English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9369 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
giblet U احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
To decay . To go bad . U فاسد شدن ( مواد خوراکی وغیره )
timbale U خوراکی مرکب از گوشت ماهی وجوجه وپنیر وغیره
viscus U احشاء
viscera U احشاء
inwards U امعاء و احشاء
gut U احشاء پر خوری
exenterate U احشاء را دراوردن
entrails U احشاء و امعاء
interoceptive U وابسته به احشاء
gutting U احشاء پر خوری
guts U احشاء پر خوری
splanchnic U وابسته به احشاء احشایی
eating U خوراکی
edible U خوراکی
chows U خوراکی
viands U خوراکی
meals U خوراکی
comestible U خوراکی
chow U خوراکی
meal U خوراکی
cates U خوراکی
trophic level U تراز خوراکی
green vegetable U سبزی خوراکی
strawberries U چلیک خوراکی
strawberry U چلیک خوراکی
mussles U صدف خوراکی
oyster U صدف خوراکی
green meat U گیاه خوراکی
articles of food U موادغذایی یا خوراکی
oysters U صدف خوراکی
household U خانگی
homebred U خانگی
home like U خانگی
homelike U خانگی
households U خانگی
domiciliary U خانگی
free-range U خانگی
domestic U خانگی
indoor U خانگی
home-grown U خانگی
home-made <adj.> U خانگی
larder U گنجه خوراک خوراکی
larders U گنجه خوراک خوراکی
truffle U قارچ خوراکی دنبلان
turbot U ماهی پهن خوراکی
morel U قارچ مورکلای خوراکی
cero U نوعی ماهی خوراکی
champignon U نوعی قارچ خوراکی
truffles U قارچ خوراکی دنبلان
potherb U سبزیهای معطر خوراکی
sego U پیاز خوراکی زنبق
pinyon U تخم خوراکی کاج
pinon U تخم خوراکی کاج
periwig U نوعی صدف خوراکی
roughage U مواد خوراکی زبر
morelle U قارچ مورکلای خوراکی
salmonberry U تمشک سرخ خوراکی
meadow mushroom U قارچ خوراکی معمولی
root crops U محصولات دارای ریشههای خوراکی
short order U خوراکی که زود مهیا میشود
sockeye U ماهی خوراکی ریزشمال کلمبیا
cantarellus U نوعی قارچ کوهی خوراکی
spat U : حلزون خوراکی خیلی کوچک
winkles U جابجا کردن حلزون خوراکی
winkle U جابجا کردن حلزون خوراکی
root crop U محصولات دارای ریشههای خوراکی
greenling U نوعی ماهی خوراکی و گوشتخوار
gemma U نرم تن یا صدف گردکوچک خوراکی
porgee U ماهی خوراکی دندان دار
shell bean U لوبیایی که مغز ان خوراکی است
porgy U ماهی خوراکی دندان دار
store-room U انبار خانگی
house-party U دوره خانگی
house-parties U مجالس خانگی
home computer U کامپیوتر خانگی
house-parties U دوره خانگی
house party U مجالس خانگی
house party U دوره خانگی
firesides U زندگی خانگی
Home appliances U وسایل خانگی
fireside U زندگی خانگی
house-party U مجالس خانگی
hens U مرغ خانگی
hen U مرغ خانگی
home computers U کامپیوتر خانگی
store room U انبار خانگی
store-rooms U انبار خانگی
Calor Gas U گاز خانگی
houseplants U گیاه خانگی
domestic fuel U سوخت خانگی
domestic waste water U فاضلاب خانگی
homer U کبوتر خانگی
gecko U مارمولک خانگی
household economy U اقتصاد خانگی
home consumption U مصرف خانگی
home work U کار خانگی
linnet U سهره خانگی
lares and penates U بتهای خانگی
lar n U خدای خانگی
domestic consumption U مصرف خانگی
dishabille U جامه خانگی
Home appliances U لوازم خانگی
houseplant U گیاه خانگی
cottage industry U فرآورد خانگی
cottage industry U کارگاه خانگی
cottage industries U فرآورد خانگی
cottage industries U کارگاه خانگی
homespun U بافت خانگی
sparrow U گنجشگ خانگی
sparrows U گنجشگ خانگی
burion U سهره خانگی
homing pigeons U کبوتر خانگی
home-brew U مشروبات خانگی
mouse U موش خانگی
mouses U موش خانگی
homing pigeon U کبوتر خانگی
home brew U مشروبات خانگی
geoduck U نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
terrapin U لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
burnt offerings U حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
