English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 214 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
comedown U پایین رفتن
go down U پایین رفتن
to get down U پایین رفتن
to go down U پایین رفتن
to sink in the scale U پایین رفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pitch U بالاو پایین رفتن هواپیما یا قایق
pitches U بالاو پایین رفتن هواپیما یا قایق
bump U بالا و پایین رفتن
swaying U بالا و پایین رفتن ناو
heaving U بالا و پایین رفتن ناو
reflow U فرونشینی پایین رفتن
relictoin U پایین رفتن اب و نمایان شدن زیر اب
schuss U مستقیما ازسراشیب پایین رفتن
To decrease. To lower. U پایین رفتن ( تنزل وکاهش )
Other Matches
depress U پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul U پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depresses U پایین دادن لوله پایین اوردن
down U سوی پایین بطرف پایین
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
trots U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parade U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades U سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading U سان رفتن رژه رفتن محل سان
shortest U پایین تر
flattest U پایین
low U پایین
subteen U پایین تر از سن 31
further down U پایین تر
shorter U پایین تر
tailwater U پایین اب
neath or neath U پایین
low level U پایین
flat U پایین
submiss U پایین
subatmospheric U پایین تر از جو
down U پایین
neath or neath U پایین تر
underneath U پایین
short U پایین تر
beneath U پایین
lowers U پایین تر
vide infara U پایین
hypogenous U پایین رو
lowering U پایین تر
lower U پایین
lower limit U حد پایین
thereinafter [archaic or formal] <adv.> U در پایین
hereinafter [formal] <adv.> U در پایین
down stairs U پایین
hereafter <adv.> U در پایین
below <adv.> U در پایین
lowered U پایین تر
infara U پایین تر
lower U پایین تر
lower most U پایین تر
below U پایین
dowm U پایین
de- U پایین
bal U از مچ پا به پایین
beneath U پایین تر
shitu U پایین
bottoms U پایین
bottom U پایین
infara U پایین
sub- U یا پایین تر
disrate U پایین اوردن
low resolution U تفکیک پایین
lower classes U طبقه پایین
lowermost U پایین ترین
top-down U از بالا به پایین
low pass U پایین گذر
downward compatibility U سازگارمتمایل به پایین
downtrend U سیربطرف پایین
low resolution U وضوح پایین
downward travel U ضربه رو به پایین
downmost U پایین ترین
downfeed U تغذیه رو به پایین
downfield U میدان پایین
downward stroke U ضربه رو به پایین
downward compatible U سازگار رو به پایین
downward movement U حرکت رو به پایین
lee U پایین باد
down current U جریان رو به پایین
down draft U جریان رو به پایین
lower class U طبقه پایین
low order U مرتبه پایین
lower limit U کران پایین
downward swing U نوسان رو به پایین
low order U پایین رتبه
down stroke U ضربه رو به پایین
download U بارگیری پایین
low activity U فعالیت پایین
undermost U پایین ترین
uoppon pyon soon koot U کف دست پایین
up and down U بالا و پایین
let down U پایین کردن
low energy U انرژی پایین
low frequency U فرکانس پایین
hereinbelow U در پایین این
descend U پایین امدن
drive U ضربه از پایین
drives U ضربه از پایین
lower bound U کران پایین
downward U روبه پایین
downward U پایین زیرین
to set down U پایین اوردن
low altitude U ارتفاع پایین
nether U واقع در پایین
infrahuman U پایین تر از انسان
nether U زیر پایین
low wing U بال پایین
degrades U پایین دادن
degrade U پایین دادن
to reach down U پایین اوردن
beneath U از زیر پایین تر از
depressions U پایین دادن
depression U پایین دادن
downstairs U طبقه پایین
lowest U پایین ترین
low level U در سطح پایین
shutting U پایین اوردن
shuts U پایین اوردن
shut U پایین اوردن
face down feed U خورد رو به پایین
push down stack U پایین فشردنی
look down U پایین امدن
descends U پایین امدن
go dan barai U رد کردن از پایین
From top to bottom. U ازبالاتا پایین
to look down U پایین امدن
At lower levels. U در سطوح پایین تر
to let down U پایین کردن
subordinating U فرعی پایین تر
subordinates U فرعی پایین تر
subordinated U فرعی پایین تر
subordinate U فرعی پایین تر
top down U از بالا به پایین
prolapse U پایین افتادگی
nutant U پایین افتاده
to beat down U پایین اوردن
pushdown U پایین فشردنی
to bring down U پایین اوردن
to come down U پایین امدن
overhand U از پایین ببالا
catabatic U پایین اینده
submaxilla U ارواره پایین
feet U پایین دامنه
low U پایین ضعیف
low U پایین اهسته
lowpass U پایین گذار
decurrent U پایین افتاده
mean low water U اب پایین میانگین
bate U پایین اوردن
res U noitaloseR پایین
prolapse U پایین افتادن
foot U پایین بادبان
minor U پایین رتبه
the lower world U جهان پایین
the masses U دستههای پایین تر
desceht U پایین امدن
prolapsus U پایین افتادگی
hereinbelow U ازاین پایین تر
neath or neath U پایین زیرین
downstream U پایین دست
downstream U پایین رود
nether world U جهان پایین
the valley lies below U ده در پایین است
bottommost U پایین ترین
dim light U نور پایین
on the down grade U پایین رونده
lower threshold U استانه پایین
lower most U پایین ترین
oars down U پارو پایین
lower mast U دکل پایین
alow U روبه پایین
bottom up U از پایین به بالا
breast U نورد پایین
nutate U پایین افتادن
footstone U سنگ پایین گور
foot U قسمت پایین چیزی
deflection U پایین افتادگی واخمش
swooped U بسرعت پایین امدن
swoop U بسرعت پایین امدن
low frequency range U حیطه فرکانس پایین
low frequency source U منبع فرکانس پایین
see-saw U بالا و پایین روی
dips U پایین امدن سرازیری
dip U پایین امدن سرازیری
low frequency current U جریان فرکانس پایین
see-saws U بالا و پایین روی
see-sawing U بالا و پایین روی
see-sawed U بالا و پایین روی
swooping U بسرعت پایین امدن
low frequency engineering U تکنیک فرکانس پایین
To stop being intransigent. U از خر شیطان پایین آمدن
gastroptosis U پایین افتادن معده
to let down U پایین گذاشتن انداختن
Please come down(downstairs). U لطفا"بفرمایید پایین
under- U پایین تراز کمتر از
low frequency furnace U کوره فرکانس پایین
below the horizon U رتبه من از او پایین تر است
Just under his nose. U درست پایین پایش
below the mark U پایین تر از میزان مقر ر
low frequency filter U صافی فرکانس پایین
swoops U بسرعت پایین امدن
yo-yo U بالا و پایین رونده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com