English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
through the grapevine <idiom> U از اشخاص دیگری پرسیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
subrogate U بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
letter U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
letters U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to pass one's word for another U از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
interrogation U ال پرسیدن
queried U پرسیدن
asks U پرسیدن
queries U پرسیدن
asked U پرسیدن
querying U پرسیدن
targe U پرسیدن
asking U پرسیدن
ask U پرسیدن
query U پرسیدن
interrogations U ال پرسیدن
to pose a question to any one U پرسیدن
Asking the way U پرسیدن راه
(the) third degree <idiom> U بتفصیل پرسیدن
toa one the time U ساعت راازکسی پرسیدن
toa a person about a thing چیزی را ازکسی پرسیدن
to ask somebody a question U از کسی سئوالی پرسیدن
to ask somebody's name U از کسی نامش را پرسیدن
questions U پرسیدن تحقیق کردن
question U پرسیدن تحقیق کردن
questioned U پرسیدن تحقیق کردن
to ask U پرسیدن [جویا شدن] [طلبیدن] [خواستن ]
inquiry U ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری
inquiries U ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری
so many menŠso many minds U هر چه اشخاص بیشتر
few men U اشخاص کمی
great persons U اشخاص بزرگ
displaced persons U اشخاص پناهنده
these people U این اشخاص
many a man U بسا اشخاص
many people U خیلی اشخاص
many persons U خیلی اشخاص
natural persons U اشخاص طبیعی
knowledge of persons U شناسایی اشخاص
persona U اشخاص یک کتاب
personae U اشخاص یک کتاب
personas U اشخاص یک کتاب
person perception U ادراک اشخاص
omnium gatherum U مجموعه اشخاص
artificial persons U اشخاص حقوقی
to ask somebody out U از کسی پرسیدن که آیا مایل است [با شما] بیرون برود [جامعه شناسی]
criss-crossing U امضای اشخاص بیسواد
panels U صورت اسامی اشخاص
criss-crossed U امضای اشخاص بیسواد
criss-crosses U امضای اشخاص بیسواد
panel U صورت اسامی اشخاص
play off <idiom> U رفتار مختلف با اشخاص
inter alia U میان اشخاص دیگر
criss-cross U امضای اشخاص بیسواد
withindoors U اشخاص داخل منزل
blacklists U صورت اشخاص بدحساب
to suck eggs U اشخاص ازموده ترازخودراپنددادن
blacklisting U صورت اشخاص بدحساب
blacklisted U صورت اشخاص بدحساب
offences against persons U جرائم بر علیه اشخاص
blacklist U صورت اشخاص بدحساب
adhominem U حمله یا اعتراض به اشخاص
dog paddle U شنای اشخاص مبتدی
he is not of that type U ازان قبیل اشخاص نیست
interested parties U اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
common touch U استعدادایجاد حس همدردی وتعاون در اشخاص
subjects of international law U اشخاص حقوق بین الملل
sucker list <idiom> U لیستی از اشخاص ساده لوح
lonely hearts U اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
high-powered U مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
apportionment U تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
intelligentsia U اشخاص با هوش و خردمند طبقه روشنفکر
dais U سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته
One must not judge by appearances . U بظاهر اشخاص نباید قضاوت کرد
round up U جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
get one's own way <idiom> U اجبار اشخاص برای انجام هر کاری که تو میخواهی
acidosis U فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
anachronisms U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
anachronism U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
mixed laws U قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
damage U صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
covenantor U اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری
bouncer U ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
bouncers U ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
camp follower U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp followers U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
personals U بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
infants U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
credit union U موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
infant U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
governesses U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
character actors U هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
governess U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
countersignature U امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
queries U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
query U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
querying U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queried U پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
To ask after someone [someones health] حال کسی را پرسیدن. [جویای احوال کسی شدن.]
