Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
e f t a (european free trade association
U
اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
western european union
U
اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
european atomic energy community
U
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
European Union
[EU]
U
اتحادیه اروپا
u.f.a cup
U
جام اتحادیه باشگاههای اروپا
trade follows the flag
U
تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
f.a cup
U
جام اتحادیه باشگاههای انگلستان
a ban from flying in the EU
U
قدغن پرواز در
[منطقه]
اتحادیه اروپا
craft union
U
اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
unionism
U
اصول تشکیلات اتحادیه اتحادیه گرایی
union shop
U
یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
european essembly
U
مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
european monetary agreement
U
موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
e c e
U
کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
e r p
U
جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
the big four
U
درکنفرانس صلح پاریس 9191به کشورهای فرانسه انگلستان
Common Market
U
بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
leagues
U
اتحادیه
confederacies
U
اتحادیه
confederacy
U
اتحادیه
guild
U
اتحادیه
fraternity
U
اتحادیه
fraternities
U
اتحادیه
guilds
U
اتحادیه
league
U
اتحادیه
federations
U
اتحادیه
federation
U
اتحادیه
unions
U
اتحادیه
union
U
اتحادیه
union
U
اتحاد اتحادیه
offensive league
U
اتحادیه تهاجمی
syndicalism
U
اتحادیه گرایی
wheel
U
اتحادیه ورزشی
industrial union
U
اتحادیه صنعتی
vertical union
U
اتحادیه صنعتی
unions
U
اتحاد اتحادیه
incorporator
U
کارمند اتحادیه
labor unions
U
اتحادیه کارگران
syndicates
U
اتحادیه صنفی
labor service
U
اتحادیه کارگران
labor union
U
اتحادیه کارگری
labour union
U
اتحادیه کارگران
labor union
U
اتحادیه کارگران
labourunion
U
اتحادیه کارگران
labor unions
U
اتحادیه کارگری
lague
U
مجمع اتحادیه
business union
U
اتحادیه بازرگانی
trades unions
U
اتحادیه تجارتی
trades unions
U
اتحادیه بازرگانی
trades unions
U
اتحادیه تجاری
trades unions
U
اتحادیه کارگری
trades unions
U
اتحادیه صنفی
trades unions
U
اتحادیه اصناف
wheeling
U
اتحادیه ورزشی
wheels
U
اتحادیه ورزشی
defensive league
U
اتحادیه دفاعی
citcuit
U
اتحادیه بازیها
association football
U
اتحادیه فوتبال
company union
U
اتحادیه شرکت
corporativism
U
صنف اتحادیه
craft union
U
اتحادیه صنفی
custom union
U
اتحادیه گمرکی
customs union
U
اتحادیه گمرکی
trade union
U
اتحادیه تجاری
trade union
U
اتحادیه کارگری
trade union
U
اتحادیه صنفی
trade union
U
اتحادیه اصناف
corporatism
U
صنف اتحادیه
trade union
U
اتحادیه بازرگانی
economic union
U
اتحادیه اقتصادی
unionists
U
عضو اتحادیه
trade union
U
اتحادیه تجارتی
trade unions
U
اتحادیه تجارتی
trade unions
U
اتحادیه بازرگانی
trade unions
U
اتحادیه تجاری
trade unions
U
اتحادیه کارگری
trade unions
U
اتحادیه صنفی
trade unions
U
اتحادیه اصناف
unionist
U
عضو اتحادیه
union
<adj.>
U
اتحادیه کارگری
union
<adj.>
U
اتحادیه بازرگانی
syndicate
U
اتحادیه صنفی
union
<adj.>
U
اتحادیه صنفی
circuit
U
اتحادیه کنفرانس
circuits
U
اتحادیه کنفرانس
syndicate
U
اتحادیه تشکیل دادن
syndicate
U
تشکیل اتحادیه دادن
trusts
U
اتحادیه شرکتها ائتلاف
union
U
پیوند اتحادیه اتصالی
to unionize
[American E]
U
بشکل اتحادیه درآوردن
leaguer
U
محاصره عضو اتحادیه
trade unionist
U
عضو اتحادیه صنفی
carpet exporters union
U
اتحادیه صادرکنندگان فرش
to unionise
[British E]
U
بشکل اتحادیه درآوردن
trade unionists
U
عضو اتحادیه صنفی
hanse
U
اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
international union
U
اتحادیه بین المللی
syndicates
U
تشکیل اتحادیه دادن
syndicates
U
اتحادیه تشکیل دادن
pan american union
U
اتحادیه پان امریکن
syndicator
U
تشکیل دهنده اتحادیه
trusted
U
اتحادیه شرکتها ائتلاف
trust
U
اتحادیه شرکتها ائتلاف
division
U
اتحادیه باشگاههای حرفهای
divisions
U
اتحادیه باشگاههای حرفهای
non union
U
جدا از اتحادیه صنفی
unions
U
پیوند اتحادیه اتصالی
cartel
U
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
guilds
U
اتحادیه محل اجتماع اصناف
guild
U
اتحادیه محل اجتماع اصناف
cartels
U
اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
the miner's f.
