English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
diplomatically U از روی مهارت و بصیرت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
proficiency rating U طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
qualification card U کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
clairvoyance U بصیرت
blinded U بی بصیرت
foresight U بصیرت
blinds U بی بصیرت
blind U بی بصیرت
discretion U بصیرت
discreetnss U بصیرت
discreetness U بصیرت
knowledge U بصیرت
visions U بصیرت
second sight U بصیرت
vision U بصیرت
insights U بصیرت
insight U بصیرت
impercipient U بی بصیرت
ken U بصیرت
imperceptive U بی بصیرت
clear sightedness U بصیرت تیزنظری
to in sight into something U بصیرت داشتن
intuitions U فراست بصیرت
eyeless U بی بصیرت بی دیده
discernment U بصیرت بینایی
intuition U فراست بصیرت
discreetly U از روی بصیرت
impercipient U بی احساس ادم بی بصیرت
profoundness U بصیرت کامل تبحر
dim sighted U دارای غباردرچشم بی بصیرت
intelligently U از روی هوش ازروی اگاهی و بصیرت
paranoia U جنون ایجاد سوء ذن شدید و هذیان گویی و فقدان بصیرت
discerningly U ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
dextrously U به مهارت
adeptness U مهارت
technique U مهارت
techniques U فن مهارت
gripe U مهارت
inexpert U بی مهارت
technique U فن مهارت
techniques U مهارت
adroitness U مهارت
deftness U مهارت
proficiency U مهارت
handiness U مهارت
expertise U مهارت
qualification U مهارت
credential U مهارت
skill U مهارت
competence U مهارت
light handedness U مهارت
masterkiness U مهارت
proficiency pay U حق مهارت
skill less U بی مهارت
skilless U بی مهارت
unskillful U بی مهارت
expertise U مهارت
inapt U بی مهارت
incompetent U بی مهارت
skill U مهارت
ham handed U بی مهارت
executing U مهارت
know-how U مهارت
unskilled U بی مهارت
executes U مهارت
sophistication U مهارت
execute U مهارت
ingenuity U مهارت
knack U مهارت
maladroit U بی مهارت
groove U مهارت
facility U مهارت
artifices U مهارت
executed U مهارت
artifice U مهارت
grooves U مهارت
ham fisted U بی مهارت
ham-fisted U بی مهارت
workmanship U مهارت
softie/softy U آدم بی مهارت
wimp U آدم بی مهارت
skill level U پایه مهارت
up one's alley <idiom> U مهارت درچیزی
skill learning U مهارت اموزی
skillful Šetc U با مهارت ماهرانه
salesmanship U مهارت در فروشندگی
sport skill U مهارت ورزشی
unskil U ناشی بی مهارت
versatility U روانی مهارت
wuss(y) U آدم بی مهارت
sissy U آدم بی مهارت
competence U مهارت فنی
credential U مهارت فنی
qualification U مهارت فنی
pantywaist [Am En] U آدم بی مهارت
pussy [Am E] U آدم بی مهارت
weakling U آدم بی مهارت
namby-pamby U آدم بی مهارت
mollycoddle U آدم بی مهارت
milquetoast U آدم بی مهارت
weed U آدم بی مهارت
wet U آدم بی مهارت
cissy U آدم بی مهارت
jessie U آدم بی مهارت
jessy U آدم بی مهارت
skill U مهارت فنی
manual skill U مهارت دستی
crafts U مهارت نیرنگ
craft U مهارت نیرنگ
manipulation U انجام با مهارت
qualification U مهارت فنی
combat proficiency U مهارت رزمی
dauber U نقاش بی مهارت
tactlessly U بی مهارت بی سلیقه
tactless U بی مهارت بی سلیقه
fundamental skill U مهارت بنیادی
fine skill U مهارت فریف
motor skill U مهارت حرکتی
qualify U کسب مهارت
qualifies U کسب مهارت
tact U کاردانی مهارت
human skill U مهارت انسانی
expertness U خبرویت مهارت
proficiency U مهارت تخصص
weenie [Am E] U آدم بی مهارت
qualification U کسب مهارت
natatorial skill U مهارت در شنا
seamanship U مهارت در دریانوردی
spiller U خوش شانسی نه مهارت
master U کسب مهارت کردن
facileness U مهارت عدم ثبات
expert badge U نشان مهارت در تیراندازی
skill U مهارت عملی داشتن
masters U کسب مهارت کردن
mastered U کسب مهارت کردن
fine art U هر مهارت هنری وفریف
qualification record U پرونده مهارت فنی
sword play U مهارت در بکارگیری شمشیر
surfmanship U مهارت در موج سواری
stickhandling U مهارت در استفاده از چوب
sport skill pattern U الگوی مهارت ورزشی
showboating U نمایش دادن مهارت
skill level U پایه مهارت فنی
qualification badge U نشان مهارت در تیراندازی
seaman ship U مهارت در راندن قایق
technomotorial skill U مهارت تکنیکی- حرکتی
conveyancing U مدیریت از روی مهارت
wonderwork U کار عجیب مهارت
veteran skill U مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
quaint U از روی مهارت عجیب و جالب
rates U میزان مهارت شدت تغییرات
dan U درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
ropemanship U مهارت دربندبازی یا بالارفتن از طناب
to play a poor game U ناشی بودن مهارت نداشتن
rate U میزان مهارت شدت تغییرات
overwrought U تهیه شده ازروی مهارت
technique U اصول مهارت روش فنی
techniques U اصول مهارت روش فنی
overmaster U مهارت کامل پیدا کردن در
cat U استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
seed U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
techniques U روش با مهارت برای انجام کاری
seeds U رده بندی برحسب مهارت وقدرت
cats U استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
technique U روش با مهارت برای انجام کاری
up one's street [British English] , down one's alley [American English] U مناسب ذوق وسلیقه [مهارت درچیزی ]
syllogist U کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
metrist U کسی که در متر کردن مهارت دارد
gymkhana U مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
gymkhanas U مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
to be out of one's depth U از توانایی و یا مهارت [کسی] خارج بودن
seaman's eye U دقت پیش بینی ملوانی مهارت دریایی
mallet goal U نمره دادن از صفر تا 01 به بازیگر به نسبت مهارت او
test examiner U مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
he muddled through U بدون هیچ زرنگی یا مهارت بمقصود خود رسید
slugger U بوکسوری که بیشتر به قدرت خود اتکا دارد تا مهارت
triple threat U بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
solocross U مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
don't give up the day job <idiom> U [در مورد کاری خبره نبودن و ناتوانی انجام آن با مهارت]
to be unable to hold a candle to somebody <idiom> U در برابر کسی پائین رتبه بودن [در توانایی یا مهارت و غیره]
trial U مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trials U مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
self- U که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
ship handling U مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
reconditioning training U اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
advanced level U پایه مهارت عالی در سطح عالی
trickiest U خدعه امیز مهارت امیز
tricky U خدعه امیز مهارت امیز
trickier U خدعه امیز مهارت امیز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com