Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
evasive steering
U
اجتناب از زیردریایی دشمن حرکت اجتناب امیز ناو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
evasion
U
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasions
U
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evaded
U
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evades
U
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evading
U
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
evade
U
فرار کردن ازدشمن اجتناب از دستگیر شدن به وسیله دشمن
shirked
U
اجتناب
shirk
U
اجتناب
shirking
U
اجتناب
shirks
U
اجتناب
avoidance
U
اجتناب
eschewal
U
اجتناب
elusion
U
اجتناب
eschew
U
اجتناب کردن
steer clear of someone
<idiom>
U
اجتناب کردن
eluded
U
اجتناب کردن از
elude
U
اجتناب کردن از
avoidable
U
اجتناب پذیر
eludes
U
اجتناب کردن از
eluding
U
اجتناب کردن از
stay away from
<idiom>
U
اجتناب کردن
inevitable
U
اجتناب ناپذیر
unavoidable
U
اجتناب ناپذیر
avoidance gradient
U
شیب اجتناب
eschewed
U
اجتناب کردن
eschewing
U
اجتناب کردن
evitable
U
اجتناب پذیر
active avoidance
U
اجتناب فعال
inalienable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
indispensable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
inevitable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
unalienable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
unalterable
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
inescapable
U
غیرقابل اجتناب
aviod
U
اجتناب کردن از
absolute
<adj.>
U
اجتناب ناپذیر
to shuffle throuch shun
U
اجتناب کردن از
steer clear
U
اجتناب کردن
eschews
U
اجتناب کردن
passes
U
اجتناب کردن
pass
U
اجتناب کردن
passed
U
اجتناب کردن
forbear
U
اجتناب کردن از
forbears
U
اجتناب کردن از
avoidancae training
U
اجتناب اموزی
refrainment
U
خود داری اجتناب
risk avoider
U
اجتناب کننده از خطر
risk avoider
U
اجتناب کننده از ریسک
inevitable
U
غیر قابل اجتناب
avoidable costs
U
هزینههای قابل اجتناب
unavoidable
U
غیر قابل اجتناب
emergency risk
U
خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
to stay away from something
U
اجتناب کردن از چیزی یا جایی
tax avoidance
U
اجتناب از پرداخت مالیات کاهش بدهی مالیاتی
last chance rule
U
مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
stagnation thesis
U
ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
terrain avoidance
U
اجتناب خودکار هواپیما از برخورد باموانع زمینی هنگام فرود
lay up
U
ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
chopped
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chop
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
hunting
U
شکار دشمن یا زیردریایی
seadata
U
اطلاعات مربوط به ردگیری زیردریایی دشمن
hunter killer
U
نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
silent running
U
حرکت زیردریایی با سکوت
avoids
U
احتراز کردن اجتناب کردن
shunned
U
پرهیز کردن اجتناب کردن از
avoided
U
احتراز کردن اجتناب کردن
avoiding
U
احتراز کردن اجتناب کردن
avoid
U
احتراز کردن اجتناب کردن
shunning
U
پرهیز کردن اجتناب کردن از
shuns
U
پرهیز کردن اجتناب کردن از
shun
U
پرهیز کردن اجتناب کردن از
hostile
U
متعلق به دشمن خصومت امیز
submarine havens
U
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
connects
U
حرکت موفقیت امیز
connect
U
حرکت موفقیت امیز
conventional submarine
U
زیردریایی معمولی زیردریایی غیرهستهای
subroc
U
موشک نصب شده روی زیردریایی موشک مخصوص زیردریایی
gall
U
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls
U
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
radio countermeasures
U
اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
to triumph over the enemy
U
برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
radio deception
U
گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
hits
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
enemy alien
U
طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
reject
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejected
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejecting
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejects
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
close-up
U
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-ups
U
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close up
U
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close with
U
اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
antisubmarine screen
U
پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
rat race
U
عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
penetration
U
نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
breaching
U
رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
roll back
U
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
plot
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
espionage
U
جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
shadower
U
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
close in security
U
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
gratulant
U
تهنیت امیز تبریک امیز
incriminatory
U
تهمت امیز اتهام امیز
suasive
U
ترغیب امیز تحریک امیز
expostulatory
U
سرزنش امیز تعرض امیز
admonitory
U
نصیحت امیز توبیخ امیز
antagonistic
U
خصومت امیز رقابت امیز
trickiest
U
خدعه امیز مهارت امیز
tricky
U
خدعه امیز مهارت امیز
trickier
U
خدعه امیز مهارت امیز
counter force
U
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
antisubmarine
U
ضد زیردریایی
submarine boat
U
زیردریایی
breached
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
identification friendly or foe
U
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
disorganizes
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganising
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
hostile track
U
تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
disorganises
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganised
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizing
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganize
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
antisubmarine search
U
کاوش ضد زیردریایی
antisubmarine torpedo
U
اژدر ضد زیردریایی
nuke
U
زیردریایی اتمی
astro
U
اژدر زیردریایی
asroc
U
راکت ضد زیردریایی
killer submarine
U
زیردریایی شکاری
antisubmarine barrier
U
مانع ضد زیردریایی
antisubmarine action
U
مکانیسم ضد زیردریایی
lifeguard submarine
U
زیردریایی نجات
antisubmarine
U
مخرب زیردریایی
alvin
U
یک نوع زیردریایی
antisubmarine action
U
عمل ضد زیردریایی
anti submarine
U
هواپیمای ضد زیردریایی
aluminaut
U
زیردریایی الومینیومی
nuking
U
زیردریایی اتمی
submarine chaser
U
ناوچه ضد زیردریایی
nukes
U
زیردریایی اتمی
nuked
U
زیردریایی اتمی
albacore
U
نوعی زیردریایی
torpedo
U
موشک ضد زیردریایی
silent running
U
سکوت زیردریایی
albacore
U
زیردریایی الباکور
deep submergence
U
زیردریایی نجات
sills
U
پشته زیردریایی
sill
U
پشته زیردریایی
tinfish
U
موشک ضد زیردریایی
torpedoing
U
موشک ضد زیردریایی
subsurface
U
زیردریایی زیرابی
torpedoes
U
موشک ضد زیردریایی
torpedoed
U
موشک ضد زیردریایی
submariner
U
خدمه زیردریایی
sqid
U
خمپاره ضد زیردریایی
submarine
U
با زیردریایی حمله کردن
rescue chamber
U
اطاقک نجات زیردریایی
submarines
U
با زیردریایی حمله کردن
antisubmarine search
U
عملیات تجسس ضد زیردریایی
command active sonobuoy system
U
وسیله اکتشاف زیردریایی
creeping attack
U
تک هماهنگ شده ضد زیردریایی
air surface zone
U
منطقه عملیات ضد زیردریایی
sonobuoy
U
بویه صوتی و ضد زیردریایی سونوبوی
terne
U
نوعی موشک ضد زیردریایی نروژی
datum time
U
ساعت تعیین محل زیردریایی
deep submergence
U
زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
magnetic anomaly detection gear
U
دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
nuclear submarine
U
زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn
datum
U
اثر جذر و مد دریا محل زیردریایی در عمق اب
hoverting
U
ثابت ماندن در یک نقطه یا ارتفاع حفظ عمق زیردریایی
approach march
U
راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
end on
U
سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
orion
U
نوعی هواپیمای چهارموتوره ملخ دار ضد زیردریایی باموتور توربوجت
out flank
U
دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
repels
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelling
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repel
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelled
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
bogey
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogies
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
sea bat
U
نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
spitting
U
در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com