U
اتحادیه یاپیمان کان کنان
syndicalism
U
پیروی از اصول اتحادیه صنفی
stock exchnge
U
بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
unionised
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
afips
U
اتحادیه امریکایی انجمنهای پردازش اطلاعات
nonunion
U
کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
federated
U
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
unionises
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionising
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
federate
U
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
federates
U
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
unionizing
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
federating
U
متحد شدن اتحادیه تشکیل دادن
unionizes
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
trade unionism
U
پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
unionization
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
ORIA
U
اتحادیه واردکنندگان فرش های شرقی
unionized
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
unionize
U
متحد کردن بشکل اتحادیه دراوردن
ifips
U
اتحادیه بین المللی انجمنهای پردازش اطلاعات
grey cup
U
مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
international air transport association
U
اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
Freemason
U
[استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
yellow dog contract
U
قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
trade unionism
U
سیستمی که معتقد به بسط و توسعه این گونه اتحادیه هاست
baltic exchange
U
اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
cartels
U
اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
cartel
U
اتحادیه شرکتهایی که سعی دارند بازار کالایی را دراختیار خود داشته باشند
union shop
U
مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
free trader
U
تجارت ازاد
free in trade
U
تجارت ازاد
free trade
U
تجارت ازاد
open trade
U
تجارت ازاد
free enterprise system
U
نظام تجارت ازاد
free trade area
U
منطقه تجارت ازاد
free trade area
U
حوزه تجارت ازاد
free enterprise
U
تجارت ومعامله ازاد
benelux
U
اتحادیه گمرکی بلژیک و هلند و لوکزامبوزگ که کم کم معنی شخصیتهای حقوقی این سه کشور را نیزبه خود گرقته است
rattening
U
محروم کردن کارگر فنی ازابزار کارش به منظورمجبور کردن او به پیوستن به اتحادیه کارگری
cartels
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
the british common wealth of nation
U
انگلستان و ایرلند و ممالک وابسته ازاد و ممالک تحت الحمایه و مستعمره ان راگویند
picketings
U
اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
advanced countries
U
کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
developed countries
U
کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته
Conservative Party
U
یکی از دوحزب مهم سیاسی انگلستان که جانشین حزب " توری "است که حزب اخیر در قرن 81 و 91 در انگلستان فعالیت داشته
khamseh
U
خمسه
[در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
rio treaty
U
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
european unclear a energy agency
U
اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
common low
U
سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
custom of a trade
U
عادت یک تجارت اصول متداول تجارت
lawmerchant
U
حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
developing countries
U
کشورهای در حال رشد کشورهای در حال توسعه
glide path
U
مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
europa
U
اروپا
occident
U
اروپا
Europe
U
قاره اروپا
he was ordered to europe
U
او مامور اروپا شد
european essembly
U
مجلس اروپا
european monetary fund
U
صندوق پولی اروپا
All of a sudden , he turned up in Europe .
U
یکدفعه سر از اروپا درآورد
the concert of europe
U
دول متوافق اروپا
Flemish Mannerism
U
انقلاب شمال اروپا
European Currency Unit
U
سبد ارزی اروپا
e r p
U
برنامه ترمیم اروپا
missel
U
یکجور باسترک در اروپا
Common Market
U
جامعه اقتصادی اروپا
to e. carpets to the europe
U
فرش به اروپا فرستادن
Nordic
U
وابسته به شمال اروپا
I have visited Europe time and again.
بارها اروپا را دیده ام.
formant
U
متشکل
organized
U
متشکل
big five
U
انگلستان
locarno treaty
U
انگلستان
England
U
انگلستان
anglian
U
انگلستان
central treaty organization
U
انگلستان
european community competition rules
U
مقررات رقابت در جامعه اروپا
How long wI'll you stay in Europe ?
U
چند وقت اروپا می مانید ؟
The rise in prices in the European markets.
U
ترقی قیمتها دربازارهای اروپا
organization for european economic coopr
U
سازمان همکاری اقتصادی اروپا
EEC
U
مخفف جامعهی اقتصادی اروپا
europian championship
U
وزنه برداری قهرمانی اروپا
european academic research network
U
شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
sabot
U
کفش چوبی روستاییان اروپا
e c s c (european coal & steel commissio
U
جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
endarch
U
متشکل در خارج
unaligned
U
غیر متشکل
organising
U
متشکل کردن
organises
U
متشکل کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com