English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
high chair U صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
high chairs U صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
choir-stall U صندلی بلند
highest U بلند پایه
highs U بلند پایه
high U بلند پایه
crepido U پی پایه بلند
lofty U بلند پایه
top-level U بلند پایه
sublime U بلند پایه عرشی
gullibility U گول خوری فریب خوری
rocking chairs U صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chair U صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
faldstool U صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
my chair was next his U صندلی من پهلوی صندلی اوبود
camp chair U صندلی سفری صندلی صحرایی
clackvalve U دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touting U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
dirndl U نوعی دامن بلند با کمر بلند
hatch beam U پایه دریچه پایه دهلیز
base width U عرض پایه پهنای پایه
voraciousness U پر خوری
gastronomy U پر خوری
geophagism U گل خوری
flunkeyism U جیفه خوری
drinking was his ruin U نوشابه خوری
weldabikity U جوش خوری
weldability U جوش خوری
soakage U خیس خوری
swirls U چرخ خوری
porringer U کاسه اش خوری
swirling U چرخ خوری
swirled U چرخ خوری
swirl U چرخ خوری
slop U اشغال خوری
slopped U اشغال خوری
eleemosynary U صدقه خوری
slopping U اشغال خوری
fruitarianism U میوه خوری
lap n U بازبان خوری
malleation U چکش خوری
gutting U احشاء پر خوری
fidgeting U لول خوری
fidget U لول خوری
fidgeted U لول خوری
gorge U پر خوری کردن
ichthyophagy U ماهی خوری
fidgets U لول خوری
geophagy U خاک خوری
geophagism U خاک خوری
gut U احشاء پر خوری
gorging U پر خوری کردن
guts U احشاء پر خوری
gorges U پر خوری کردن
gorged U پر خوری کردن
milk jug U شیر خوری
decimal U تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
decimals U تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
sinecures U مفت خوری وولگردی
tea set U سرویس چای خوری
tea sets U سرویس چای خوری
tea service U سرویس چای خوری
geophagy U گل خوری زمین خواری
cafeteria messing U ناهار خوری همگانی
lucubration U دود چراغ خوری
tea cup U فنجان چای خوری
tureens U فرف سوپ خوری
tureens U قدح سوپ خوری
teapoy U میز چای خوری
tureen U قدح سوپ خوری
tureen U فرف سوپ خوری
refectories U سالن ناهار خوری
serviceability U بکار خوری بدردخوری
demitasse U فنجان قهوه خوری
table spoon U قاشق سوپ خوری
malty U خو گرفته به ابجو خوری
broadside messing U ناهار خوری گروهی
tepoy U میز چای خوری
tea services U سرویس چای خوری
sauce-boat U فزف سوس خوری
sauce boat U فرف چاشنی خوری
glad-rags U لباس پلو خوری
sauce boat U فزف سوس خوری
airing U هوا خوری بادبان
wineglasful U گیلاس شراب خوری
sauce-boats U فرف چاشنی خوری
dining room U اطاق ناهار خوری
refectory U سالن ناهار خوری
sauce-boats U فزف سوس خوری
sauce-boat U فرف چاشنی خوری
dining rooms U اطاق ناهار خوری
tea spoon U قاشق چای خوری
teaspoon U قاشق چای خوری
teaspoons U قاشق چای خوری
nephalism U پرهیز از نوشابه خوری
sinecure U مفت خوری وولگردی
salle a manger U اطاق ناهار خوری
omophagia U گوشت خام خوری
weatherability U قابلیت هوا خوری
tablespoonful U بقدر یک قاشق سوپ خوری
to be the anvil or the hammer U یا تو سر می زنی یا تو سر می خوری [در زندگی] . [از گوته]
tablespoonfuls U بقدر یک قاشق سوپ خوری
tablespoonsful U بقدر یک قاشق سوپ خوری
it a day U روزی یک فنجان چای خوری
gormand U خوش سلیقگی در خوراک پر خوری
soaks U عمل خیساندن خیس خوری
soak U عمل خیساندن خیس خوری
teaspoonful U بقدر یک قاشق چای خوری
sycophancy U مفت خوری کاسه لیسی
teaspoonfuls U بقدر یک قاشق چای خوری
dinette U اطاق کوچک ناهار خوری
teaspoonsful U بقدر یک قاشق چای خوری
teabowl U فنجان چای خوری بی دسته
base piece U پایه پایه استقرار
tap room U جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
scollop U فرف صدف خوری یاصدف پزی
stein U لیوان دسته دار ابجو خوری
crapulent U وابسته به هرزه خوری و زیاده روی
mess hall U سالن غذا خوری سرباز خانه
mazer U جام مشروب خوری چوبی بزرگ
he swore off drinking U سوگند خوردکه از نوشابه خوری دست بکشد
socle U پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
stall U صندلی
chair U صندلی
chairing U صندلی
box seat U صندلی لژ
chairs U صندلی
chaired U صندلی
placing U صندلی
footstool U صندلی
places U صندلی
santalaceous U صندلی
seated U صندلی
footstools U صندلی
seats U صندلی
seat U صندلی
stalling U صندلی
jump seat U صندلی تا شو
place U صندلی
soakage U مقدار مایع جذب شده بوسیله خیس خوری
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
an odd chair U صندلی تکی
he nestles in the chair U در صندلی غنوده
adjustable seat صندلی متحرک
armchairs U صندلی راحتی
morris chair U صندلی راحتی
armrest U دستهء صندلی
parliamentary seat U صندلی مجلسی
arm chair U صندلی راحتی
folding seat U صندلی تاشو
shooting sticks U صندلی عصایی
deckchair U صندلی تاشو
deckchairs U صندلی تاشو
pushchair U صندلی چرخدار
carrycots U صندلی کودک
carrycot U صندلی کودک
rockers U صندلی گهوارهای
rocker U صندلی گهوارهای
pushchairs U صندلی چرخدار
shooting stick U صندلی عصایی
armchair U صندلی راحتی
easy chairs U صندلی راحت
drive's seat U صندلی راننده
rocking chairs U صندلی گهوارهای
elbows U دسته صندلی
elbow U دسته صندلی
swivel chair U صندلی چرخان
rocking chair U صندلی گهوارهای
arm U دسته صندلی
elbowed U دسته صندلی
bucket seat U صندلی یکنفری
bucket seats U صندلی یکنفری
easy chair U صندلی راحت
antimacassar U رویهء صندلی
antimacassars U رویهء صندلی
camp chair U صندلی تاشونده
sitting U نشیمن صندلی
sittings U نشیمن صندلی
hot seat U صندلی الکتریکی
hot seat U صندلی برقی
office chair U صندلی اداری
tiers U ردیف صندلی
boatswain's chair U صندلی نقاله
tier U ردیف صندلی
armchair U صندلی دسته دار
twisboat chair U قایق- صندلی تابدار
wheel chair U صندلی چرخ دار
dossel U پشتی صندلی وغیره
armchairs U صندلی دسته دار
electric chair U صندلی اعدام الکتریکی
tuffet U صندلی یانشیمن کوتاه
deck chair U صندلی حصیری تاشو
curule chair U صندلی عاج نشان
baby carriages U صندلی چرخدار بچه
fishing chair U صندلی در قایق ماهیگیری
baby carriage U صندلی چرخدار بچه
garden seat U صندلی یانیمکت باغبانی
reseating U صندلی جدید دادن
reseats U صندلی جدید دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com