English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
curry powder U آمیزهای از کاری و فلفل و چند ادویهی دیگر
curry powders U آمیزهای از کاری و فلفل و چند ادویهی دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
guinea pepper U فلفل قرمز هندی فلفل فرهنگی
pimento U فلفل فرنگی شیرین فلفل گینه
pimentos U فلفل فرنگی شیرین فلفل گینه
alternative U دیگر کاری نمیتوانیم انجام دهیم
alternatives U دیگر کاری نمیتوانیم انجام دهیم
What have you been up to this time? U حالا دیگر چه کار کردی ؟ [کاری خطا یا فضولی]
synchronizer U وسیلهای که با دریافت سیگنال از وسیله دیگر کاری را انجام دهد
pepper and salt U پارچه فلفل نمکی رنگ فلفل نمکی
background processing U کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
pepper mill U فلفل سا
capsicum U فلفل
peppers U فلفل
capsicums U فلفل
peppering U فلفل
chaste tree U فلفل بری
hot pepper U فلفل قرمز
piper nigrum U فلفل سیاه
Red chilli U فلفل قرمز
chilli pepper U فلفل قرمز
pepper pot U فلفل پاش
capsicum U میوهی فلفل
white pepper U فلفل سفید
pepper sauce U ترشی فلفل
sweet pepper U فلفل شیرین
pimiento U فلفل شیرین
capsicum U فلفل سان
pepper and salt U فلفل نمکی
green pepper U فلفل سبز
Cayenne U فلفل قرمز
peppercorns U فلفل دانه
peppercorn U فلفل دانه
peppercorn U دانه فلفل
capsicums U فلفل سان
capsicums U میوهی فلفل
peppery U فلفل دار
pepper mill U فلفل ساب
long pepper U دار فلفل
water pepper U فلفل ابی
green peppers U فلفل سبز
pepper pot U فلفل دان
red peppers U فلفل قرمز
peppering U فلفل پاشیدن
pepper caster U فلفل دان
chilli powder U پودر فلفل
peppers U فلفل پاشیدن
pepper box U فلفل پاش
peppering U فلفل کوبیده
salt-and-pepper U فلفل نمکی
pepper box U فلفل دان
pepper U فلفل پاشیدن
peppers U فلفل کوبیده
salt-and-pepper U نمک و فلفل
ladyfinger U فلفل قرمز
red pepper U فلفل قرمز
pepper U فلفل کوبیده
smart weed U فلفل ابی
pepper castor U فلفل دان
griseous U فلفل نمکی
peppercorns U دانه فلفل
pepper plant or vine U درخت فلفل
pepper فلفل دلمه ای
piper nigrum U فلفل معمولی
Tabasco U سوس فلفل دار
hot pepper U بوته فلفل قرمز
mulligatawny U اش فلفل دار هندی
piperine U ماده قلیایی فلفل
allspice U فلفل فرنگی شیرین
pepper caster U فلفل پاش ششلول
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
paprica U میوه رسیده فلفل قرمز
peppers U فلفل زدن به تیرباران کردن
pepper U فلفل زدن به تیرباران کردن
paprika U میوه رسیده فلفل قرمز
agnus castus U پنج انگشت فلفل بری
peppering U فلفل زدن به تیرباران کردن
kava U نوعی درخت فلفل جزایرپلینزی
chilisauce U نوعی رب گوجه فرنگی فلفل دار
torched U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes U راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
stringing U خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing U میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
glid U تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
drilling pattern U نمونه مته کاری الگوی مته کاری
plumbery U سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics U موزاییک کاری معرق معرق کاری
others U دیگر
else U دیگر
other U دیگر
another U دیگر
furthers U دیگر
next U دیگر
one an other U یک دیگر
furthered U دیگر
thence U دیگر
further U دیگر
he is no more U او دیگر
furthering U دیگر
anymore U دیگر
from one another <adv.> U از هم دیگر
of each other <adv.> U از هم دیگر
alternatives U شق دیگر
alternatives U دیگر
no more U دیگر نه
from each other <adv.> U از هم دیگر
secus U از دیگر سو
alternative U دیگر
again U دیگر
of one another <adv.> U از هم دیگر
alternative U شق دیگر
otherwise U طور دیگر
about-faces U سوی دیگر
elsewhere U بجای دیگر
alternative unit U واحدهای دیگر
about-faces U جهت دیگر
otherguise U جور دیگر
scilicet U بعبارت دیگر
another U یکی دیگر
other people U مردم دیگر
my other books U کتابهای دیگر من
about-face U سوی دیگر
otherguess U نوع دیگر
a horse of another colour [different colour] U مطلبی دیگر
othergates U طور دیگر
about face U جهت دیگر
othergates U جور دیگر
about face U سوی دیگر
elsewhere U درجای دیگر
about-face U جهت دیگر
another U شخص دیگر
on the other hand U ازطرف دیگر
on the other hand <adv.> U از سوی دیگر
on the other part U از طرف دیگر
never more U هرگز دیگر
In our other words. U بعبارت دیگر
nevermore U هرگز دیگر
nevermore U دیگر ابدا
next year U سال دیگر
no more of that U بس است دیگر
yon U ان یکی دیگر ان
on more U بار دیگر
on the other hand U از سوی دیگر
another day U یک روز دیگر
on the opposite side U در انسوی دیگر
none other than U هیچکس دیگر جز
another guess U نوعی دیگر
again U از طرف دیگر
another guess U قسمتی دیگر
at a later period U در موقع دیگر
et al U و در جای دیگر
so muchthe worse U دیگر بدتر
on one's coat-tails <idiom> U همراه کس دیگر
elsewhere U نقطه دیگر
in other words <idiom> U به کلام دیگر
otherwhere U جای دیگر
otherwhere U در مکان دیگر
otherwhile U گاه دیگر
t' other U بعدی دیگر
tother U بعدی دیگر
otherwhile U وقت دیگر
over- U بسوی دیگر
over U بسوی دیگر
no more U دیگر ن [فعل]
otherwhence U از جای دیگر
otherness U چیز دیگر
other U نوع دیگر
somewhere else U یک جای دیگر
no more U نه دیگر [بیشتر]
variant U نوع دیگر
to wit U بعبارت دیگر
otherguess U بروش دیگر
no longer U نه دیگر [زمانی]
otherworld U دنیای دیگر
the other two U دوتای دیگر
to be no more U دیگر نبودن
once U یکبار دیگر
It never occurred again. دیگر رخ نداد.
beside U ازطرف دیگر
in other words <adv.> U به عبارت دیگر
in other words <adv.> U به کلام دیگر
others U نوع دیگر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com