burnt offering U حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
terrapins U لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
snapping turtle U لاک پشت بزرگ خوراکی ابزی
whiting U ماهی نرم باله خوراکی اروپایی
poultry U مرغ خانگی ماکیان
homemade U خانگی خانه بافت
john barleycorn U مشروب الکلی خانگی
eight bit system U کامپیوتر خانگی کوچک
shad U شاه ماهی خوراکی اروپا وشمال امریکا
white crappie U ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
hasty pudding U خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
domesticity U زندگانی خانگی رام شدگی
minorca U مرغ خانگی سواحل مدیترانه
runt U کبوتر خانگی درشت کوتوله
runts U کبوتر خانگی درشت کوتوله
jersey giant U نژاد ماکیان خانگی بزرگ
green turtle U لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
littleneck clam U نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
audio U و معمولاگ در کامپیوترهای خانگی استفاده میشود
Videotex U تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
an out match U مسابقهای که بیرون از زمین بازی خانگی برپا کنند
personal U ریز کامپیوتر کم هزینه برای مصارف خانگی و تجاری سبک
Most home helps prefer to live out. U بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
pitting corrosion U سوراخهائی که در سطح بتن یا فلز در اثر خوردگی ایجاد میشود و به کرم خوراکی معروف است
compact U مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
compacts U مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
home U ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
homes U ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
compacting U مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
compacted U مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
And so on and so forth. Etcetera et cetera . U وغیره وغیره
et cetera U وغیره
etcaetera U وغیره
compacted U نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compacts U نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compacting U نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compact U نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
electronic U سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
clam U حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
clams U حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
pomfret U یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
dale U خلیج وغیره
piled U پرزقالی وغیره
dales U خلیج وغیره
snapped U قفلکیف وغیره
snap U قفلکیف وغیره
pile U پرزقالی وغیره
snapping U قفلکیف وغیره
snaps U قفلکیف وغیره
sheeting U ملافه وغیره
To go bad . To rot . To spoilt . U خراب شدن ( فاسد شدن مواد خوراکی )
dossal U پشتی صندلی وغیره
curlicue U تزئینات خطاطی وغیره
snout U لوله کتری وغیره
propeller U پروانه هواپیماوکشتی وغیره
shells U پوست فندق وغیره
service charge U سرویس مهمانخانه وغیره
seance U جلسه احضارارواح وغیره
station U ایستگاه اتوبوس وغیره
coronel U هاله خورشید وغیره
stations U ایستگاه اتوبوس وغیره
coronal U هاله خورشید وغیره
vases U گلدان نقره وغیره
tubes U لوله خمیرریش وغیره
tube U لوله خمیرریش وغیره
dower U لانه خرگوش وغیره
snouts U لوله کتری وغیره
shelling U پوست فندق وغیره
clop U لنگی اسب وغیره
shell U پوست فندق وغیره
ratoon U نهال موز وغیره
propellor U پروانه هواپیماوکشتی وغیره
To score a goal . U گل زدن ( درفوتبال وغیره )
tamp U سوراخی را با شن وغیره پرکردن
coequal U درشان ومقام وغیره
trap U زانویی مستراح وغیره
pillboxes U قوطی حب دارو وغیره
vase U گلدان نقره وغیره
sash U حمایل نظامی وغیره
dossel U پشتی صندلی وغیره
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com