English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Please allow for at least two weeks' notice [to do something] [for something] [prior to something] . U درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری [کار] اعطاء کنید [تا ما ] [برای چیزی] [قبل از چیزی] .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
windage U درجه تنظیم تیر برای پیشگیری اثر باد
for a week U برای یک هفته
write me every week U هر هفته برای من نامه بنویسید
to borrow for ... weeks U برای ... هفته قرض گرفتن
HTTP U دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
What's the charge per week? U اجاره آن برای یک هفته چقدر است؟
per U برای هر ساعت یا روز یا هفته یا سال
What is the price per week? U قیمت برای یک هفته چقدر است؟
board of conciliation U هیاتی که برای پیشگیری وایجاد توافق بین کارگر وکارفرما انجام وفیفه میکند
cues U پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
cue U پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
Please help yourself ( with the food ) . U لطفا" برای خودتان غذا بکشید
Save this for me, please! U لطفا این را برای من نگه دار!
Please put these clocolates aside for me . U لطفا" این شکلاتها را برای من کنار بگذارید
Would you post this for me, please? U ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. U هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
application [for something] U درخواست نامه [برای چیزی]
an a for a position U درخواست دهنده برای کار
appeal [to] or [for] U درخواست [برای] [استیناف در دادگاه]
to call somebody to [for] something U از کسی برای چیزی درخواست کردن
referral order U درخواست برای اماد غیرموجود یا جایگزین در انبار
reversed U سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
status U سیگنال کامپیوتری برای درخواست اطلاعات از وضعیت خط ی ترمینال
reverse U سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reversing U سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reverses U سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
retards U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retard U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retarding U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
request modify U درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
QBE U زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
wait time U خیر بین یک درخواست برای داده و ارسال داده از حافظه
call up U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
weekend U اخر هفته تعطیل اخر هفته
weekends U اخر هفته تعطیل اخر هفته
requisitioned U درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning U درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions U درخواست کردن درخواست وسایل
requisition U درخواست کردن درخواست وسایل
excess demand U درخواست بیش از حد درخواست اضافی
precautions U پیشگیری
prophylaxis U طب پیشگیری
prophylaxis U پیشگیری
precaution U پیشگیری
preemptive attack U تک پیشگیری
counter-measure U پیشگیری
counter-measures U پیشگیری
prevention U پیشگیری
preventive medicine U طب پیشگیری
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
prophylactic U پیشگیری کننده
buffer zone U منطقه پیشگیری
buffer zones U منطقه پیشگیری
lead time U زمان پیشگیری
preventive maintenance U نگهداری پیشگیری
accident prevention U پیشگیری از حوادث
premune U پیشگیری کننده
goby U طفره پیشگیری
repercussion U دفع یا پیشگیری
An ounce of prevention is worth a pound of cure. <proverb> U پیشگیری بهتر از درمانه.
An ounce of prevention is worth a pound of cure. [Benjamin Franklin] <proverb> U پیشگیری بهتر از درمانه.
lead angle U زاویه پیشگیری هدف
measure U اندازه اقدام پیشگیری
preclusive buying U خرید پیشگیری کننده
An ounce of prevention is better than a pound of cure. <proverb> U پیشگیری بهتر از درمانه.
force majeure U حادثه غیر قابل پیشگیری
lead U سیم واسطه زاویه پیشگیری
leads U سیم واسطه زاویه پیشگیری
lateral tell U پیشگیری هواپیما در حرکت عرضی
chronic dose U دز قابل معالجه و پیشگیری اتمی
lead pursuit U مسیر پیشگیری هواپیمای رهگیر مسیرپیشگیری هدف
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
weekly U هفته به هفته
week U هفته
weeks U هفته
weeklies U هفته به هفته
per week U هر هفته
a week U یک هفته
weekday U روز هفته
next week U هفته گذشته
fair market U هفته بازار
this d. a week U یک هفته از امروز
last week U هفته گذشته
inside of a week U در یک هفته کمتر
eight day U هفته کوک
f.service U نمازمعمولی هفته
A whole week U یک هفته تمام
inside of a week U کمتر از یک هفته
to morrow week U از فردا یک هفته
midweek U میان هفته
triweekly U هر سه هفته یکبار
weekdays U روز هفته
passion week U هفته مصیبت
week end U اخر هفته
running days U ایام هفته
hebdomad U هفت هفته
one anxious week of waiting U یک هفته انتظار با نگرانی
nrxt monday U دوشنبه این هفته
feria U یکی از ایام هفته
Weekend U تعطیلات آخر هفته
I will be staying a few days U من میخواهم یک هفته بمانم.
week day U روز معمولی هفته
We stayed at the seaside for one week . U یک هفته کنا ردریا ماندیم
passion week U هفته پیش از رستاخیز مسیح
ferial U مربوط بمیان هفته عیدی
capacitor U تا دو هفته نیرو فراهم کند.
