English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The recent incidents. U اتفاقات (رویدادهای )اخیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
the incidents of a journey U رویدادهای یک مسافرت اتفاقات جزئی و گوناگون یک مسافرت
Other Matches
incidents U اتفاقات
incident U اتفاقات
goings on U اتفاقات حوادث
futurity U اتفاقات اینده
eventfully U با داشتن حوادث و اتفاقات
let bygones be bygones <idiom> U فراموش کردن اتفاقات گذشته
Trifling ( small) happenings of life . U اتفاقات ( وقایع )کوچک زندگی
critical incidents technique U شیوه رویدادهای شاخص
latter U اخیر
late U اخیر
recent U اخیر
last a U اخیر
fetch U رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
fetched U رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
execute U رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
fetches U رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
executing U رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
executes U رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
executed U رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
sup.latest or last U دیر رس اخیر
latter day U روز اخیر
in the last fortnight U در دوهفته اخیر
the late governor U فرماندار اخیر
lasts U اخرین اخیر
lasted U اخرین اخیر
last U اخرین اخیر
the late rains U بارانهای اخیر
the last two years U دوسال اخیر یا گذشته
fetch U رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
fetched U رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
fetches U رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
my latehusband U شوهری که اخیر داشتم مرحوم شوهرم
neocene U قسمت اخیر عهد سوم زمین شناسی
On the recent developments he had nothing to say. U در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
updated U فایلی که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکوردها است که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
updates U فایلی که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکوردها است که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
changed U نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
change U نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
changes U نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
update U فایلی که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکوردها است که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
changing U نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
transaction U فایل حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it. U ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
movement U فایل که تغییر اخیر را تراکنشهای رکورد را ذخیره میکند تا برای بهنگام سازی فایل اصلی استفاده شود
Conservative Party U یکی از دوحزب مهم سیاسی انگلستان که جانشین حزب " توری "است که حزب اخیر در قرن 81 و 91 در انگلستان فعالیت داشته
retorsion U عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com