Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
territorial waters
U
ابهای ساحلی
inshore water
U
ابهای ساحلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
piloting
U
ناوبری در کنار ابهای ساحلی
coastel low
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
littoral law
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
contiguous zone
U
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
continental shelf
U
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
Other Matches
mean sea level
U
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
shore patrol
U
انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
defense coastal area
U
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
beach diagram
U
طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot
U
کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
upwellings
U
ابهای بالارود
ground water
U
ابهای زیرزمینی
spill water
U
ابهای اضافی
surplus water
U
ابهای اضافی
surplus water
U
ابهای مازاد
hydrogeology
U
بررسی ابهای زیرزمینی
overflowed
U
ابهای اضافی لبریزی
overflows
U
ابهای اضافی لبریزی
tail drain
U
نهرچه ابهای مازاد
lentic
U
وابسته به ابهای راکد
high seas
U
ابهای بین المللی
high seas
U
ابهای برون مرزی
hydrology
U
بررسی ابهای سطحی
groundwater
U
ابهای زیر زمینی
table waters
U
ابهای معدنی سر سفره
overflow
U
ابهای اضافی لبریزی
balneology
U
مبحث استحمام در ابهای گرم
lentic
U
زیست کننده در ابهای راکد
water tables
U
سطح ابهای زیر زمین
water table
U
سطح ابهای زیر زمین
inland rules
U
مقررات حرکت در ابهای داخلی
hydrography
U
نقشه برداری از ابهای روی زمین
hydrology
U
گفتار درچگونگی ابهای روی زمین
hydro statics
U
علم شار وموازنه ابهای ساکن
piscary
U
ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
intrapermafrost water
U
ابهای زیرزمینی واقع در لایه منجمد زمین
halophile
U
موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
hydrothermal
U
وابسته به عمل ابهای گرم درپوسته زمین
salinometer
U
الت تعیین مقدار نمک در ابهای شور
dumb well
U
چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
suprapermafrost
U
ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
bridge head
U
سر پل ساحلی
beach head
U
سر پل ساحلی
bridgehead line
U
خط سر پل ساحلی
inshore water
U
اب ساحلی
coastal
U
ساحلی
coastlines
U
خط ساحلی
inshore
U
ساحلی
offing
U
اب ساحلی
coastline
U
خط ساحلی
sea board
U
خط ساحلی
strandline
U
خط ساحلی
seasider
U
ساحلی
shore stablishment
U
تاسیسات ساحلی
territorial sea
U
دریای ساحلی
tidewater
U
خط ساحلی کشند اب
inshorepatrol
U
گشتی ساحلی
coastal zone
U
منطقه ساحلی
coastal route
U
مسیر ساحلی
coastal patrol
U
گشتی ساحلی
groyne
U
سد یا دیواره ساحلی
costal frontier
U
مرز ساحلی
shore patrol
U
دژبان ساحلی
inshore current
U
جریان اب ساحلی
inshore current
U
جریانات ساحلی
intermediate type submarine cable
U
کابل ساحلی
land breeze
U
باد ساحلی
shore boat
U
تاکسی ساحلی
littoral
U
ناحیه ساحلی
martello
U
قلعه ساحلی
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
sea dike
U
دیوار ساحلی
shore patrol
U
پلیس ساحلی
coastal frontier
U
حدود ساحلی
cabotage
U
تجارت ساحلی
beach obstacle
U
مانع ساحلی
beach reserves
U
ذخایر ساحلی
beach patrol
U
نگهبان ساحلی
beach patrol
U
گشتی ساحلی
quays
U
دیوار ساحلی
marina
U
تفرجگاه ساحلی
beach organization
U
یکان ساحلی
beach matting
U
کف پوش ساحلی
foreshore
U
کمربند ساحلی
shoreline
U
خط ساحل یا خط ساحلی
marinas
U
تفرجگاه ساحلی
coastguards
U
گارد ساحلی
shore erosion
U
فرسایش ساحلی
beach face
U
کمربند ساحلی
beach exit
U
معبر ساحلی
coastguard
U
گارد ساحلی
quay
U
دیوار ساحلی
dune
U
توده شن ساحلی
beach exit
U
گذرگاه ساحلی
cabotage
U
کشتیرانی ساحلی
coast defence
U
پدافند ساحلی
links
U
تپه ساحلی
beach erosion
U
فرسایش ساحلی
foreshores
U
کمربند ساحلی
coast station
U
ایستگاه ساحلی
boat telephone
U
تلفن ساحلی
shorelines
U
خط ساحل یا خط ساحلی
landing craft
U
کرجی ساحلی
coastal artillery
U
توپخانه ساحلی
barrier light
U
نورافکن ساحلی
lido
U
میعادگاه قشنگ ساحلی
lidos
U
میعادگاه قشنگ ساحلی
sanbar
U
دیوار شنی ساحلی
beach dump
U
انبار موقت ساحلی
battalion landing team
U
تیم ساحلی گردان
out port
U
ساحلی مورد استفاده سر پل
coaster
U
کشتی ویژه خط ساحلی
levee
U
دیواره ساحلی رودخانه
barrier reef
U
مرجان سنگ ساحلی
coastal navigation, coasting
U
حمل و نقل ساحلی
coastal route
U
راه ابی ساحلی
cabotage
U
حمل ونقل ساحلی
continental shelf
U
حد ساحلی فلات قاره
cabotage
U
کشتی رانی ساحلی
costal frontier
U
نوار مرزی ساحلی
coasters
U
کشتی ویژه خط ساحلی
beachmaster's unit
U
یکان لجستیک ساحلی
beach support area
U
منطقه پشتیبانی ساحلی
coastal frontier
U
نوار مرزی ساحلی
beach minefield
U
میدان مین ساحلی
beach matting
U
تور سیمی ساحلی
beach group
U
گروه خدمات ساحلی
beach flag
U
پرچم مشخصه ساحلی
tideland
U
زمین ساحلی دستخوش جزرومد
Goa
U
ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
cay
U
تخته سنگ ساحلی درجزیره
coastal refraction
U
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
phalarope
U
مرغ ساحلی نوک دراز
beach reserves
U
ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
shore party
U
گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
beach unit
U
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
surfbird
U
مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
offshore
U
دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
coves
U
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
cove
U
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
willet
U
مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
beach organization
U
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
riviera
U
ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
intracoastal sealift
U
سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
sea frontiers
U
مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
layig up position
U
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
rill
U
جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
polder
U
زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
offshore
U
در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
daymark
U
علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
ports
U
انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
beach marker
U
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
intercoastal
U
رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
beach group
U
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
beach party
U
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
piloting
U
ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
laying up
U
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
freedom of seas
U
ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
coastal convoy
U
ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com