Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
i am famishing
U
از گرسنگی دارم می میرم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I'm starving
[to death]
.
U
از گرسنگی دارم میمیرم.
[اصطلاح مجازی]
iam proud to know him
U
از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
iam p to of knowing him
U
از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
hungered
U
گرسنگی
hungers
U
گرسنگی
hungrily
U
با گرسنگی
hunger
U
گرسنگی
esurience
U
گرسنگی
hungering
U
گرسنگی
starvation
U
گرسنگی
patience of hunger
U
طاقت گرسنگی
under the stimulus of hunger
U
از فشار گرسنگی
hungered
[arch]
U
گرسنگی نما
hunger pangs
U
دردهای گرسنگی
He fainted from hunger.
U
از گرسنگی غش کردوافتاد
strave
U
از گرسنگی مردن
hunger drive
U
سائق گرسنگی
famish
U
گرسنگی کشیدن
famish
U
گرسنگی دادن
strave
U
گرسنگی خوردن
strave
U
گرسنگی کشیدن
patience of hunger
U
تاب گرسنگی
to starve to death
U
از گرسنگی مردن
sensation of hunger
U
احساس گرسنگی
ravenous hunger
U
گرسنگی زیاد
ravenousness
U
گرسنگی زیاد
starveling
U
گرسنگی خورده
hungered
[arch]
U
حاکی از گرسنگی
hungriest
U
حاکی از گرسنگی
starve
U
گرسنگی کشیدن
starving
U
گرسنگی کشیدن
starving
U
از گرسنگی مردن
starving
U
گرسنگی دادن
starved
U
گرسنگی دادن
hungrily
U
از روی گرسنگی
hungrier
U
دچار گرسنگی
hungrier
U
حاکی از گرسنگی
hungriest
U
دچار گرسنگی
hungry
U
حاکی از گرسنگی
hungry
U
دچار گرسنگی
starves
U
گرسنگی دادن
starves
U
از گرسنگی مردن
starve
U
از گرسنگی مردن
belly pinched
U
گرسنگی خورده
bulimy
U
ناخوشی گرسنگی
starves
U
گرسنگی کشیدن
starved
U
گرسنگی کشیدن
ravenously
U
با گرسنگی زیاد
starved
U
از گرسنگی مردن
starvation
U
گرسنگی کشیدن
starve
U
گرسنگی دادن
to die of hunger
[thirst]
U
از گرسنگی
[تشنگی]
مردن
hungriest
U
گرسنگی اور حریص
hungrier
U
گرسنگی اور حریص
hungry
U
گرسنگی اور حریص
hungered
[arch]
U
گرسنگی اور خشک
to feel
[a bit]
peckish
U
کمی حس گرسنگی کردن
to be reduced to starvation
U
اجبارا گرسنگی کشیدن
many d. of hunger
U
بسیاری از گرسنگی می میرند
a pang of hunger
U
احساس ناگهانی گرسنگی
hunger pain
U
درد گرسنگی
[پزشکی]
We suffered hunger for a few days .
U
چند روز گرسنگی کشیدیم
I've got the munchies.
U
یکدفعه احساس گرسنگی میکنم.
hungered
U
گرسنگی دادن گرسنه شدن
hungering
U
گرسنگی دادن گرسنه شدن
I feel faint with hunger.
U
از گرسنگی احساس ضعف می کنم.
hungers
U
گرسنگی دادن گرسنه شدن
hunger
U
گرسنگی دادن گرسنه شدن
acoria
U
مرض گرسنگی داء الجوع
Do you feel hungry?
U
شما احساس گرسنگی می کنید؟
hunger osteopathy
U
بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
iam not patient of hunger
U
من نمیتوانم تاب گرسنگی رابیاورم
The soldiers died from illness and hunger.
U
سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
Hunger begets crime.
U
گرسنگی سبب جرم و جنایت میشود.
I'm not a bit hungry.
U
یکخورده هم احساس گرسنگی نمی کنم.
to starve into surrender
U
گرسنگی دادن وناگزیربه تسلیم کردن
I have a carton of cigarettes
U
من یک ... دارم.
I'm in a hurry.
من عجله دارم.
I have tobacco.
من یک توتون دارم.
I'm in a hurry.
من عجله دارم
I am standing by you . I am right behind you .
U
هوایت را دارم
I'm in doubt about it.
U
من بهش شک دارم.
I agree.
U
قبول دارم.
I have a headache.
U
من سر درد دارم.
I have a question.
U
من یک سئوال دارم.
I need my e
U
من دوست دارم
I want to have a word with you . I want you .
U
کارت دارم
i wish to stay here
U
میل دارم ...
it is in my recollection
U
یاد دارم
close the door please
U
خواهش دارم
i maintain
U
عقیده دارم که ...
my a is 0 years
U
من 04سال دارم
own a house
U
خانهای دارم
i intend to stay here
U
خیال دارم که ...
I feel like throwing up.
<idiom>
U
دارم بالا میارم.
