Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reeve
U
ازتنگنا یا جای باریکی گذشتن نخ را از سوراخ سوزن گذراندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acupunctuate
U
با سوزن سوراخ کردن سوزن فروکردن
the eye of the needle
U
سوراخ سوزن
eyes
U
گوشوارهای سوراخ سوزن
eye
U
دهانه سوراخ سوزن
eye
U
گوشوارهای سوراخ سوزن
eyeing
U
دهانه سوراخ سوزن
eyeing
U
گوشوارهای سوراخ سوزن
eyes
U
دهانه سوراخ سوزن
eying
U
دهانه سوراخ سوزن
eying
U
گوشوارهای سوراخ سوزن
reeve
U
طناب را ازشکاف یا سوراخ گذراندن
to prick at something
U
بچیزی سوزن یا تیغ زدن چیزیرا کمی سوراخ کردن
debouchment
U
خروج ازتنگنا
needle point
U
سر سوزن سوزن دوزی
nicely
U
باریکی
exility
U
باریکی
slenderness
U
باریکی
lankness
U
باریکی
slightness
U
باریکی
slimness
U
باریکی
tenuity
U
باریکی
gracility
U
باریکی
erasable
U
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
quillet
U
باریکی لطافت
hair space
U
فضای باریکی درچاپ
She is svelt . she has a small waist .
U
دختر کمر باریکی است
beams
U
مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
beam
U
مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
centers
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie
U
[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
to pink out leather
U
چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
dilly bag
U
کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
hangnail
U
ریشه یا رشته باریکی که ازپوست گوشه ناخن اویزان است
perforation
U
عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
float stone
U
سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
fenestration
U
چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sights
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sight
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
cancellate
U
سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
quill shaft
U
شفت گردنده باریکی با سرهزارخار مانند که در مادگی دیگری جفت میشود
pinker
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl
U
سوراخ سوراخ کردن دریدن
pink
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese
U
پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
pinkest
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
foraminate
U
ثقبه دار سوراخ سوراخ
blow over
U
گذشتن
to go by
U
گذشتن
to blow over
U
گذشتن
overpass
U
گذشتن از
overpasses
U
گذشتن از
to run on
U
گذشتن
get through
U
گذشتن از
go over
U
گذشتن
elapsing
U
گذشتن
elapses
U
گذشتن
to pass a way
U
گذشتن
go by
U
گذشتن
elapse
U
گذشتن
to pass on
U
گذشتن
intercross
U
از هم گذشتن
interpenetrate
U
از هم گذشتن
cross
U
گذشتن
traversing
U
گذشتن از
traverses
U
گذشتن از
traversed
U
گذشتن از
traverse
U
گذشتن از
bypassing
U
گذشتن
bypasses
U
گذشتن
passed
U
گذشتن
bypassed
U
گذشتن
bypass
U
گذشتن
passes
U
گذشتن
crosser
U
گذشتن
crosses
U
گذشتن
crossest
U
گذشتن
traffics
U
گذشتن
trafficking
U
گذشتن
trafficked
U
گذشتن
forbear
U
گذشتن از
pass on
U
در گذشتن
pass
U
گذشتن
forbears
U
گذشتن از
traffic
U
گذشتن
overgo
U
رسیدن به گذشتن
overslaugh
U
نادیده گذشتن
to go over
U
گذشتن گذرکردن
fleet
U
بسرعت گذشتن
filrate
U
از صافی گذشتن
override
U
سواره گذشتن از
to pass off
U
برگذارشدن گذشتن
overrides
U
سواره گذشتن از
overdue
U
گذشتن موعد
sweep
U
بسرعت گذشتن از
overrode
U
سواره گذشتن از
traject
U
از مسیربخصوصی گذشتن
overridden
U
سواره گذشتن از
fleets
U
بسرعت گذشتن
runner
U
فرش کناره
[فرش های دراز و باریکی که عموما جهت پله یا راهرو استفاده شود.]