at least four times a week U کم کمش چهار بار در هفته
embryos U جنین کمتر از هشت هفته
embryo U جنین کمتر از هشت هفته
Within the next few weeks . U درعرض چند هفته آیند ؟
semiweekly U رخ دهنده دومرتبه در هفته نیم هفتگی
She comes here at least once a week . U دست کم هفته ای یکبار اینجا می آید
bank holiday U روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
Maundy Thursday U پنجشنبه هفته عذاب ورنج عیسی
I had my car broken into last week. U هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
sempiternal U رخ دهنده دومرتبه در هفته نیم هفتگی
fetuses U جنین بیش از هشت هفته حمل
foetus U جنین بیش از هشت هفته حمل
Every day of the week but Sundays. U همه روز هفته غیر از یکشنبه ها
foetuses U جنین بیش از هشت هفته حمل
weekender U کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
graciously U لطفا"
patronizingly U لطفا
prithee U لطفا
fire call U درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
requests U درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested U درخواست اماد کردن درخواست کردن
requesting U درخواست اماد کردن درخواست کردن
request U درخواست اماد کردن درخواست کردن
Trade ( business ) is slack this week . U این هفته بازار ( تجارت ) کساد است
I'm really looking forward to the weekend. U من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
With milk, please. لطفا با شیر.
Your passport, please. لطفا گذرنامتان.
Please stand up ! U لطفا" بایستید !
deigns U لطفا پذیرفتن
vouchsafing U لطفا حاضرشدن
Tickets, please. لطفا بلیت.
deigned U لطفا پذیرفتن
deigning U لطفا پذیرفتن
vouchsafed U لطفا حاضرشدن
vouchsafe U لطفا حاضرشدن
deign U لطفا پذیرفتن
vouchsafes U لطفا حاضرشدن
PLease let me know(notiffy me). U لطفا" به من خبر بدهید
kindly U لطفا از روی مرحمت
please U سرگرم کردن لطفا
Some sugar, please. لطفا مقداری شکر.
No milk, please. لطفا بدون شیر.
pleases U سرگرم کردن لطفا
Something light, please. لطفا یک چیز سبک.
I'd like a dessert, please. لطفا دسر میخواهم.
The bill, please. لطفا صورت حساب.
Stand back, please ! U لطفا"عقب با یستید
Please let me know. U لطفا"به من اطلاع دهید
Please come down(downstairs). U لطفا"بفرمایید پایین
I'd like breakfast, please. لطفا صبحانه میخواهم.
Please make yourself comfortable. U لطفا" راحت باشید
Please check the water. لطفا آب را کنترل کنید.
Please check the ... لطفا ... را کنترل کنید.
Full tank, please. لطفا باک را پر کنید.
Please fetch the book. U لطفا"بروکتاب رابیاور
They must give not less than 2 weeks' notice. U آنها باید این را کم کمش دو هفته قبلش آگاهی بدهند.
Please turn left now. U لطفا حالا شما به چپ بپیچید.
condescendingly U ازروی فروتنی یامهربانی لطفا
Please keep me posted(informed). U لطفا" مرادرجریان بگذارید (نگاهدارید )
Please get me a taxi. لطفا یک تاکسی برایم بگیرید.
Please consider my suggestion. U لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید
Please get it off ! [Please clean it up !] U لطفا این را پاک کنید !
Please sign here. لطفا اینجا را امضا کنید.
A pot of tea for 4, please. لطفا یک قوری چایی 4 نفره.
Please pass round the fruit . U لطفا" میوه را دور بگردانید
Please reply as a matter of urgency. U لطفا فوری پاسخ دهید.
I'd like a cup of coffee, please. لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
Please answer the telephone. U لطفا" جواب تلفن را بدهید
Stop here, please. لطفا همینجا نگه دارید.
Please don't wake me until 9 o'clock! U لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید!
Please have my bill ready. لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
Please check the battery. لطفا باطری را کنترل کنید.
Please give me this one . U این یکی را لطفا" بدهید
Please check the oil. لطفا روغن را کنترل کنید.
Please do not touch! U لطفا دست نزن [نزنید] !
Hold the line, please! U لطفا گوشی را نگه دارید!
Please show me the way out I'll show you ! U لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
Please let me in on your affairs . U لطفا" مرا در کارهایتان واردکنید
A ticket to Bath, please. لطفا یک بلیت به شهر باته.
Please write down your new address . U لطفا" آدرس جدیدتان را بنویسید
Please call the police. لطفا پلیس را خبر کنید.
Please heat up my food. U لطفا" غذایم را داغ کنید
I want one of these please. لطفا من یکی از اینها را میخواهم.
preemptive attack U تک ممانعتی تک پیشگیری کننده از شروع تک دشمن تک ممانعتی
Can you give me the key, please? U لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟
WI'll you give the car a wash (wash – down) please. U ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید
Two coffees please . U لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
I'd like a haircut, please. لطفا میخواهم موهایم را اصلاح کنم.
Move along, please! [in a crowd] U لطفا بجلو حرکت کنید! [در جمعیتی]
May I have my bill, please? U ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
Would you wait for me, please? U ممکن است لطفا منتظرم باشید؟
Please listen carfully for the telephone tI'll I come back . U لطفا" گوش ات به تلفن با شد تامن برگردم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com