Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
you have perhaps seen it
U
شاید انرا دیده باشید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
you have perhaps seen it
U
ممکن است انرا دیده باشید
perhaps you have seen it
U
شاید انرادیده باشید
You can rest assured.
U
خاطر جمع باشید (اطمینان خاطر داشته باشید )
give it a good wash
U
خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
possibly
U
شاید
poss
U
شاید
peradventure
U
شاید
mayhap
U
شاید
haply
U
شاید
probably
U
شاید
lest
U
شاید
perchance
U
شاید
belike
U
شاید
maybe
U
شاید
may
U
شاید
like
U
شاید
likes
U
شاید
feckly
U
شاید
liked
U
شاید
perhaps
U
شاید
She may be right at that .
U
شاید هم حق با اوباشد
even perhaps
U
حتی شاید
meetly
U
چنانکه باید و شاید
perhaps so
U
شاید چنین باشد
hurry up
U
زود باشید
look sharp
U
زود باشید
mind your eye
U
ملتفت باشید
keep your peck up
U
جرات داشته باشید
depend upon it
U
خاطر جمع باشید
be a man
U
مردانگی داشته باشید
Please make yourself comfortable.
U
لطفا" راحت باشید
you might have come
U
باید امده باشید
you may rest assured
U
میتوانید مطمئن باشید
May be I can interest you in this issue .
U
شاید بتوانم علاقه شما را به این مطلب جلب نمایم
bear
U
تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
bears
U
تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
perhaps you have seen it
U
ممکن است انرادیده باشید
on guard
U
اماده برای دفاع باشید
readying
U
حاضربه تیر حاضر باشید
ready
U
حاضربه تیر حاضر باشید
dont care a rap
U
هیچ پروا نداشته باشید
dont care a rap
U
ذرهای باک نداشته باشید
Be of good courage .
U
قوت قلب داشته باشید
readies
U
حاضربه تیر حاضر باشید
god speed you
U
کامیاب شوید موفق باشید
readied
U
حاضربه تیر حاضر باشید
live it up
<idiom>
U
روز خوبی راداشته باشید
look to your manner
U
موافب اطوار خود باشید
he had need remember
U
بایستی بخاطر داشته باشید
leave me alone
U
کاری بمن نداشته باشید
stick to your work
U
بکار خود مشغول باشید
him who
U
انرا که
mind your p's and qs
U
در گفتار و کردار خود بهوش باشید
Be quiet so as not to wake the others.
U
ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
Would you wait for me, please?
U
ممکن است لطفا منتظرم باشید؟
neither i or he sees it
U
نه من انرا می بینم نه او
i saw it
U
انرا دیدم
had searched
U
انرا می یافتید
i have a secure grasp of it
U
انرا گرفته ام
You really ought to take better care of yourself.
U
شما واقعا باید بهترمراقب خودتان باشید.
i give you my world for it
U
قول میدهم اینطور باشد مطمئن باشید
give it a rinse
U
انرا بشویید یا اب بکشید
give it a shake
U
انرا تکان دهید
lowlander
U
اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
i do not have the courage
U
جرات انرا ندارم
give it a twist
U
انرا پیچ بدهید
i saw it my self
U
من خودم انرا دیدم
imyself saw it
U
من خودم انرا دیدم
send it by post
U
با پست انرا بفرستید
i had it signed
U
انرا به امضاء رساندم
he sold the good ones
U
خوبهای انرا فروخت
we must winnow away the refuse
U
اشغال انرا باید
i am out of p with it
U
دیگرحوصله انرا ندارم
i can make nothing of it
U
هیچ انرا نمیفهم
Would you care for a cup of coffee?
U
آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
mix up, caution
U
موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
be patient to all men
U
با همه مردم شکیبا باشید نسبت بهمه بردباریاصبورباشید
i insist on your being present
U
جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
shearling
U
گوسفندی که یک بار پشم انرا
they give it a good scrub
U
خوب انرا مالش میدهند
who will pay for it
U
کی پول انرا خواهد داد
we made heavy weather of it
U
انرا خیلی سخت دیدیم
sculpsit
U
انرا تراشیده یاحجاری کرد
it mokes it yet easier
U
انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
i sold it to one abdullah
U
به عبدالله نامی انرا فروختم
i cannot a to buy that
U
استطاعت خرید انرا ندارم
i kind of liked it
U
من تا اندازهای انرا دوست داشتم
i gave it a slight press
U
انرا کمی فشار دادم
i am out of p with it
U
دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
who will pay for it
U
کی هزینه انرا خواهد پرداخت
salvos
U
در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home .
