Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 62 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
situational tests
U
ازمونهای موقعیتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
random parallel tests
U
ازمونهای موازی تصادفی ازمونهای همتای تصادفی
battery of tests
U
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
speed tests
U
ازمونهای سرعت
statistical tests
U
ازمونهای اماری
criterion refernced tests
U
ازمونهای ملاکی
employment tests
U
ازمونهای استخدامی
individual tests
U
ازمونهای انفرادی
norm referenced tests
U
ازمونهای هنجاری
parallel tests
U
ازمونهای همتا
pictorial tests
U
ازمونهای تصویری
projective tests
U
ازمونهای فرافکن
creativity tests
U
ازمونهای افرینندگی
infant tests
U
ازمونهای نوباوگان
trade tests
U
ازمونهای شغلی
psychomotor tests
U
ازمونهای روانی- حرکتی
custom made tests
U
ازمونهای کار- ویژه
differential aptitude tests
U
ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
dotting test
U
ازمونهای نقطه زنی
goldstein scheerer tests
U
ازمونهای گلدشتاین- شیرر
screening tests
U
ازمونهای سرند کردن
placement tests
U
ازمونهای تعیین شغل
prognostic tests
U
ازمونهای پیش اگهی
culture free tests
U
ازمونهای فرهنگ- نابسته
culture fair tests
U
ازمونهای فرهنگ- نابسته
culture bound tests
U
ازمونهای فرهنگ- بسته
terman merrill tests
U
ازمونهای ترمن- مریل
survey tests
U
ازمونهای زمینه یابی
timed tests
U
ازمونهای زمان دار
iowa tests of basic skills
U
ازمونهای مهارتهای اساسی ایووا
will temprament tests
U
ازمونهای اراده- خلق وخوی
california tests of mental maturity
U
ازمونهای کالیفرنیا برای بلوغ ذهنی
california tests of personality
U
ازمونهای کالیفرنیا برای سنجش شخصیت
where
U
درچه موقعیتی
to be the clincher
U
سرنوشت ساختن
[موقعیتی]
to turn the scales
U
سرنوشت ساختن
[موقعیتی]
to go wrong
U
خراب شدن
[موقعیتی]
pintner patterson scale of
U
Tests Performance مقیاس ازمونهای عملی پینتر- پترسون
to have a knock back
U
عقب نشینی کردن
[در موقعیتی]
somebody's days are numbered
<idiom>
U
نومید بودن کسی در موقعیتی
combinatorial explosion
U
موقعیتی که به هنگام حل مسئله اتفاق میافتد
to let it get to that point
U
اجازه دادن که به آنجا
[موقعیتی]
برسد
to get a general idea of something
U
فهمیدن موقعیتی
[موضوعی]
به طور کلی
flags
U
فرآیند یا وضعیت یا موقعیتی که یک پرچم را تنظیم میکند
flag
U
فرآیند یا وضعیت یا موقعیتی که یک پرچم را تنظیم میکند
to walk on eggshells
<idiom>
U
در برخورد با فردی یا موقعیتی بیش از اندازه مراقب بودن
entry
U
موقعیتی که باید پیش از ورود یک تابع انجام شود
initials
U
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initialling
U
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initialed
U
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initialled
U
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initial
U
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initialing
U
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
go-getter
<idiom>
U
شخصی کار میکند برایبدست آوردن موقعیتی بهتر
So much for our holiday.
U
این هم از تعطیلاتمان.
[یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
environment
U
موقعیتی در سیستم کامپیوتر مربوط به همه ثباتها و محلهای حافظه
environments
U
موقعیتی در سیستم کامپیوتر مربوط به همه ثباتها و محلهای حافظه
That's the end of our holiday.
U
این هم از تعطیلاتمان.
[یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
fault
U
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
faulted
U
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
faults
U
موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
deadlock
U
موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com