English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
misalliance U اتحاد وائتلاف نامناسب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unfit U نامناسب نامناسب کردن
timeless U نامناسب
maladapted U نامناسب
misbecoming U نامناسب
infelicitious U نامناسب
unhandsome U نامناسب
unmeet U نامناسب
unsuitable U نامناسب
malapropos U نامناسب
improper U نامناسب
inappropriate U نامناسب
unsuitably U نامناسب
inapt U نامناسب
foreign U نامناسب
untoward U نامناسب
unplayable U زمین نامناسب
inopportune U بی موقع نامناسب
mismarriage U پیوند نامناسب
incompatible U ناجور نامناسب
incommensurate U نارسا نامناسب
ill sorted U نامناسب ناجور
inconveniently U بطور نامناسب
inutile U بیهوده نامناسب
bad soil U خاک نامناسب
unpleasantness U وضع نامناسب
bad break U قطع نامناسب
misplaced U نامناسب نابجا
improper U نامناسب نادرست
unrighteous U ناصالح نامناسب
inappropriate U نامناسب ناجور
inadequately U بطور نامناسب
unapt U نامناسب غیر محتمل
malinvestment U سرمایه گذاری نامناسب
dissocial U نامناسب برای معاشرت
out of order <idiom> U برخلاف قانون ،نامناسب
misbecome U نامناسب بودن برای
mismate U وصلت نامناسب کردن
Irrelevent. I nappropriate. Out of place. U بیجا ( بی مورد ؟نامناسب )
federative U اتحاد
leagues U اتحاد
confederation U اتحاد
conferderation U اتحاد
league U اتحاد
confederations U اتحاد
consolidation U اتحاد
alliance U اتحاد
integrity U اتحاد
injunctions U اتحاد
injunction U اتحاد
alliances U اتحاد
accretion U اتحاد
togetherness U اتحاد
solidarity U اتحاد
identities U اتحاد
identity U اتحاد
unions U اتحاد
union U اتحاد
unity U اتحاد
federal U اتحاد
incorporation U اتحاد
flame U ارسال پیام نامناسب به کاربر
flames U ارسال پیام نامناسب به کاربر
alien U متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
add insult to the injury <idiom> U [بدتر کردن یک وضعیت نامناسب]
bad page break U قطع یا مکث نامناسب صفحه
alignment U قرار گرفتن نامناسب در صفحه
inapplicable U غیر قابل اجرا نامناسب
aliens U متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
alignments U قرار گرفتن نامناسب در صفحه
mathematical identity U اتحاد ریاضی
union U اتحاد اتحادیه
union U اتحاد سازش
unions U اتحاد اتحادیه
unions U اتحاد سازش
disunity U عدم اتحاد
Soviet Union U اتحاد شوروی
association U معاشرت اتحاد
military convention U اتحاد نظامی
union U اتحاد واتفاق
coalitions U اتحاد موقتی
marriages U یگانگی اتحاد
syneresis U اتحاد دو حرف
sodality U اتحاد یگانگی
marriage U یگانگی اتحاد
unifiable U قابل اتحاد
monetary convention U اتحاد ارزی
monetary convention U اتحاد پولی
coalition U اتحاد موقتی
unitive U موجد اتحاد
associations U معاشرت اتحاد
defensive league U اتحاد دفاعی
unison U اتحاد اتفاق
diphthong U اتحاد دو صوت
diphthongs U اتحاد دو صوت
consolidation U ترکیب اتحاد
confederacies U اتحاد پیوند
confederacy U اتحاد پیوند
unions U اتحاد واتفاق
ties U اتحاد وابستگی
tie U اتحاد وابستگی
scratch file U نوار مغناطیسی برای فایل نامناسب
junk surf U امواج نامناسب برای موج سواری
synoeky U اتحاد واتفاق الحاق
synoecy U اتحاد واتفاق الحاق
solidarity U بهم پیوستگی [اتحاد]
spirit de corps U روح یگانگی و اتحاد
slur U خط اتحاد لکه ننگ
slurred U خط اتحاد لکه ننگ
bands U دستهء موسیقی اتحاد
band U دستهء موسیقی اتحاد
slurring U خط اتحاد لکه ننگ
slurs U خط اتحاد لکه ننگ
triumvir U عضو اتحاد سه گانه
unionist U هواخواه اتحاد و یگانگی
unionists U هواخواه اتحاد و یگانگی
league U اتحاد متحد کردن
pentarchy U اتحاد پنج حکومت
leagues U اتحاد متحد کردن
flag days U روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
unhandy U ناراحت نامناسب برای حمل ونقل دور از دسترس
Soviet U هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
Soviets U هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
pan americanism U طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
pentarchy U اتحاد پنج نیرو یاپنج حس
post union U اتحاد پستی بین المللی
fix U تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد
de scramble U سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
de scrambler U وسیلهای که یک پیام نامناسب را به حالت اصلی و مط لوب برمی گرداند
fixes U تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد
power approach U تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
blocked U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
integration U یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
misjoinder U اتحاد ناصحیح وتبانی اصحاب دعوی
block U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blocks U اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
bloc U جعبه قرقره اتحاد دو یاچند دسته بمنظورخاصی
blocs U جعبه قرقره اتحاد دو یاچند دسته بمنظورخاصی
self- U سیستمم کد گذاری حروف خطا یا نامناسب را تشخیص دهد ولی نمیتواند ترمیم کند
logic U بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
playback rate scale factor U نقط های که اجرای ویدیو در آن ملایم نیست و به علت فریمهای گم شده نامناسب به نظر می رسد
abrash U دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
self- U سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
degradation U کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
NetBEUI U گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود
coalition U مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
coalitions U مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
improperly U بطور غلط بطور نامناسب
defective U خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
corn-effect U ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
trojan horse U برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
shoulders U [اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
orphans U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com