U
اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
You should always be careful walking alone at night.
U
همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
owenism
U
اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 91 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست
inimitably
U
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
irrecocilably
U
چنانکه نتوان انرا وفق داد
i life that better
U
انرا بیشتر از همه دوست دارم
an inseparable prefix
U
سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
overshot wheel
U
چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
ormer
U
یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
it is past reclaim
U
دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
whitleather
U
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
water bed
U
تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
loaded dice
U
طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
sexto
U
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
indiscerptible
U
ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
a dead language
<idiom>
U
زبان مرده و منقرض شده
[زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
it will not bear repeating
U
جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
rickshaws
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaw
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
dress coat
U
جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
ricksha
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
reversible propeller
U
ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
indian giver
U
کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
rackets
U
یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
judgement dept
U
بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
rose gall
U
برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
cheque to a person's order
U
چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
waggonette
U
گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
to garble the coinage
U
مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
frumenty
U
گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
vacuum concrete
U
ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
retro rocket
U
موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
pope's eye
U
غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
vanishing cream
U
کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
telescopic chimney
U
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
leadsman
U
کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
pan-
U
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pans
U
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan
U
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
money spinner
U
کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
controllable twist
U
تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
Can you watch the dog for us this weekend?
U
آیا شماها می توانید آخر این هفته مواظب این سگ باشید؟
prolixity
U
بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
eyeing
U
دیده
eying
U
دیده
eye
U
دیده
eyes
U
دیده
eye water
U
اب دیده
damaged
U
خسارت دیده
enntinel
U
دیده بان
lost
U
زیان دیده
observer
U
دیده بان
observers
U
دیده بان
feeders
U
دیده بان
vedette
U
دیده ورسوار
eyeless
U
بی بصیرت بی دیده
pitched
U
تهیه دیده
monitoring
U
دیده بانی
imperceptible
U
دیده نشدنی
worldly wise
U
جهان دیده
in sight
U
دیده شدنی
lookouts
U
دیده بان
scouting
U
دیده وری
visible
U
دیده شدنی
lookout
U
دیده بان
unsight
U
دیده نشده
feeder
U
دیده بان
hardened steel
U
فولاد اب دیده
scouts
U
دیده وری
scouted
U
دیده وری
feeler
U
دیده بان
light struck
U
نور دیده
light of one's eyes
U
نور دیده
scout car
U
خودرو دیده ور
feelers
U
دیده بان
invisible
U
دیده نشدنی
sightless
U
دیده نشده
worldly-wise
U
جهان دیده
indiscernible
U
دیده نشدنی
scout
U
دیده وری
hot money
U
منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
permanent income hypothesis
U
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
you have been seen
U
دیده شده اید
A wolf which has been drenched by rain .
<proverb>
U
گرگ باران دیده .
cheesed off
U
آزار دیده-اذیتشده
sunbaked
U
حرارت افتاب دیده
I have visited Europe time and again.
بارها اروپا را دیده ام.
stager
U
گرگ باران دیده
shock concrete
U
بتن ضرب دیده
monitors
U
دیده بانی کردن
monitored
U
دیده بانی کردن
it is of frequent
U
بسیار دیده میشود
injured party
U
طرف خسارت دیده
suffering economy
U
اقتصاد اسیب دیده
monitor
U
دیده بانی کردن
injured muscle
U
عضله اسیب دیده
weatherbeaten
U
باد و باران دیده
invisibly
U
چنانکه دیده نشود
damaged shipments
U
محموله خسارت دیده
damaged shipments
U
کالاهای اسیب دیده
garrets
U
برج دیده بانی
espies
U
دیده بانی کردن
cauliflowr ear
U
گوش اسیب دیده
espied
U
دیده بانی کردن
espy
U
دیده بانی کردن
scout
U
دیده وری کردن
scouted
U
دیده وری کردن
scouts
U
دیده وری کردن
injured parties
U
طرف صدمه دیده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com