English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gambit U از دست دادن یکی دو پیاده در برابرتحصیل امتیازاتی
gambits U از دست دادن یکی دو پیاده در برابرتحصیل امتیازاتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
discount register U دفتر ثبت تخفیفها و امتیازاتی که از طرف فروشنده به خریدار داده شده است
disembarkation U به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
reciprocal agreement U قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
grenadier U سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
detrain U از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
demo U نشان دادن آنچه یک برنامه کاربردی میتواند انجام دهد بدون پیاده سازی تمام توابع
secondary landing U منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
overhauled U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
interim overhaul U پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
afoot U پیاده
dismounted U پیاده
foot slogger U پیاده
ganway U پل پیاده رو
on of U پیاده
footer U پیاده رو
footpath U پیاده رو
footpaths U پیاده رو
footway U پیاده رو
infantry man U پیاده
pavement U پیاده رو
pignorate U پیاده
impledge U پیاده
paths U پیاده رو
path U پیاده رو
side walk U پیاده رو
infantry U پیاده
pedestrian U پیاده
pedestrians U پیاده
pavements U پیاده رو
walks U پیاده رو
foot bridge U پل پیاده رو
walk U پیاده رو
walkways U پیاده رو
foot infantry U پیاده
sidewalks U پیاده رو
sidewalk U پیاده رو
pedestrian bridge U پل پیاده رو
walkway U پیاده رو
peripatetic U پیاده رو
foot bank U پیاده رو
walked U پیاده رو
knight of the road U راهزن پیاده
dismantled U پیاده کردن
demodulator U پیاده کننده
dismantle U پیاده کردن
wayfaring U پیاده روی
infantry man U سرباز پیاده
dismantles U پیاده کردن
dismantling U پیاده کردن
walkabout U مسافرت پیاده
demodulation U پیاده کردن
dismantlement U پیاده کردن
implementation U پیاده سازی
grabby U سرباز پیاده
to ride shanks's mare U پیاده رفتن
skirmisher U پیاده نظام
to pad it U پیاده رفتن
to pad the hoof U پیاده رفتن
take down U پیاده کردن
hump U پیاده روی
humping U پیاده روی
torero U گاوباز پیاده
pedestrian crossings U گذرگاه پیاده
pedestrian crossing U گذرگاه پیاده
humps U پیاده روی
infantry U سرباز پیاده
hiking U پیاده روی
hikes U پیاده روی
turnable foot bridge U پل پیاده رو گردان
alighted U پیاده شدن
to walk . To go on foot. U پیاده رفتن
zebra crossing U خط عابر پیاده
alight U پیاده شدن
unset U پیاده کردن
infantry U پیاده نظام
kerbs U حاشیه پیاده رو
impledge U پیاده شطرنج
pignorate U پیاده شطرنج
zebra crossings U خط عابر پیاده
kerb U جدول پیاده رو
counterpawn U پیاده متقابل
kerb U حاشیه پیاده رو
alighting U پیاده شدن
hiked U پیاده روی
hike U پیاده روی
footbridges U پل پیاده روی
footbridges U پل پیاده روها
mechanized U پیاده زرهی
walkabout U گردش پیاده
footbridge U پل پیاده روی
promotions U ترفیع پیاده
promotion U ترفیع پیاده
walkabouts U مسافرت پیاده
footbridge U پل پیاده روها
walkabouts U گردش پیاده
alights U پیاده شدن
pedestrianism U پیاده روی
foot slugger U سرباز پیاده
pawn U پیاده شطرنج
foot passenger U پیاده پا رهسپار
footpad U راهزن پیاده
footsoldier U سرباز پیاده
set down U پیاده کردن
disassemble U پیاده کردن
foot passenger U مسافر پیاده
rifle man U سرباز پیاده
ganger U مسافر پیاده
to go on foot U پیاده رفتن
pawns U پیاده شطرنج
wayfarers U مسافر پیاده
to pad aroad U پیاده رفتن
armored infantry U پیاده مکانیزه
to get off U پیاده شدن از
on foot U پای پیاده
armored infantry U پیاده زرهی
on foot U به صورت پیاده
pawned U پیاده شطرنج
wayfarer U مسافر پیاده
disembark U پیاده کردن
disembark U پیاده شدن
disembarked U پیاده کردن
disembarked U پیاده شدن
disembarking U پیاده کردن
disembarking U پیاده شدن
disembarks U پیاده کردن
pawning U پیاده شطرنج
disembarks U پیاده شدن
get down U پیاده شدن
disembarkation U پیاده شدن
banquette U نیمکت پیاده رو
dismounting U پیاده کردن
regiment of f. U هنگ پیاده
foot infantry U پیاده نظام
pads U دزد پیاده
kerbs U جدول پیاده رو
dismounts U پیاده کردن
dismount U پیاده کردن
pad U دزد پیاده
infantry U رسته پیاده نظام
dismounts U از اسب پیاده شدن
mush U پیاده در برف سفرکردن
pathways U خط سیر جاده پیاده رو
pathway U خط سیر جاده پیاده رو
dismounts U پیاده کردن یا شدن
dismounting U پیاده کردن یا شدن
pedestrian guard rail U جانپناه برای پیاده رو
pawn promotion U ترفیع پیاده شطرنج
pawn push U پیاده رانی شطرنج
pawn roller U پیاده رانی شطرنج
dismount U از اسب پیاده شدن
dismount U پیاده کردن یا شدن
setting out U پیاده کردن نقشه
setting out U پیاده کردن مسیر
advanced pawn U پیاده پیش رفته
beaching party U گروه پیاده شونده
dismounting U از اسب پیاده شدن
drill marching U تمرین پیاده روی
unmounted U سوار نشده پیاده
fee pawn U پیاده ازاد شطرنج
pedestrianised U پیاده روی کردن
pads U پیاده سفر کردن
dismantle U پیاده کردن موتور
administrative landing U پیاده شدن اداری
at walking pace U با سرعت پیاده روی
dismantling U پیاده کردن موتور
pad U پیاده سفر کردن
dismantles U پیاده کردن موتور
shoring U پیاده شدن در ساحل
poisoned pawn U پیاده زهراگین یا مسموم
grabby U نفر پیاده نظام
in step U با سرعت پیاده روی
pedestrianizing U پیاده روی کردن
pedestrianizes U پیاده روی کردن
pedestrianized U پیاده روی کردن
treadway bridge U پل عبور موقتی پیاده
pedestrianize U پیاده روی کردن
treadway U پل برای عناصر پیاده
pedestrianising U پیاده روی کردن
four powns attack U حمله چهار پیاده
pedestrianises U پیاده روی کردن
dismantled U پیاده کردن موتور
landing ship U ناو نیرو پیاده کن
land vi U پیاده شدن رسیدن
dogface U سرباز پیاده نظام
light infantry U پیاده نظام سبک
light infantry U پیاده سبک اسلحه
deplane U از هواپیما پیاده شدن
infantrymen U جمعی پیاده نظام
disassembly U پیاده کردن موتور
infantrymen U سرباز پیاده نظام
to drop someone off U کسی را پیاده کرن
walks U گردش پیاده گردشگاه
isolani U پیاده ایزوله شطرنج
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com