Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
contact
U
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacted
U
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacting
U
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacts
U
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
identification friendly or foe
U
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
amplifying report
U
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
shadower
U
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
break off
U
قطع تماس با دشمن
meaconing
U
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
contact report
U
گزارش تماس با هواپیمای دشمن
communication deception
U
گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
interrogator responder
U
دستگاه تماس یا مکالمه سیستم شناسایی دشمن وخودی
answered
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answering
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answer
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
identification zone
U
منطقه تشخیص هواپیماهای دشمن
disengagement
U
جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
approach march
U
راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
transponder tango
U
دستگاه تشخیص دشمن وخودی مدل اولیه
transponder sierra
U
دستگاه تشخیص دشمن وخودی مدل پیشرفته
bogey
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogies
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
air signal
U
علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
conventional sign
U
علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
datum dan buoy
U
علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
de bounce
U
جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
touch
U
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touches
U
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
Thanks for calling back.
U
با تشکر برای تماس.
[به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
ground signals
U
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
contact point
U
وسیله تماس نقطه اخذ تماس
teleconferencing
U
ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
ring
U
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
gall
U
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls
U
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
radio deception
U
گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
to triumph over the enemy
U
برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
radio countermeasures
U
اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
hit
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
reject
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejecting
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
enemy alien
U
طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
rejects
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejected
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
data link
U
ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
close with
U
اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
close-ups
U
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-up
U
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close up
U
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
micr
U
سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد.
cut out
U
وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
penetration
U
نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
roll back
U
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
breaching
U
رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
originating
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
espionage
U
جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
close in security
U
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
exception
U
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions
U
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
recognition
U
1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
counter force
U
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
evasions
U
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasion
U
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
civision
U
رمز و کشف کردن علایم تلویزیونی رمز کردن علایم تلویزیونی
breaches
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
disorganize
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizes
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizing
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganised
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
hostile track
U
تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
disorganises
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganising
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
fog signal
U
علایم مه
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
U
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
load lines
U
علایم بارگیری
hazard signs
U
علایم خطر
control markings
U
علایم کنترل
visual signal
U
علایم بصری
identification markings
U
علایم شناسایی
informative signs
U
علایم اخباری
indication of masculinity
U
علایم رجولیت
indication signs
U
علایم راهنمایی
draught marks
U
علایم ابخور
fiducial marks
U
علایم پوشاننده
cipher text
U
علایم رمز
reflecting stud
U
علایم شبنما
morse code
U
علایم مورس
sleeve emblem
U
علایم سراستین
qualifying symbols
U
علایم توصیفی
plimsol mark
U
علایم بارگیری
traffic sign
U
تابلو علایم
identification
U
تشخیص تشخیص دادن
accounting symbol
U
علایم مشخصه حساب
signalled
U
علایم مخابراتی مخابرات
signaled
U
علایم مخابراتی مخابرات
hazard signs
U
علایم امکان تولیدخطر
ghost signals
U
علایم راداری سرگردان
legal assistance
U
علایم قراردادی نقشه
symbolic logic
U
زبان علایم یاعلامتی
base symbol
U
علایم قراردادی مبنا
signal
U
علایم مخابراتی مخابرات
emblems
U
با علایم نشان دادن
emblem
U
با علایم نشان دادن
military symbols
U
علایم قراردادی نظامی
sign off
U
علایم ختم مخابرات یامکالمات
signal area
U
منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
radar echo
U
علایم روی صفحه رادار
r.m.a. color code
U
علایم رنگی جامعه رادیوسازان
ghost signals
U
علایم راداری بدون منبع
break up
U
مرز علایم مشخصه هدف
legal assistance
U
کمکهای قضایی شرح علایم
descriptive name
U
شرح علایم روی نقشه
grid ticks
U
علایم شبکه بندی نقشه
break up
U
حد فاصل علایم مشخصه هدف
regulatory signs
U
علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
fiducial marks
U
علایم منطبق شونده در صفحه رادار
berne list
U
کتاب علایم شناسایی بین المللی
end on
U
سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
procedure sign
U
علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
service chevron
U
علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
drift signal
U
علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
out flank
U
دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
repels
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repel
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelling
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelled
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
grid ticks
U
علایم مخصوص نشان دادن چندشبکهای بودن نقشه
blinker
U
چراغ چشمک زن علایم خط و نقطه مرس و ارسال پیام
signed route
U
جاده علامت گذاری شده ودارای علایم شناسایی
symbolic form
U
علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
compliance index
U
شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
service marking
U
علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
pips
U
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pipped
U
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pipping
U
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pip
U
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
sanitize
U
حفظ کردن اسناد و مدارک بااهمیت با تغییر اسامی یامحلها یا علایم مشخصه ان
shelling report
U
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
contacts
U
تماس
contacting
U
تماس
tangents
U
تماس
taction
U
تماس
tangency
U
تماس
tangent
U
تماس
contact line
U
خط تماس
impacts
U
تماس
impact
U
تماس
ding
U
تماس
impinging
U
تماس
line of contact
U
خط تماس
contacted
U
تماس
contact
U
تماس
contingence
U
تماس
point contact
U
تماس نقطهای
angle of contact
U
زاویه تماس
movement to contact
U
حرکت به تماس
communicator
U
شخص در تماس
contact ratio
U
نسبت تماس
corps a corps
U
تماس بدنی
contact flange
U
فلانژ تماس
interactional points
U
نقاط تماس
contact surface
U
سطح تماس
area contact
U
سطح تماس
skimmed
U
تماس اندک
shock hazard
U
خطر تماس
contact point
U
قطب تماس
to be in contact
U
تماس داشتن
point of contact
U
نقطه تماس
contiguity
U
برخورد تماس
to bring into contact
U
تماس دادن
skims
U
تماس اندک
going on
U
نزدیکی تماس
tuch
U
تماس دادن با
finishes
U
تماس انتهایی
finish
U
تماس انتهایی
skim
U
تماس اندک
line to line fault
U
تماس خطوط
contact party
U
گروه تماس
contact pressure
U
فشار تماس
Keep in touch!
<idiom>
در تماس باش!
to be in rapport
U
تماس داشتن
contact area
U
منطقه تماس
contact diameter
U
قطر تماس
contact angle
U
زاویه تماس
contact lost
U
تماس قطع شد
contact area
U
سطح تماس
zone of contact
U
ناحیه تماس
contact patrol
U
گشتی تماس
contacting
U
تماس یافتن تماسی
contacted
U
تماس یافتن تماسی
galvanism
U
تماس برق بابدن
touch sensitive tablet
U
تابلو حساس به تماس
movement to contact
U
حرکت به اخذ تماس
phones
U
پاسخ به تماس در تلفن
to keep in touch with any one
U
باکسی تماس داشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com