exceed the deadline
U
گذشتن از مهلت مقرر
to slice the air
U
هواراشکافتن وازان گذشتن
to rush a stream
U
از نهری تند گذشتن
to go to
U
رعایت کردن گذشتن از
goes
U
گذشتن عبور کردن
go
U
گذشتن عبور کردن
get over
U
ازروی چیزی گذشتن
lapseof centuries
U
مروریا گذشتن قرنها
to go through
U
رسیدگی کردن گذشتن از
Passover
U
گذشتن از پشت موج سواردیگر
overleap
U
جستن از روی نادیده گذشتن از
cancellate
U
سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellous
U
سوراخ سوراخ اسفنجی
millepore
U
مرجان سوراخ سوراخ
swage block
U
قالب سوراخ سوراخ
cancellated
U
سوراخ سوراخ اسفنجی
riddle
U
سوراخ سوراخ کردن
riddles
U
سوراخ سوراخ کردن
grid
U
دریچه سوراخ سوراخ
grids
U
دریچه سوراخ سوراخ
brushes
U
تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
brush
U
تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
stylus
U
سوزن
needleful
U
یک سوزن نخ
bards
U
سوزن
bard
U
سوزن
stilus
U
سوزن
needle
U
سوزن
needled
U
سوزن
styli
U
سوزن
needling
U
سوزن
styluses
U
سوزن
needles
U
سوزن
switch point
U
سوزن
breaches
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
pass shooting
U
شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
to put somebody on the back burner
U
کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن
[اصطلاح مجازی]
to put
[throw]
[toss]
somebody on to the scrap heap
U
کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن
[اصطلاح مجازی]
to shunt somebody aside
U
کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن
[اصطلاح مجازی]
toll thorough
U
وجهی که بابت گذشتن ازمعابر عمومی یا شاهراههاپرداخت میشود
to put somebody in a backwater
U
کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن
[اصطلاح مجازی]
injects
U
سوزن زدن
needling
U
سوزن پیکاپ
packing needle
U
سوزن جوالدوزی
injecting
U
سوزن زدن
drilling pipe
U
سوزن حفاری
catwhisker
U
سوزن بلور
core nail
U
سوزن هسته
darning needle
U
سوزن رفوگری
injected
U
سوزن زدن
inject
U
سوزن زدن
firing pin
U
سوزن ماشه
switches
U
سوزن دوراهی
pin
U
ورودی با سه سوزن
pricks
U
خراش سوزن
acicular
U
سوزن وار
prick
U
خراش سوزن
needle point
U
نوک سوزن
pricked
U
خراش سوزن
switched
U
سوزن دوراهی
switch
U
سوزن دوراهی
aciculate
U
سوزن وار
pricking
U
خراش سوزن
aciform
U
بشکل سوزن
housewife
U
سوزن دان
housewives
U
سوزن دان
pinning
U
ورودی با سه سوزن
belonephebia
U
سوزن هراسی
pinned
U
ورودی با سه سوزن
firing pin
U
سوزن اتش
whisker
U
سوزن بلور
work baskets
U
سبد سوزن و نخ
pointsman
U
سوزن بان
sew
U
سوزن کاری
staple
U
سوزن منگنه
darning neddle
U
سوزن رفوگری
needled
U
سوزن پیکاپ
touch needle
U
سوزن محک
sailmaker's needle
U
سوزن چادردوزی
test point
U
سوزن ازمایشی
needles
U
سوزن پیکاپ
vga
U
- سوزن یا پورت
needle
U
سوزن پیکاپ
work basket
U
سبد سوزن و نخ
surviving
U
گذراندن
survive
U
گذراندن
averted
U
گذراندن
avert
U
گذراندن
to be at ease
U
به گذراندن
to rime away one's time
U
گذراندن
to have a rough time
U
بد گذراندن
survived
U
گذراندن
survives
U
گذراندن
to make a shift
U
گذراندن
passes
U
گذراندن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com