English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
trade tests U ازمونهای شغلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
random parallel tests U ازمونهای موازی تصادفی ازمونهای همتای تصادفی
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
infant tests U ازمونهای نوباوگان
projective tests U ازمونهای فرافکن
creativity tests U ازمونهای افرینندگی
criterion refernced tests U ازمونهای ملاکی
individual tests U ازمونهای انفرادی
speed tests U ازمونهای سرعت
situational tests U ازمونهای موقعیتی
employment tests U ازمونهای استخدامی
statistical tests U ازمونهای اماری
pictorial tests U ازمونهای تصویری
norm referenced tests U ازمونهای هنجاری
parallel tests U ازمونهای همتا
differential aptitude tests U ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
screening tests U ازمونهای سرند کردن
prognostic tests U ازمونهای پیش اگهی
psychomotor tests U ازمونهای روانی- حرکتی
goldstein scheerer tests U ازمونهای گلدشتاین- شیرر
culture bound tests U ازمونهای فرهنگ- بسته
custom made tests U ازمونهای کار- ویژه
culture free tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
culture fair tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
placement tests U ازمونهای تعیین شغل
survey tests U ازمونهای زمینه یابی
terman merrill tests U ازمونهای ترمن- مریل
dotting test U ازمونهای نقطه زنی
timed tests U ازمونهای زمان دار
iowa tests of basic skills U ازمونهای مهارتهای اساسی ایووا
will temprament tests U ازمونهای اراده- خلق وخوی
california tests of mental maturity U ازمونهای کالیفرنیا برای بلوغ ذهنی
california tests of personality U ازمونهای کالیفرنیا برای سنجش شخصیت
pintner patterson scale of U Tests Performance مقیاس ازمونهای عملی پینتر- پترسون
inoccupation U بی شغلی
vocational U شغلی
occupational U شغلی
occupational family U گروه شغلی
occupational aptitude U استعداد شغلی
occupational interests U رغبتهای شغلی
occupational mobility U تحرک شغلی
occupational psychology U روانشناسی شغلی
occupational stability U ثبات شغلی
occupational test U ازمون شغلی
vocational guidance U راهنمایی شغلی
vocational adjustment U سازگاری شغلی
vocational selection U گزینش شغلی
vocational counseling U مشاوره شغلی
vocational maladjustment U ناسازگاری شغلی
job analysis U تحلیل شغلی
duty position U محل شغلی
occupational hazards U سانحه شغلی
occupational hazards U صدمه شغلی
occupational hazard U صدمه شغلی
occupational hazard U سانحه شغلی
fringe benefit U مزایای شغلی
dead-end job U شغلی بی آینده
job description U توصیف شغلی
job training U اموزش شغلی
job specification U ویژگیهای شغلی
job specification U مشخصات شغلی
job security U امنیت شغلی
job satisfaction U رضایت شغلی
job evaluation U ارزشیابی شغلی
job enlargement U گسترش شغلی
job elements U عناصر شغلی
vocational interest blank U پرسشنامه علائق شغلی
vocational rehabilitation U توان بخشی شغلی
vacancy U موقعیت شغلی آزاد
to accept a job U کاری [شغلی] را پذیرفتن
But not just any job . U ولی البته نه هر شغلی
vocational aptitude test U ازمون استعداد شغلی
military occupational speciality U تخصص شغلی نظامی
dictionary of occupational titles U واژگان عنوانهای شغلی
job classification U طبقه بندی شغلی
to follow a profession U شغلی راپیشه کردن
professional liability insurance U بیمه تعهدات شغلی
runners U اداره کننده شغلی
job description U شرح وفایف شغلی
jobs U پست شغلی و کار
job U پست شغلی و کار
runner U اداره کننده شغلی
occupational hierarchy U سلسله مراتب شغلی
to upgrade somebody U به کسی در شغلی درجه دادن
entry group U واجدین شرایط تخصصی شغلی
kuder occupational interest survey U رغبت سنج شغلی کودر
to promote somebody U به کسی در شغلی درجه دادن
test protectors U بازرس ازمایشات کارایی شغلی
svib U رغبت سنج شغلی استرانگ
tied down <idiom> U مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
strong vocational interest blank U رغبت سنج شغلی استرانگ
sinecure U هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
sinecures U هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
no branch U شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
test examiner U مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
frictional unemployment U اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد
proficiency rating U طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
fringe benefits U مزایای شغلی غیر نقدی مزایای فرعی
occupational disease U امراض شغلی [نظیر بیماری های برونشیت در رنگرزان و بافندگان، پوکی استخوان، خمیدگی ستون مهره ها در بافندگان، ضعف چشم و غیره]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com