Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
building component
U
اجزای ساختمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
diagonal matrix
U
ماتریسی که همه اجزای ان به جز اجزای قطر اصلی صفر باشد
building system
U
اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
angle-post
U
[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
building material dealer
U
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
frequency component
U
اجزای فرکانس
gigantic building
U
ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
dependency
U
[قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
bags
U
تعدادی از اجزای نا مرتب
bag
U
تعدادی از اجزای نا مرتب
assets
U
اجزای داده جدا
compositions
U
نسبت اجزای سازنده
composition
U
نسبت اجزای سازنده
building enterprise
U
مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
coach-house
U
ساختمان خدمه
[در کنار ساختمان اصلی]
civil engineering contractor
U
مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
explosions
U
لیست اجزای بکاررفته در یک محصول
explosion
U
لیست اجزای بکاررفته در یک محصول
entoptics
U
شناسایی وفایف اجزای درونی چشم
array
U
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
arrays
U
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
azimuth resolution
U
اجزای سمتی هواپیما کوچکترین احادسمتی
enterprise network
U
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
work breakdown
U
روش تقسیم یک عمل به اجزای مشخص و کوچک
azimuth micrometer
U
وسیله نشان دهنده اجزای سمت هواپیما
to orient compound
U
نسبت اجزای ترکیبی را بایکدیگر تعیین کردن
bridges
U
تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridged
U
تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridge
U
تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
rotundas
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotunda
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
constructional feature
U
ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
double shell constraction
U
ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
block structure
U
ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
rotonda
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
foundation soil
U
شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
fitting shop
U
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
colds
U
اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
coldest
U
اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
colder
U
اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
consumables
U
موضوعات سادهای که در اجزای هر روزه سیستم کامپیوتری لازم اند
cold
U
اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
base shear
U
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
incorporating mill
U
کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
bridged
U
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge
U
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges
U
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
board
U
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
boarded
U
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
circuit
U
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuits
U
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
construction batalion
U
گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
nuclide
U
کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
nucleon
U
اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
modular construction
U
ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
protasis and apodosis
U
شرط و اجزای شرط
constructions
U
ساختمان
typed
U
ساختمان
type
U
ساختمان
built-up
U
پر از ساختمان
built up
U
پر از ساختمان
erections
U
ساختمان
erection
U
ساختمان
types
U
ساختمان
stances
U
ساختمان
stance
U
ساختمان
structure of an animal
U
ساختمان
structureless
U
بی ساختمان
substructure
U
پی ساختمان
making
U
ساختمان
homoplastic
U
هم ساختمان
frame
U
ساختمان
substructures
U
پی ساختمان
building line
U
بر ساختمان
carbody
U
ساختمان
construction
U
ساختمان
mechanism
U
ساختمان
building
U
ساختمان
structures
U
ساختمان
structure
U
ساختمان
mechanisms
U
ساختمان
structuring
U
ساختمان
foundation
U
پی ساختمان
crane construction
U
ساختمان جرثقیل
cost of construction
U
هزینه ساختمان
foundation soil
U
پی ریزی ساختمان
annexe
U
ساختمان فرعی
cost of construction
U
بهای ساختمان
fleuron
U
[آراستن ساختمان با گل]
contractors pump
U
پمپ ساختمان
contracting industry
U
صنعت ساختمان
fabric
U
ساختار ساختمان
entrance
U
در جلویی
[ساختمان]
building line
U
خط کناری ساختمان
entry door
U
در جلویی
[ساختمان]
chapter-house
U
ساختمان جلسات
dentition
U
ساختمان دندانها
front door
[of house]
U
در جلویی
[ساختمان]
cone
U
ساختمان مخروطی
constructional dimension
U
بعد ساختمان
exhibition building
U
ساختمان نمایشگاه
data structure
U
ساختمان داده ها
constructiveness
U
قوه ساختمان
building costs
U
هزینههای ساختمان
building connection
U
انشعاب ساختمان
building trade joinery
U
نجاری ساختمان
low loss construction
U
ساختمان کم تلفات
building system
U
سیستم ساختمان
building plant
U
وسایل ساختمان
building permit
U
پروانه ساختمان
building official
U
بازرسان ساختمان
building trade worker
U
تعمیرکار ساختمان
built in
U
جزو ساختمان
blindage
U
صافکاری ساختمان
constructional feature
U
طرح ساختمان
constructional dimension
U
ابعاد ساختمان
front
U
نمای ساختمان
component part
U
جزء ساختمان
columnar structure
U
ساختمان ستونی
entrance door
U
در جلویی
[ساختمان]
capital construction
U
ساختمان سرمایه
bunkhouse
U
ساختمان خوابگاه
building material
U
مصالح ساختمان
steeple
U
ساختمان بلند
steel construction
U
ساختمان فولادی
steel framed structured
U
ساختمان فولادی
structuralization
U
ایجاد ساختمان
structuralize
U
ساختمان کردن
system's design
U
ساختمان سیستم
tectonics
U
ساختمان شناسی
main building
U
ساختمان اصلی
local building inspector
U
پلیس ساختمان
tower building
U
ساختمان برجی
length overall
U
طول ساختمان
trisyly
U
ساختمان سه ستونی
fronting
U
نمای ساختمان
front
U
نمای ساختمان
office building
U
ساختمان اداری
propylaeum
U
در بزرگ ساختمان
primary structure
U
ساختمان اولیه
primary structure
U
ساختمان اصلی
steeples
U
ساختمان بلند
plant construction
U
ساختمان کارخانه
sandwitch construction
U
ساختمان لایهای
site engineering
U
مدیر ساختمان
situation of a building
U
موقعیت ساختمان
overall width
U
عرض ساختمان
pygidium
U
ساختمان دم و کفل
soil structure
U
ساختمان خاک
on the stocks
U
در دست ساختمان
laminated structure
U
ساختمان متورق
laminated structure
U
ساختمان لایهای
apartment house
U
ساختمان آپارتمانی
house building
U
ساختمان مسکونی
home building
U
ساختمان مسکونی
high rise block
U
ساختمان بلند
height overall
U
ارتفاع ساختمان
height of building
U
بلندی ساختمان
gross area
U
پهنه ساختمان
superstructures
U
ساختمان فوقانی
high-rise
U
ساختمان بلند
hydraulic construction
U
ساختمان ابی
laminated construction
U
ساختمان ورقهای
turn out
U
ساختمان اب پخش
under construction
U
دردست ساختمان
intermediate structure
U
ساختمان داخلی
integral construction
U
ساختمان یکپارچه
inhouse work
U
توکار ساختمان
zonation
U
ساختمان غشایی
City Hall
U
ساختمان شهرداری
industrial building
U
ساختمان صنعتی
superstructure
U
ساختمان فوقانی
imperfect structural
U
ساختمان ناتمام
shells
U
بدنه ساختمان
shelling
U
بدنه ساختمان
materials
U
مصالح ساختمان
formation
U
ساختمان تشکیلات
block
U
یک دستگاه ساختمان
blocked
U
یک دستگاه ساختمان
blocks
U
یک دستگاه ساختمان
material
U
مصالح ساختمان
real estate
U
املاک و ساختمان
stonework
U
ساختمان سنگی
facility
U
مکان ساختمان
frontages
U
نمای ساختمان
frontage
U
نمای ساختمان
makes
U
ساختمان ساخت
make
U
ساختمان ساخت
edifice
U
ساختمان بزرگ
edifices
U
ساختمان بزرگ
constructions
U
تعبیر ساختمان
trench
U
گود ساختمان
trenches
U
گود ساختمان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com