English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
religious sentiments U احساسات وعقاید مذهبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
principled U دارای اصول وعقاید
toryism U اصول وعقاید حزب محافظه کار
methodize U در اصول وعقاید دینی سخت گیری کردن
ideologist U ایده ئولوگ کسی که در مورد افکار وعقاید مطالعه میکند
concordat U پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
emotions U احساسات
emotion U احساسات
sentiments U احساسات
heartbeats U احساسات
heartbeat U احساسات
soulful U پر از احساسات
folkway U احساسات عمومی
heartstrings U احساسات عمیق
brace U تحریک احساسات
affect U احساسات برخورد
enthuse U احساسات رابرانگیختن
affects U احساسات برخورد
emotive U وابسته به احساسات
acold U بدون احساسات
d. of feeling U نازکی احساسات
emotionless U عاری از احساسات
enthusing U احساسات رابرانگیختن
enthuses U احساسات رابرانگیختن
enthused U احساسات رابرانگیختن
nationallism U احساسات ملی
schwarmerei U احساسات افراطی
rhapsodically U از روی احساسات
affecting U محرک احساسات
rhapsodical U ناشی از احساسات
impressive U برانگیزنده احساسات
braced U تحریک احساسات
schwarmerei U احساسات شدید
sentimentalize U با احساسات امیختن
to gall a person's kibes U احساسات کسی را
sexiest U دارای احساسات شهوانی
white-hot U دارای احساسات برانگیخته
sexy U دارای احساسات شهوانی
soft spot for someone/something <idiom> U احساسات تندوتیز داشتن
fanatic U دارای احساسات شدید
fanatics U دارای احساسات شدید
white hot U دارای احساسات برانگیخته
sentimentally U از روی احساسات یاعاطفه
sexier U دارای احساسات شهوانی
shake-ups U احساسات راتحریک کردن
shake-up U احساسات راتحریک کردن
fanatical U دارای احساسات شدید
shake up U احساسات راتحریک کردن
sweep off one's feet <idiom> U بر احساسات فائق آمدن
sentimental U مبنی بر احساسات یا عقیده
seentimentally U از روی احساسات یا عاطفه
self composed U مستولی بر احساسات خود
unfeeling U بیحس فاقد احساسات
heartstring U عمیق ترین احساسات دل
sentimentalization U ایجاد احساسات وعواطف
sentimentalism U گرایش بسوی احساسات
internationalism U احساسات بین المللی
mush U احساسات بیش ازحد
sensate U با احساسات درک کردن
sentimentality U گرایش بسوی احساسات
sentient U حساس دستخوش احساسات
neighbourly feelings U احساسات همسایگی همدردی
heart goes out to someone <idiom> U ابراز احساسات کردن
pathetic U دارای احساسات شدید
pathognomic U وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
your words offended her U سخنان شما به احساسات اوبرخورد
close to home <idiom> U به احساسات شخصی نزدیک شدن
wear one's heart on one's sleeve <idiom> U نشان دادن تمام احساسات
high mind U با مناعت دارای احساسات بلند
To play (trifle) with someones feeling. U با احساسات کسی بازی کردن
get a grip of oneself <idiom> U کنترل کردن احساسات شخصی
sectarianize U با احساسات و تعصبات مسلکی امیختن
religious U مذهبی
churchgoers U مذهبی
churchly U مذهبی
churchgoer U مذهبی
heart strings U عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
tough minded U دارای فکر خشن وبدون احساسات
philanthropic feelings U احساسات بشر دوستانه و نوع پرستانه
pornography U نقاشی یا عکس محرک احساسات جنسی
soul-searching U بررسی دقیق احساسات وانگیزههای خود
soul searching U بررسی دقیق احساسات وانگیزههای خود
wounded feelings U رنجش برخوردگی احساسات جریحه دار
missionary U مبلغ مذهبی
holy day U تعطیل مذهبی
holidays U تعطیل مذهبی
religiose U مذهبی بودن
tenet U متعقدات مذهبی
converter U مبلغ مذهبی
convertor U مبلغ مذهبی
R.E U تحصیلات مذهبی
holiday U تعطیل مذهبی
service book U کتب مذهبی
missionaries U مبلغ مذهبی
clergyman U عالم مذهبی
semireligious U نیمه مذهبی
clergymen U عالم مذهبی
religious rites U شعائر مذهبی
religious matters U مسائل مذهبی
religiosity U تعصب مذهبی
religionism U غیرت مذهبی
pontifex U شورای مذهبی
devout U مذهبی عابد
pastoral psychiatry U روانپزشکی مذهبی
neologize U مذهبی بودن
religious tenets U عقاید مذهبی
dogmatism U تعصب مذهبی
missioner U مبلغ مذهبی
spirituality U روحیه مذهبی
ritual U تشریفات مذهبی
revival U جنبش مذهبی
revivals U جنبش مذهبی
sects U فرقه مذهبی
gurus U معلم مذهبی
sect U فرقه مذهبی
guru U معلم مذهبی
debunking U احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