talent scout U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
restrict U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restricting U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
talent scouts U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
restricts U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
vampire U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
vampires U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
feather bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather-bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
ether U مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
utilitarianism U بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
parting salute U سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
tother U دیگری
thirds U به دیگری
third U به دیگری
another U دیگری
t' other U دیگری
follow suit <idiom> U از دیگری تقلیدکردن
onother's money U پول دیگری
We have no other way (alternative). U را ه دیگری نداریم
heteronomous U پیروقانون دیگری
other U متفاوت دیگری
others U متفاوت دیگری
common of pasturage U حق چرادرزمین دیگری
at another time U در زمان دیگری
in turn <idiom> U یکی پس از دیگری
at second hand U از قول دیگری
consecutively U یکی پس از دیگری
transports U انتقال از یک مسیر به دیگری
copycat <idiom> U تقلید از شخص دیگری
transplant U درجای دیگری نشاندن
alternately U تغییر از یکی به دیگری
convert U تغییر چیزی به دیگری
transporting U انتقال از یک مسیر به دیگری
transport U انتقال از یک مسیر به دیگری
subtraction U کم کردن یک عدد از دیگری
another kettle of fish <idiom> U کاملا متفاوت از دیگری
one after a U یکی درپی دیگری
transported U انتقال از یک مسیر به دیگری
to feel for another U برای دیگری متاثرشدن
ratios U نسبت یک عدد به دیگری
ratio U نسبت یک عدد به دیگری
sequentially U یکی پس از دیگری به ترتیب
personify U رل دیگری بازی کردن
personifying U رل دیگری بازی کردن
predecease U مرگ قبل از دیگری
impersonated U خودرابجای دیگری جا زدن
serially U یکی پس از دیگری یا در سری
shuffle off U بدوش دیگری گذاردن
impersonating U خودرابجای دیگری جا زدن
transplanted U درجای دیگری نشاندن
impersonates U خودرابجای دیگری جا زدن
predecease U قبل از دیگری مردن
impersonate U خودرابجای دیگری جا زدن
pestiferous U فاسدکننده اخلاق دیگری
transplants U درجای دیگری نشاندن
transplanting U درجای دیگری نشاندن
personified U رل دیگری بازی کردن
personifies U رل دیگری بازی کردن
metonymy U ذکرکلمهای بمنظور دیگری
converts U تغییر چیزی به دیگری
another U کسی [چیز] دیگری
converting U تغییر چیزی به دیگری
highbinder U جاسوس یا مراقب دیگری
i had no a U شق دیگری نبودکه اختیارکنم
converted U تغییر چیزی به دیگری
released U اعراض از حق به نفع دیگری
i had no a U چاره دیگری نداشتم
one country or another U این یا یک کشور دیگری
take the words out of someone's mouth <idiom> U حرف دیگری راقاپیدن
it is of a different kind U قسم دیگری است
eye baby U دیگری که به او نگاه میکند
release U اعراض از حق به نفع دیگری
assumpsit U تقبل دیون دیگری
detinue U ضبط مال دیگری
breach of close U تجاوز به ملک دیگری
breach of a close U تجاوز به ملک دیگری
heteronomy U پیروی از قانون دیگری
releases U اعراض از حق به نفع دیگری
let a praise thee U بگذارد دیگری تورابستاید
follow in one's footsteps (tracks) <idiom> U دنبال روی دیگری
indirect objects U ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
ghostwrite U بنام شخص دیگری نوشتن
interrupts U حرف دیگری را قطع کردن
interrupting U حرف دیگری را قطع کردن
global U را با دیگری در متن عوض میکند
interrupt U حرف دیگری را قطع کردن
globally U را با دیگری در متن عوض میکند
to transubstantiate U به جسم دیگری تبدیل کردن
common of piscary U حق ماهی گیری درابهای دیگری
to t. U بحقوق دیگری تجاوز کردن
augmenter U مقداری که به دیگری اضافه میشود
are these a more apples U هیچ سیب دیگری هست
he took a different view U نظریه دیگری اتخاذ کرد
direct objects U ترتیب عبور پیام ها از یک شی به دیگری
to shift a burden U کاری رابدوش دیگری گذاشتن
suffragan U تابع منطقه یاقسمت دیگری
sublease U به مستاجر دیگری اجاره دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com