English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
heuristic U آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
resumes U خلاصه تجربیات
resume U خلاصه تجربیات
resumed U خلاصه تجربیات
resuming U خلاصه تجربیات
unknowing U ندانسته ماورا تجربیات انسانی
unknowingly U ندانسته ماورا تجربیات انسانی
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
due out U از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
bit mapped screen U RA قرار گیرد
breadboard U می صورت گیرد
it gives me the hump U جرم می گیرد
bow arm U بازویی که کمان را می گیرد
laughter is infectious U خنده همه را می گیرد
Our affairs are shaping well. U کارها داردسروصورت می گیرد
The fortune teller tells fortunes . U فالگیر فال می گیرد
what p do you receive? U صدی چندمی گیرد
what p do you receive? U چند درصد می گیرد
penful U انچه در یک قلم جا گیرد
footprints U فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
privat docent or zent U اموزگارمجازدردانشگاه که که مواجب ازدانشجویان می گیرد
footprint U فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
she is too p about her dress U زیاد درلباس دقت می گیرد
He does not bite. U او [مرد] گاز نمی گیرد.
manager U و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
magnum U بطری که دو باده در ان جای گیرد
managers U و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
magnums U بطری که دو باده در ان جای گیرد
beyoned the pale U از حد گذشته
over with U گذشته
last a U گذشته
aside from U گذشته از
foreby U گذشته
forepassed U گذشته
agone U گذشته
forepast U گذشته
foretime U گذشته
bygone U گذشته
past U گذشته
What is past is past . what is gone is gone . U گذشته ها گذشته
preceded U گذشته
let [leave] alone <conj.> U گذشته از
last night U شب گذشته
old U گذشته
older U گذشته
oldest U گذشته
not to speak of <conj.> U گذشته از
not to mention <conj.> U گذشته از
to say nothing of <conj.> U گذشته از
and certainly not <conj.> U گذشته از
historical U گذشته
due out U گذشته
asides U گذشته از
bypast U گذشته
departed U گذشته
gone by U گذشته
yesternight U شب گذشته
aside U گذشته از
by gone U گذشته
spun or span U گذشته
deforciant U کسی که مالی را از دیگری بزور می گیرد
palmful U انقدرکه دریک کف دست جای گیرد
class U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
foundation pile U میله هایی که در فونداسیون قرار می گیرد
wind gauge U دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
The poor fellow ( guy ) is restless. U بیچاره قرار نمی گیرد ( ندارد )
Unless the dog is trodden on the tail , it will no. <proverb> U تا پا روى دم سگ نگذارى گاز نمى گیرد .
classing U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
pyrophorus U چیزی که در مجاورت هواخودبخود اتش گیرد
classes U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
classed U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
Our organization is just standing on its own feet. U تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
the present and the past U گذشته و حال
the preterite tense U زمان گذشته
retrospect U شامل گذشته
lastmonth U ماه گذشته
self giving U از خود گذشته
bygone U چیزهای گذشته
regression U بازگشت به گذشته
the present and the past U حال و گذشته
the present and the past U اکنون و گذشته
stale cheque U چک تاریخ گذشته
sup.latest or last U تازه گذشته
sware U گذشته swear
retrospective falsification U تحریف گذشته
self devoted U از خود گذشته
retrospect U نگاه به گذشته
desperate U از جان گذشته
past U گذشته از ماورای
the past tense U زمان گذشته
the year past U سال گذشته
backs U عقبی گذشته
upheld U گذشته uphold
outdid U گذشته outdo
bled U گذشته Bleed
back U عقبی گذشته
nostalgia U حسرت گذشته
out of date U از تاریخ گذشته
pt U زمان گذشته
past years U سالهای گذشته
also U گذشته از این
over and above U گذشته ازاین
besides <adv.> U گذشته از این
exposed U سر راه گذشته
swore U گذشته sweatr
sprang U گذشته gnirps
yesteryear U سال گذشته
besides <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
ultimo U ماه گذشته
redolence U خاطرات گذشته
ultimo U در ماه گذشته
whish U بسرعت گذشته
yesterday U زمان گذشته
past tense U زمان گذشته
belatedly U ازموقع گذشته
rode U گذشته ride
additionally <adv.> U گذشته از این
additionally <adv.> U از این گذشته
also [moreover] <adv.> U از این گذشته
besides <adv.> U از این گذشته
forby <adv.> U از این گذشته
further [moreover] <adv.> U از این گذشته
in addition <adv.> U از این گذشته
moreover <adv.> U از این گذشته
on top of this <adv.> U از این گذشته
by gone U قدیمی گذشته ها
over and above <adv.> U از این گذشته
by gone U چیزهای گذشته
what is more <adv.> U از این گذشته
on to <adv.> U گذشته از این
on top of that <adv.> U گذشته از این
also [moreover] <adv.> U گذشته از این
aside from that <adv.> U گذشته از این
forby <adv.> U گذشته از این
further [moreover] <adv.> U گذشته از این
ex post U به اعتبار گذشته
in addition <adv.> U گذشته از این
on top of that <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
moreover <adv.> U گذشته از این
on top of this <adv.> U گذشته از این
over and above <adv.> U گذشته از این
what is more <adv.> U گذشته از این
beyond that <adv.> U گذشته از این
beyond that <adv.> U از این گذشته
on top of that <adv.> U از این گذشته
beyond that <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
desperado U از جان گذشته
on to <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
belated U ازموقع گذشته
what is more <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
over and above <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
over U گذشته اضافی
on to <adv.> U از این گذشته
additionally <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
also [moreover] <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
aside from that <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
forby <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
furthermore <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
further [moreover] <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
in addition <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
moreover <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
on top of this <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
over- U گذشته اضافی
aside from that <adv.> U از این گذشته
last year U سال گذشته
expired U گذشته از موعد
further on U از این گذشته
furthermore U از این گذشته
last sunday U یکشنبه گذشته
last week U هفته گذشته
next week U هفته گذشته
late U تازه گذشته
furthermore <adv.> U از این گذشته
in the p U درزمان گذشته
furthermore <adv.> U گذشته از این
retroactive U معطوف به گذشته
in a. to this U گذشته ازاین
retrospective view [on] U نگاه به گذشته
What is worth doing is worth doing well . <proverb> U کارى ارزش دارد که خوب انجام گیرد .
cartridges U درایوی که یک دیسک یا نوار را در کارتریج به کار می گیرد
desktop U سیستم کامپیوتر کوچک که روی میز جا می گیرد
birthright U حقوقی که در اثر تولد بخص تعلق می گیرد
cartridge U درایوی که یک دیسک یا نوار را در کارتریج به کار می گیرد
advisee U کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
priorities U شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
Barking dogs seldom bite. <proverb> U سگى که پارس مى کند بندرت گاز مى گیرد.
priority U شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
tenors U بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
He is giving her French lessons in exchange for English lessons U به اودرس فرانسه می دهد ودرعوض انگیسی می گیرد
He is a corrupt official . U مأمور فاسدی است ( رشوه می گیرد وغیره )
trainbearer U کسیکه دنباله لباس دیگری رامی گیرد
transmitter U وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
tenor U بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
point four U رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
transmitters U وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com