homosexual U دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
soap opera U نمایشهای تلویزیونی یارادیویی پر احساسات وکم ارزش
soap operas U نمایشهای تلویزیونی یارادیویی پر احساسات وکم ارزش
homosexuals U دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
debunked U احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
debunks U احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
passion U اشتیاق وعلاقه شدید احساسات تند وشدید
debunk U احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
She has emotional entanglements (involvement ) . U گرفتاریهای احساسی دارد ( عشق ؟ احساسات وغیره )
traditor U خائن در امر مذهبی
revivalism U اصول بیداری مذهبی
rite U مراسم تشریفات مذهبی
sacramental U وابسته به مراسم مذهبی
wowser U مذهبی و خرده گیر
revivalist U طرفدار احیای مذهبی
Easter Sepulchre U تشریفات مذهبی تدفین
pauli U اصول مذهبی پولس
psalter U سرود مذهبی مزامیر
rectorate U ریاست بنگاه مذهبی
catechism U پرسش نامه مذهبی
catechism U تعلیم ودستور مذهبی
catechisms U پرسش نامه مذهبی
catechisms U تعلیم ودستور مذهبی
swami U رهبر مذهبی هندی
priggism U تعصب سخت مذهبی
synod U مجلس منافره مذهبی
crusading U جنگ مذهبی نهضت
psalms U سرود مذهبی خواندن
psalm U سرود مذهبی خواندن
crusades U جنگ مذهبی نهضت
soul music U موسیقی مذهبی سیاهپوستان
catechesis U تعالیم مذهبی شفاهی
chaplain activities fund U اعتبار امور مذهبی
catechetic U وابسته به تعالیم مذهبی
cantor U اواز خوان مذهبی
Religious (political) fanaticism U تعصبات مذهبی ( سیاسی )
revivalists U طرفدار احیای مذهبی
taboo U منع یانهی مذهبی
holyday U روز تعطیل مذهبی
crusade U جنگ مذهبی نهضت
crusaded U جنگ مذهبی نهضت
dogmatics U مبحث شعائر مذهبی
tabu U منع یانهی مذهبی
synods U مجلس منافره مذهبی
taboos U منع یانهی مذهبی
ecclesiogenic neurosis U روان رنجوری مذهبی
Mother Superior U رئیس بنیاد مذهبی
Mother Superiors U رئیس بنیاد مذهبی
hymnbook U کتاب سرود مذهبی
slobbering U دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobber U دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
eroticism U تحریک احساسات شهوانی بوسیله تخیل ویابوسایل هنری
slobbers U دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobbered U دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
his words injured my feelings U سخنایش بمن برخورد سخنانش احساسات مراجریحه دار کرد
fiend U دارای احساسات شدید [دیوانه وار مشتاق یا علاقه مند]
oedipus complex U احساسات محبت امیزبچه نسبت به والدین جنس مخالف خود
parabiosis U برگشت ووقفه فعالیت حیاتی موجود فرونشستگی احساسات یافعالیت
sisterhood U انجمن خیریه مذهبی نسوان
Scientology U ساینتولوژی [یک نوع سیستم مذهبی]
revivalist movement U جنبش اصول بیداری مذهبی
indoctrinate U تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
anagoge U تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
neologian U وابسته به تعلیمات نوین مذهبی
secular U دورهای غیر مذهبی دنیائی
menology U سالنمای جشنها وسوگوارهای مذهبی
archdiocese U قلمرو مذهبی اسقف اعظم
indifferentism U لاقیدی نسبت به مسائل مذهبی
anagogy U تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
dogmatize U تعصب مذهبی نشان دادن
neologian U متمایل به تعلیمات نوین مذهبی
vigilantism U پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
church U کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
churches U کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
sacrilegious U مربوط به بیحرمتی به شعائر مذهبی
indoctrinating U تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
indoctrinates U تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
indoctrinated U تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
inquisition U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
character guidance U راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
jacobin U عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
inquisitions U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
oedipal U وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
simoniac U خرید وفروش کننده مناصب ومشاغل مذهبی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com