I believe in God.
U
من به خدا ایمان دارم.
i humbly request that
U
خواهش عاجزانه دارم که ...
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
i am purposed to go
U
قصد دارم بروم
i am purposed to go
U
در نظر دارم بروم
i have a silk rug Štoo
U
یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i have a suit to the shah
U
به شاه عرض دارم
i have a hunch that
U
بیم یافن ان دارم که ...
i have a hunch that
U
سخت گمان دارم که
I am over 50 years old.
U
من ۵۰ سال بیشتر دارم.
i yearn for
U
ارزوی استراحت دارم
i am reluctant to go
U
اکراه دارم از رفتن
i am on the wrong side of 0
U
من بیش از 05 سال دارم
I am beginning to realize ( understand ) .
U
کم کم دارم متوجه می شوم
I am in a great hurry . I am pressed for time .
U
خیلی عجله دارم
I am deae beat . I am tired out .
U
از خستگی دارم غش می کنم
I am positive that ...
U
من اطمینان کامل دارم که ...
I have a pain in my chest.
U
سینه درد دارم
I owe her a grudge
U
حق دارم که با اولج باشم
I have an appointment with the dentist.
U
با دندانساز قرار دارم
I have cigar
U
من یک سیگار برگ دارم.
I'm on a diet.
من رژیم غذایی دارم.
I am staying at the hotel.
U
در هتل منزل دارم.
I feel nauseated.
U
حالت تهوع دارم.
iam ill bested
U
موقعیت بدی دارم
i am busy at the moment
U
اکنون کار دارم
i am rials in pocket
U
سه ریال در جیب دارم
i stand to it that
U
جدا عقیده دارم که
i intend to stay here
U
قصد دارم اینجا بمانم
please dont forget it
U
خواهش دارم فراموش نکنید
I have to study
U
من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
i own to having done it
U
اقرار دارم که ان کار را کرده ام
i have come on business
U
کاری دارم اینجا امدم
i heed your help
U
به مساعدت شما احتیاج دارم
much as I'd like to
<idiom>
U
با اینکه اینقدر دوست دارم
do tell me
U
خواهش دارم بمن بگویید
I'm working on it.
U
دارم روش کار میکنم.
i am in a hurry for it
U
عجله دارم یا در شتاب هستم
It pleases me.
U
دوست دارم
[ آن چیز را یا کار را]
.
I like it.
U
دوست دارم
[ آن چیز را یا کار را]
.
i have a suit to the shah
U
عریضه برای شاه دارم
i have worse to tell you
U
بدتر از این دارم که بشمابگویم
I would like to know the truth.
U
من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
I have a date with my fiandee.
U
با نامزدم قرار ملاقات دارم
I am thinding of going to Europe.
U
خیال دارم به اروپ؟ بروم
He owes me some money.
U
از او پول می خواهم (طلب دارم )
I have all kinds of problems.
U
هزار جور گرفتار ؟ دارم
I have a steady monthly income.
U
درآمد ماهیانه ثابتی دارم
thank tou for that book
U
خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
I am very busy today .
U
امروز خیلی کار دارم
I'll need a plot of land .
U
یک قطعه زمین لازم دارم
I am going on twenty.
U
دارم می روم توی 20سالگی ؟
I love her with my whole being .
U
با تمام وجود دوستش دارم
I live a very regular life .
U
زندگی خیلی منظمی دارم
I would like to learn the truth.
U
من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
I intend to buy a car .
U
خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
I have a position ( post ) of great responsibility in this company .
U
دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
I am looking for work ( ajob).
U
دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
I have a son your age.
U
پسری دارم بسن ( وسال) شما
I'm sure we can come to some arrangement.
U
من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
i insist that he is innocent
U
جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i please to do it
U
خوش دارم که این کار را بکنم
i p to arrange an intrriew
U
قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
i rely solely on god...
U
تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
i life that better
U
انرا بیشتر از همه دوست دارم
i insist on his innocence
U
جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I am working here non-stop.
U
یک بند دارم اینجا کار می کنم
pray consider my case
U
خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
i have as many books as you
U
کتاب شما دارید منهم دارم
I have a free hand in this matter.
U
دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
My clothes are a witness to my poverty.
U
لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
Can I go earlier today, just as a special exception?
U
اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
Could I have a word with you ?
U
عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
i intend my son for the bar
U
خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
iam impatient to go
U
دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
Is there enough time to change trains?
U
آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix.
U
بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
From your lips to God's ears!
<idiom>
U
امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
i insist on your being present
U
جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings.
U
عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
AFAIK
U
خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
pans
U
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan
U
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan-
U
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
it is not t.
U
برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
state tiger
U
در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
request modify
U
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
i suffer from headache
U
سردرد دارم دچار سردرد هستم
Now I'm starting to believe it.
U
دارم یواش یواش قبولش میکنم.
I like to be friends with you.
U
من دوست دارم با تو دوست باشم.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com