English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
article of a company U اساسنامه شرکت
article of association U اساسنامه شرکت
articles of assosiation U اساسنامه شرکت
memorandom of association U اساسنامه شرکت
memorandum of association U اساسنامه شرکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
statute U قانونی اساسنامه شرکت
statutes U قانونی اساسنامه شرکت
Other Matches
memorandom U اساسنامه
articles of association U اساسنامه
statutes U حکم اساسنامه
statute U حکم اساسنامه
modification of the articles U تغییر اساسنامه
constitutions U مشروطیت اساسنامه و نظامنامه
constitution U مشروطیت اساسنامه و نظامنامه
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
member banks U در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
business group U شرکت سهامی [شرکت]
body corporate U شرکت شرکت سهامی
deferred share U سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
cahoot U شرکت
companies U شرکت
company U شرکت
partnership U شرکت
partnerships U شرکت
associations U شرکت
association U شرکت
businesses U شرکت
business U شرکت
fellowsh U شرکت
EIS U ول شرکت
corporation U شرکت
corporations U شرکت
enterprise U شرکت
consociation U شرکت
participation U شرکت
contribution U شرکت
incorporation U شرکت
handing U شرکت
hand U شرکت
house U شرکت
housed U شرکت
houses U شرکت
concerns U شرکت
concern U شرکت
contributions U شرکت
firm U شرکت
enterprises U شرکت
firms U شرکت
firmest U شرکت
firmer U شرکت
joint-stock company U شرکت سهامی
general partnership U شرکت تضامنی
corporatism U شرکت گرایی
society U شرکت کمیته
employer's liability insurance company U شرکت بیمه
electric company U شرکت برق
datapro U یک شرکت تحقیقاتی
joint stock U شرکت سهامی
giant corporation U شرکت بزرگ
subsidiaries U شرکت تابعه
go into U شرکت کردن در
societies U شرکت کمیته
joint-stock companies U شرکت سهامی
inveluntary partnership U شرکت قهری
subsidiary U شرکت تابعه
invalidation of company U بطلان شرکت
intel corporation U شرکت اینتل
private enterprise U شرکت خصوصی
insurance company U شرکت بیمه
holding company U شرکت مالک
holding company U شرکت مرکزی
house flag U پرچم شرکت
economic unit U خانوار شرکت
artieles of association U شرکت ناور
company law U قوانین شرکت
associated company U شرکت وابسته
associative U شرکت پذیر
associativity U شرکت پذیری
branch of a company U شعبه شرکت
company union U اتحادیه شرکت
company secretary U منشی شرکت
company seal U مهر شرکت
company network U شبکه شرکت
commercial firm U شرکت تجارتی
commercial company U شرکت تجاری
civil partnership U شرکت مدنی
champerty U شرکت در دعوا
compulsory partnership U شرکت قهری
aiding and abetting U شرکت در جرم
doctor to the company U پزشک شرکت
dissolution of partner ship U فسخ شرکت
winding up of a company U انحلال شرکت
dissolution of a company U انحلال شرکت
participating U شرکت کننده
acting company U شرکت عامل
corporativism U شرکت گرایی
corporately U بصورت شرکت
corporate appraisal U ارزیابی شرکت
cooperative society U شرکت تعاونی
mutual company U شرکت تعاونی
cooperative company U شرکت تعاونی
cooperative U شرکت تعاونی
affiliated company U شرکت وابسته
certificate of incorporation U شرکت نامه
joint stock company U شرکت سهامی
share [in] U شرکت [سهم] [در]
a stand-alone company U یک شرکت مستقل
to take part [in] U شرکت داشتن [در]
participable U شرکت کردنی
participable U شرکت بردار
participative U شرکت کننده
private company U شرکت خصوصی
proportional liability partnership U شرکت نسبی
private corporation U شرکت خصوصی
microsoft corporation U شرکت مایکروسافت
ncr corporation U شرکت NCR
pall bearer U شرکت میکند
parcenary U شرکت در ارث
parcenary U شرکت مشاع
parent company U شرکت مادر
parent company U شرکت اصلی
proprietary company U شرکت خصوصی
shipping agent U شرکت حمل
unlimited liability company U شرکت تضامنی
voluntary partnership U شرکت اختیاری
winding up U انحلال شرکت
airline U شرکت هواپیمایی
airlines U شرکت هواپیمایی
C.O U مخفف شرکت
play ball with someone <idiom> U شرکت منصفانه
trading company U شرکت تجارتی
to sit out U شرکت نداشتن در
shipping company U شرکت کشتیرانی
sit out U شرکت نداشتن در
stock company U شرکت سهامی
subsidiary company U شرکت فرعی
take a hand at U شرکت کردن در
tandy corporation U شرکت Tandy
to play at U شرکت کردن در
sit in on <idiom> U شرکت درجلسه
participant U شرکت کننده
contribute U شرکت کردن
participate U شرکت کردن
entrepreneurs U موسس شرکت
entrepreneur U موسس شرکت
founders U موسس شرکت
foundering U موسس شرکت
contributed U شرکت کردن
foundered U موسس شرکت
founder U موسس شرکت
contributes U شرکت کردن
partake U شرکت کردن
businesses U شرکت تجاری
business U شرکت تجاری
contributing U شرکت کردن
partook U شرکت کردن
entry U شرکت کننده
partnerships U شرکت تضامنی
stand-ins U شرکت کردن
participants U شرکت کننده
participation U شرکت در جرم
contributors U شرکت کننده
contributor U شرکت کننده
participated U شرکت کردن
liquidation U تصفیه شرکت
partaking U شرکت کردن
partakes U شرکت کردن
partaken U شرکت کردن
participates U شرکت کردن
partnership U شرکت تضامنی
stand-in U شرکت کردن
assist U شرکت جستن
stand in U شرکت کردن
complicity U شرکت در جرم
equities U حق صاحبان شرکت
assists U شرکت جستن
unity U وحدت شرکت
managers U یس بخش در شرکت
corporations U شرکت سهامی
manager U یس بخش در شرکت
accession U شرکت در مالکیت
corporation U شرکت سهامی
participation U شرکت کردن
equity U حق صاحبان شرکت
principals U شرکت اصلی
assisted U شرکت جستن
assisting U شرکت جستن
principal U شرکت اصلی
in house U درون ساختمان یک شرکت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com