Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
angle block
U
سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
zone ride
U
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
standstill
U
در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
ceding parry
U
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
win by retirement
U
پیروزی با کنار رفتن حریف
hand off
U
کنار زدن حریف بوسیله توپدار
deflector
U
صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
disengages
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengaging
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengage
U
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
flea flicker
U
پاس اشفته برای گیج کردن حریف
stunt
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
poke check
U
فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
underhook
U
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
covered
U
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
skate off
U
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
c clamp
U
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
take croquet
U
ضربه زدن با گذاشتن گوی خود کنار گوی حریف
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
loop
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
indian check
U
سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
stacked
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
side sweep and over under
U
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
Please put these clocolates aside for me .
U
لطفا" این شکلاتها را برای من کنار بگذارید
direct free kick
U
مکث مهاجم برای فریفتن حریف
deke
U
گول زدن حریف برای تغییرمحل
deviates
U
منحرف شدن منحرف ساختن انحراف
deviating
U
منحرف شدن منحرف ساختن انحراف
deviated
U
منحرف شدن منحرف ساختن انحراف
deviate
U
منحرف شدن منحرف ساختن انحراف
chain plate
U
صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
forcing
U
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces
U
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force
U
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
add
U
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adding
U
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adds
U
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
basket hanger
U
بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
dummies
U
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummy
U
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
jiujutsu
U
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujitsu
U
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jujitsu
U
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
ribbon
U
تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
ribbons
U
تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
slush fund
U
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush funds
U
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
appeal play
U
تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
diversionary landing
U
فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
safety
U
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
head and arm
U
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground
U
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
swerves
U
منحرف کردن
averting
U
منحرف کردن
swerve
U
منحرف کردن
divert
U
منحرف کردن
deflected
U
منحرف کردن
wringing
U
منحرف کردن
wring
U
منحرف کردن
deflects
U
منحرف کردن
perverts
U
منحرف کردن
deflect
U
منحرف کردن
swerved
U
منحرف کردن
perverting
U
منحرف کردن
diverts
U
منحرف کردن
bend
U
منحرف کردن
intervert
U
منحرف کردن
wrings
U
منحرف کردن
draw off
U
منحرف کردن
pervert
U
منحرف کردن
swerving
U
منحرف کردن
avert
U
منحرف کردن
averted
U
منحرف کردن
diverted
U
منحرف کردن
averts
U
منحرف کردن
call off
U
منحرف کردن
deflecting
U
منحرف کردن
glide
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
bail out
U
کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
detours
U
خط سیر را منحرف کردن
skewing
U
منحرف کج نگاه کردن
skews
U
منحرف کج نگاه کردن
to divert
[British E]
/ detour
[American E]
[the]
traffic
U
منحرف کردن ترافیک
detour
U
خط سیر را منحرف کردن
to put off the scent
U
ازجاده منحرف کردن
to call off
U
منحرف یامنصرف کردن
antevert
U
به جلو منحرف کردن
distract
U
منحرف کردن توجه
skew
U
منحرف کج نگاه کردن
distracts
U
منحرف کردن توجه
boilerplating
U
قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی
away
U
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
to fly off
U
شورش کردن طغیان کردن منحرف شدن
quick out
U
نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد
warped
U
منحرف کردن تاب برداشتن
warps
U
منحرف کردن تاب برداشتن
warp
U
منحرف کردن تاب برداشتن
lawn bowling point
U
یک امتیاز برای رساندن گوی خود به گوی جک نزدیکتر ازگوی حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
warped
U
تاب دار کردن منحرف کردن
warps
U
تاب دار کردن منحرف کردن
warp
U
تاب دار کردن منحرف کردن
guards
U
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guard
U
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guarding
U
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
shunted
U
ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
shunt
U
ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
shunts
U
ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
cross block
U
سد کردن خط دفاعی از کنار
alienates
U
بیگانه کردن منحرف کردن
deflects
U
منحرف کردن منکسر کردن
alienate
U
بیگانه کردن منحرف کردن
deflect
U
منحرف کردن منکسر کردن
alienating
U
بیگانه کردن منحرف کردن
deflecting
U
منحرف کردن منکسر کردن
deflected
U
منحرف کردن منکسر کردن
to p off an awkward situation
U
حواس خود را از کیفیت بدی منحرف و به چیز دیگری متوجه کردن
lay by
U
کنار گذاردن متروک کردن
lay-bys
U
کنار گذاردن متروک کردن
lay-by
U
کنار گذاردن متروک کردن
put by
U
قطع کردن کنار گذاردن
juxtaposition
U
مرتب کردن موضوعات در کنار هم
anti balance tab
U
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
clinching
U
بغل کردن حریف
dribbling
U
رد کردن توپ از حریف
clinch
U
بغل کردن حریف
mark
U
نشانه کردن حریف
clinches
U
بغل کردن حریف
marks
U
نشانه کردن حریف
dribble
U
رد کردن توپ از حریف
dribbles
U
رد کردن توپ از حریف
clinched
U
بغل کردن حریف
dribbled
U
رد کردن توپ از حریف
put the ball on the floor
U
رد کردن توپ از حریف
hooking
U
سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
to overcrow one's rival
U
از پیروزی بر حریف شادی کردن
squeezes
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
finger hold
U
خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
squeeze
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezing
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
shoulder block
U
سد کردن حریف با ضربه شانه
parries
U
دفع کردن حمله حریف
simple leg ride
U
شگک خراب کردن حریف
squeezed
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
parrying
U
دفع کردن حمله حریف
parry
U
دفع کردن حمله حریف
interference
U
سد کردن غیرمجاز راه حریف
parried
U
دفع کردن حمله حریف
swerves
U
عدول کردن منحرف کردن کج کردن
swerving
U
عدول کردن منحرف کردن کج کردن
swerved
U
عدول کردن منحرف کردن کج کردن
swerve
U
عدول کردن منحرف کردن کج کردن
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
wraparound check
U
سد کردن چوب حریف گوی دارباچوب
overplays
U
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
kneeing
U
خطای سد کردن راه حریف بازانو
hook check
U
سد کردن راه چوب حریف ازعقب
hip check
U
سد کردن راه حریف با کمر وباسن
to row back
<idiom>
<verb>
U
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
change of engagement
U
وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
to backtrack
<idiom>
<verb>
U
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
near all
U
نزدیک کردن شانههای حریف به تشک
triple team
U
سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
overplaying
U
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplay
U
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplayed
U
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
sweat out
U
بازحمت حریف را از میدان بدر کردن
face off
U
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
jabbing
U
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbed
U
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabs
U
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jab
U
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
spear
U
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
clips
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
to turn the tables on any one
U
وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
clipped
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
speared
U
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
spearing
U
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
clip
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
spears
U
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
straight arm
U
حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
clippings
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
double leg pick up
U
زیر و عوض کردن دست و افت کامل حریف کشتی
high leg attack and shoulder control
U
زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
protection
U
سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است
tiles
U
مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com