Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
uncoil
U
از حالت چنبرهزدگی درآمدن
uncoiled
U
از حالت چنبرهزدگی درآمدن
uncoiling
U
از حالت چنبرهزدگی درآمدن
uncoils
U
از حالت چنبرهزدگی درآمدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
done for
<idiom>
U
ویران کردن ،به حالت نزار درآمدن
to recover from something
U
به حالت اول درآمدن
[مثال از بحرانی]
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
To adobt a reconciliatory attitude.
U
ازدر آشتی درآمدن
do in
<idiom>
U
خسته شدن ،از پای درآمدن
To swindle (fleece) someone .
U
سر بسر شدن ( مساوی درآمدن ؟ نه سود ونه زیان )
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat
U
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
attitudes
U
حالت
posturing
U
حالت
postures
U
حالت
postured
U
حالت
posture
U
حالت
attitude
U
حالت
situations
U
حالت
idiocrasy
U
حالت
ill conditioned
U
بد حالت
expression
U
حالت
expressions
U
حالت
line condition
U
حالت خط
fettle
U
حالت
manner
U
حالت
disposition
U
حالت
case
U
حالت
situation
U
حالت
queasiness
U
حالت قی
moods
U
حالت
mood
U
حالت
unexpressive
U
بی حالت
estate
U
حالت
predicaments
U
حالت
predicament
U
حالت
stance
U
حالت
stances
U
حالت
cases
U
حالت
estates
U
حالت
phases
U
حالت
tempers
U
حالت
make
U
حالت
if
U
حالت
pyreticosis
U
حالت تب
phase
U
حالت
makes
U
حالت
phased
U
حالت
temper
U
حالت
tempered
U
حالت
self
U
حالت
condition
U
حالت
states
U
حالت
stated
U
حالت
state-
U
حالت
temperament
U
حالت
temperaments
U
حالت
glass eyed
U
بی حالت
febricity
U
حالت تب
feverishness
U
حالت تب
stating
U
حالت
state
U
حالت
grain
U
حالت
status
U
حالت
expressive eyes
U
چشمان با حالت
normality
U
حالت عادی
springs
U
حالت فنری
plumbness
U
حالت عمودی
individualism
U
حالت انفرادی
spring
U
حالت فنری
polyvalency
U
حالت چندفرفیتی
privileged mode
U
حالت ممتاز
problem state
U
حالت مسئلهای
polyvalence
U
حالت چندفرفیتی
vein
U
حالت تمایل
paramnesia
U
حالت فراموشی
oxidation state
U
حالت اکسایش
oxidation number
U
حالت اکسایش
output state
U
حالت خروجی
orthogonality
U
حالت عمودی
dative
U
حالت برایی
of a good d.
U
خوش حالت
feminineness
U
حالت زنانه
pastiness
U
حالت خمیری
veins
U
حالت تمایل
physical state
U
حالت فیزیکی
perpendicularity
U
حالت عمودی
periodicity
U
حالت تناوبی
objective case
U
حالت مفعولی
faintly
U
در حالت ضعف
facial expression
U
حالت چهره
febile
U
دارای حالت تب
normal state
U
حالت نرمال
trim
U
وضع حالت
sentimentalism
U
حالت احساساتی
seismicity
U
حالت ارتعاش
sea state
U
حالت دریا
saccharinity
U
حالت قندی
resiliency
U
حالت ارتجاعی
repellency
U
حالت دفع
deplorble condltion
U
حالت زار
drinking bout
U
حالت مستی
deliverable state
U
در حالت تحویل
skin the cat
U
حالت گربهای
downiness
U
حالت کرکی
small ball
U
پرتاب بی حالت
trimmest
U
وضع حالت
trims
U
وضع حالت
solid state
U
حالت جامد
sol state
U
حالت سولی
soild state
U
حالت جامد
doubtfulness
U
حالت تردید
doughiness
U
حالت خمیری
drive state
U
حالت سائقی
drowsihead
U
حالت نیمخواب
eburnation
U
حالت عاجی
queasiness
U
حالت تهوع
queasily
U
با حالت تهوع
excited state
U
حالت برانگیخته
quantum state
U
ویژه حالت
pyreticosis
U
حالت حمائی
aglow
U
در حالت هیجان
deadness
U
حالت مرده
pulverulence
U
حالت خاکی
protected mode
U
حالت محفوظ
exceptional case
U
حالت استثنایی
erectness
U
حالت عمودی
automatism
U
حالت خودکاری
eigenstate
U
حالت انرژی
refractivity
U
حالت انکسار
reclining position
U
حالت غنوده
real mode
U
حالت واقعی
rapturously
U
با حالت بیخودی
ragingly
U
با حالت خشم
energy state
U
حالت انرژی
equation of state
U
معادله حالت
equilibrium state
U
حالت تعادل
thirstily
U
با حالت تشنگی
fugitiveness
U
حالت شخص
answer mode
U
حالت جواب
answer mode
U
حالت پاسخ
goutiness
U
حالت نقرسی
antisepsis
U
حالت ضد عفونی
grittiness
U
حالت شنی
insert mode
U
حالت درج
ground state
U
حالت پایه
input mode
U
حالت ورودی
circumstantiality
U
حالت وکیفیت
initial state
U
حالت اغازی
isopiestic
U
حالت فشارمتعادل
vitreus state
U
حالت شیشهای
affectedly
U
با حالت بخودگرفته
affectivity
U
حالت عاطفی
limit state
U
حالت حدی
lethargically
U
با حالت سبات
amentia
U
حالت هذیان
kashruth
U
حالت جواز
kashrut
U
حالت جواز
gas phase
U
حالت گازی
jussive
U
حالت امری
glassy state
U
حالت شیشهای
arborescence
U
حالت شاخهای
incipincy
U
حالت نخستین
balanced state
U
حالت متعادل
balminess
U
حالت مرهمی
ignition condition
U
حالت احتراق
idle position
U
حالت سکون
idiocrasy
U
حالت مخصوص
iciness
U
حالت یخی
borderline state
U
حالت مرزی
i.c.
U
حالت اولیه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com