English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
She is shorter than her mother . U از مادرش کوتاه تر است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
The child [kid,baby] has taken after her mother. بچه به مادرش رفته.
She sat beside ( next to ) her mother . U کنار مادرش نشست
He is his mothers pet ( darling) . U عزیز دور اونه مادرش است
Oedipus U ادیپوس [افسانه یونانی] [پدرش را کشت و با مادرش ازدواج کرد]
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
his parentage isunknown U اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
pigmy U قد کوتاه
pygmy U قد کوتاه
concise U کوتاه
pygmies U کوتاه
pygmies U قد کوتاه
miniature U کوتاه
pygmy U کوتاه
liliputian U قد کوتاه
dumpy U کوتاه
puny U قد کوتاه
miniatures U کوتاه
pigmies U قد کوتاه
short U کوتاه
pigmy U کوتاه
stockier U کوتاه
stockiest U کوتاه
stocky U کوتاه
synoptic U کوتاه
low U کوتاه
of short duration U کوتاه
dwarfish U کوتاه
scut U دم کوتاه
pigmies U کوتاه
shorter U کوتاه
little U کوتاه
concise <adj.> U کوتاه
succinct U کوتاه
stunts U کوتاه
stunt U کوتاه
down U کوتاه
fleeting <adj.> U کوتاه
shortest U کوتاه
stunting U کوتاه
curt <adj.> U کوتاه
succinct <adj.> U کوتاه
bas relif U کوتاه
short <adj.> U کوتاه
curtal U کوتاه
shortened U کوتاه کردن
abbreviates U کوتاه کردن
abbreviating U کوتاه کردن
scurrying U مسابقه کوتاه
shorten U کوتاه تر کردن
scurried U مسابقه کوتاه
scurry U مسابقه کوتاه
razee U کوتاه کردن
shorten U کوتاه کردن
clipping U کوتاه کردن
abbreviate U کوتاه کردن
playlet U نمایش کوتاه
short drop U دراپ کوتاه
short precision U دقت کوتاه
short period U دوره کوتاه
scurries U مسابقه کوتاه
aphorisms U سخن کوتاه
catnapped U چرت کوتاه
piaffer U یورتمه کوتاه
catnap U چرت کوتاه
catnaps U چرت کوتاه
stags U کوتاه کردن
stag U کوتاه کردن
catnapping U چرت کوتاه
lie-down U استراحت کوتاه
lie down U استراحت کوتاه
short return U برگشت کوتاه
shortened U کوتاه تر کردن
briefed U کوتاه مختصر
short brittle U شکننده- کوتاه
short blast U بوق کوتاه
briefer U کوتاه مختصر
short blast U سوت کوتاه
briefest U کوتاه مختصر
curtails U کوتاه کردن
curtailing U کوتاه کردن
curtailed U کوتاه کردن
curtail U کوتاه کردن
formulating U کوتاه کردن
formulate U کوتاه کردن
scutter U دو باگامهای کوتاه
truncate U کوتاه کردن
shortens U کوتاه کردن
shortens U کوتاه تر کردن
short circuit U اتصال کوتاه
brief U کوتاه مختصر
truncating U کوتاه کردن
formulates U کوتاه کردن
short burst U رگبار کوتاه
truncates U کوتاه کردن
truncated U کوتاه کردن
formulated U کوتاه کردن
one track U کوتاه فکر
chiton U قبای کوتاه
unabridged U کوتاه نشده
abridge U کوتاه کردن
hide bound U کوتاه فکر
hare sighted U کوتاه بین
an incomprehensive report U گزارش کوتاه
half timber U الوار کوتاه
half pint U کوتاه تر از مقدارمتوسط
apophthegm U گفتار لب و کوتاه
term paper U رساله کوتاه
novelettes U داستان کوتاه
shuffle U گام کوتاه
shuffled U گام کوتاه
shuffles U گام کوتاه
shuffling U گام کوتاه
idyl U چکامه کوتاه
short stories U داستان کوتاه
short story داستان کوتاه
novelette U داستان کوتاه
gnomical U کوتاه لب نویس
fubsy U کوتاه وکلفت
detruncation U کوتاه شدگی
detruncate U کوتاه کردن
cut off U کوتاه کردن
cutty sark U دامن کوتاه
correption U کوتاه کردن
conte U داستان کوتاه
chip shot U ضربه کوتاه
coatee U دامن کوتاه
by pass U اتصال کوتاه
draw in U کوتاه شدن
basso relief U برجسته کوتاه
escopet U قرابینه کوتاه
brachydactyly U کوتاه انگشتی
breeks U شلوار کوتاه
epigrammatical U کوتاه ونیشدار
easy term U کوتاه مدت
britches U شلوار کوتاه
bunny hop U پرش کوتاه
idyl U قصیده کوتاه
short-circuits U اتصال کوتاه
escopette U قرابینه کوتاه
low frequency wave U موج کوتاه
lop sided U کوتاه و بلند
low U کوتاه دون
abbreviated U کوتاه شده
line to line fault U اتصال کوتاه خط به خط
knurly U کوتاه قد کوتوله
shortening U کوتاه شدگی
aphorism U سخن کوتاه
mackinaw U کت کوتاه و سنگین
novelet U داستان کوتاه
bas relief U برجسته کوتاه
bas-relief U برجسته کوتاه
bas-reliefs U برجسته کوتاه
narrow minded U کوتاه نظر
morello U گیلاس دم کوتاه
manikin U ادم کوتاه قد
manakin U ادم کوتاه قد
poop U صدای کوتاه
idylls U قصیده کوتاه
intrim U کوتاه مدت
short wave U موج کوتاه
short-wave U موج کوتاه
short haul U خط سیر کوتاه
short-haul U خط سیر کوتاه
short-circuit U اتصال کوتاه
idylls U چکامه کوتاه
idyll U قصیده کوتاه
poops U صدای کوتاه
pigmies U ادم کوتاه قد
pygmies U ادم کوتاه قد
pygmy U ادم کوتاه قد
curt U کوتاه ومختصر
let us be brief U کوتاه کنیم
jog trot U یورتمه کوتاه
idyll U چکامه کوتاه
novella U رمان کوتاه
transients U فانی کوتاه
short U کوتاه مدت
in the short run U در کوتاه مدت
chop U گام کوتاه
chopped U گام کوتاه
drop in <idiom> U دیدار کوتاه
To back down . U کوتاه آمدن
spuds U چاقوی کوتاه
spud U چاقوی کوتاه
stumping U خپله کوتاه قد
stumps U خپله کوتاه قد
brief description U شرح کوتاه
tutus U دامن کوتاه
tutu U دامن کوتاه
vamp U جوراب کوتاه
chitchat U صحبت کوتاه
shear U کوتاه کردن
undersize U اندازه کوتاه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com