English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hierarchically U از لحاظ رئیسی و مرئوسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
subordination U مرئوسی تبعیت
capital U رئیسی ریاست مابانه عمده
point of view U لحاظ
with a view to U از لحاظ
for purposes of U از لحاظ
points of view U لحاظ
every way U از هر لحاظ
viewpoints U لحاظ
viewpoint U لحاظ
in the light of U از لحاظ
perspectives U لحاظ
with the view of U از لحاظ
perspective U لحاظ
medically U از لحاظ طبی
modally U از لحاظ چگونگی
juridically U از لحاظ قضائی
morbid anatomy U از لحاظ ناخوشی
municipally U از لحاظ شهرداری
technically speaking U از لحاظ فنی
juristically U از لحاظ حقوقی
exofficio U از لحاظ سمت
sanitarily U از لحاظ بهداشت
for brevity's sake U از لحاظ اختصار
pro forma U از لحاظ فاهر
orthographically U از لحاظ املا
materialistically U از لحاظ مادیت
in all respects U ازهر لحاظ
in every respect U ازهر لحاظ
juridically U از لحاظ حقوقی
socially U از لحاظ اجتماعی
militarily U از لحاظ نظامی
phases U لحاظ پایه
phased U لحاظ پایه
phase U لحاظ پایه
to all intents and purposes U ازهر لحاظ
professionally U از لحاظ پیشه
sexually U از لحاظ جنس
from an economical standpoint U از لحاظ اقتصاد
qualitatively U از لحاظ کیفیت
economically U از لحاظ اقتصاد
of U از طرف از لحاظ
theologically U از لحاظ الهیات
nationally U از لحاظ ملی
surgically U از لحاظ جراحی
politically U از لحاظ سیاسی
criminally U از لحاظ جنائی
geologically U از لحاظ زمین شناسی
politically active U از لحاظ سیاسی پرتحرک
internationally U از لحاظ بین المللی
mineralogically U از لحاظ کان شناسی
politically involved U از لحاظ سیاسی پرتحرک
on principle U از لحاظ قیود اخلاقی
theoretically U از لحاظ فرض علمی
strategically U از لحاظ سوق الجیشی
therapeutically U از لحاظ درمان شناسی
nautically U از لحاظ کشتی رانی
wood craft U جنگل شناسی از لحاظ شکار
symmetry allowed reaction U واکنش مجاز از لحاظ تقارن
ornamentally U از لحاظ تزئین منباب زینت
nutrient U ماده مقوی از لحاظ غذایی
nutrients U ماده مقوی از لحاظ غذایی
ornamentallyr U از لحاظ تزئین میناب زینت
exofficio U از لحاظ تصدی مقام و غیره
to rely on somebody for your income U از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
popularly U از لحاظ توده مردم بزبان ساده
baseball throw U مسابقه پرتاب توپ از لحاظ مسافت
white wool U [مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
Mentally retarded children. U کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
exegeses U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegesis U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
clean U شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleans U شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleanest U شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleaned U شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
unlimited U وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
advantaged U کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
psychological moment U موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد
historcicism U فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
goat hair U موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
psychologically U از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com