English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
condescendingly U ازروی فروتنی یامهربانی لطفا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
submissively U ازروی فروتنی
injudiciously U بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
pusillanimously U ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
impartially U ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
discerningly U ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
fast and loose U ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
pig headedly U ازروی کله شقی ازروی کودنی
expertly U ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically U ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
humbleness U فروتنی
lowlihead U فروتنی
demission U فروتنی
modesty U فروتنی
courteousness U فروتنی
humility U فروتنی
lowliness U فروتنی
meekness U فروتنی
self humiliation U فروتنی
abase oneself U فروتنی کردن
humblest U فروتنی کردن
humble U فروتنی کردن
modesty U عفت فروتنی
to humble oneself U فروتنی کردن
to be humbled U احساس فروتنی کردن
selfhumbling U فروتنی خود شکنی
meekly U از روی فروتنی یا افتادگی
lowlily U از روی پستی یا فروتنی
to feel humbled U احساس فروتنی کردن
modestly U با ازرم از روی فروتنی
humbly U از روی فروتنی یا خضوع و خشوع
self abasement U پست سازی یا تحقیر خود فروتنی
cringe U چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringes U چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringing U چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringed U چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
patronizingly U لطفا
graciously U لطفا"
prithee U لطفا
With milk, please. لطفا با شیر.
vouchsafed U لطفا حاضرشدن
vouchsafe U لطفا حاضرشدن
Please stand up ! U لطفا" بایستید !
deigning U لطفا پذیرفتن
deigns U لطفا پذیرفتن
Your passport, please. لطفا گذرنامتان.
deign U لطفا پذیرفتن
deigned U لطفا پذیرفتن
vouchsafes U لطفا حاضرشدن
vouchsafing U لطفا حاضرشدن
Tickets, please. لطفا بلیت.
Some sugar, please. لطفا مقداری شکر.
Full tank, please. لطفا باک را پر کنید.
Please check the ... لطفا ... را کنترل کنید.
please U سرگرم کردن لطفا
pleases U سرگرم کردن لطفا
kindly U لطفا از روی مرحمت
The bill, please. لطفا صورت حساب.
Please check the water. لطفا آب را کنترل کنید.
Stand back, please ! U لطفا"عقب با یستید
Please make yourself comfortable. U لطفا" راحت باشید
Please come down(downstairs). U لطفا"بفرمایید پایین
Please let me know. U لطفا"به من اطلاع دهید
No milk, please. لطفا بدون شیر.
Please fetch the book. U لطفا"بروکتاب رابیاور
PLease let me know(notiffy me). U لطفا" به من خبر بدهید
Something light, please. لطفا یک چیز سبک.
I'd like a dessert, please. لطفا دسر میخواهم.
I'd like breakfast, please. لطفا صبحانه میخواهم.
Please consider my suggestion. U لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید
Please keep me posted(informed). U لطفا" مرادرجریان بگذارید (نگاهدارید )
Please answer the telephone. U لطفا" جواب تلفن را بدهید
Please check the oil. لطفا روغن را کنترل کنید.
Please get me a taxi. لطفا یک تاکسی برایم بگیرید.
Please check the battery. لطفا باطری را کنترل کنید.
Please heat up my food. U لطفا" غذایم را داغ کنید
Please show me the way out I'll show you ! U لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
Please have my bill ready. لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
Stop here, please. لطفا همینجا نگه دارید.
Please sign here. لطفا اینجا را امضا کنید.
I'd like a cup of coffee, please. لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
Please give me this one . U این یکی را لطفا" بدهید
Please let me in on your affairs . U لطفا" مرا در کارهایتان واردکنید
Please write down your new address . U لطفا" آدرس جدیدتان را بنویسید
Please pass round the fruit . U لطفا" میوه را دور بگردانید
A pot of tea for 4, please. لطفا یک قوری چایی 4 نفره.
A ticket to Bath, please. لطفا یک بلیت به شهر باته.
I want one of these please. لطفا من یکی از اینها را میخواهم.
Please do not touch! U لطفا دست نزن [نزنید] !
Please turn left now. U لطفا حالا شما به چپ بپیچید.
Please reply as a matter of urgency. U لطفا فوری پاسخ دهید.
Hold the line, please! U لطفا گوشی را نگه دارید!
Please call the police. لطفا پلیس را خبر کنید.
Please get it off ! [Please clean it up !] U لطفا این را پاک کنید !
Please don't wake me until 9 o'clock! U لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید!
condescended U فروتنی کردن خود را پست کردن
condescend U فروتنی کردن خود را پست کردن
condescends U فروتنی کردن خود را پست کردن
Please check the spear tyre, too. لطفا تایر زاپاس را هم کنترل کنید.
Would you wait for me, please? U ممکن است لطفا منتظرم باشید؟
Move along, please! [in a crowd] U لطفا بجلو حرکت کنید! [در جمعیتی]
Can you give me the key, please? U لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟
Save this for me, please! U لطفا این را برای من نگه دار!
WI'll you give the car a wash (wash – down) please. U ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید
Please partake of this meal . U لطفا" از این غذا صرف کنید
Please help yourself ( with the food ) . U لطفا" برای خودتان غذا بکشید
Please listen carfully for the telephone tI'll I come back . U لطفا" گوش ات به تلفن با شد تامن برگردم
May I have my bill, please? U ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
Two coffees please . U لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
A cup of tea with lemon, please. لطفا یک فنجان چای با لیمو ترش.
Please open this bag. لطفا این کیف را باز کنید.
I'd like a haircut, please. لطفا میخواهم موهایم را اصلاح کنم.
Please warm up this milk . warm and sincere greetings . U لطفا" این شیر را قدری گرم کنید
If there is a reason for complaint, please contact ... U اگر شکایتی دارید، لطفا با ... تماس بگیرید.
Please put these clocolates aside for me . U لطفا" این شکلاتها را برای من کنار بگذارید
Please face me when I'm talking to you. U لطفا وقتی که با تو صحبت می کنم رویت را به من بکن.
repondez s'il vous plait [RSVP] U لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
please reply U لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
Can you send a mechanic, please? U آیا ممکن است لطفا یک یک مکانیک بفرستید؟
Could you drive more slowly, please? U ممکن است لطفا کمی آهسته تر برانید؟
Can you send a breakdown lorry, please? U آیا ممکن است لطفا یک جرثقیل بفرستید؟
Could we have a fork please? U ممکن است لطفا یک چنگال برایمان بیاورید؟
Could we have a plate please? U ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
I'll have a beer with a rum chaser. U لطفا یک آبجو و بعد یک عرق رم که گلویم را صاف کند.
Would you change the tyre please? U آیا ممکن است لطفا لاستیک را عوض کنید؟
Would you change the lamp please? U آیا ممکن است لطفا لامپ را عوض کنید؟
Would you call the head waiter, please? U لطفا ممکن است مسئول سرپیشخدمت را صدا کنید؟
Could you repeat what you said, please? U میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
May I have the drink list, please? U ممکن است لطفا صورت نوشیدنیها را برایم بیاورید؟
Would you post this for me, please? U ممکن است لطفا این را برای من پست کنید؟
Please accept this gift as a mark of my friendship. U لطفا"این هدیه رابعلامت ونشانه دوستی من بپذیرید
Could we have a napkin please? U ممکن است لطفا یک دستمال سفره برایمان بیاورید؟
Could we have some matches please? U ممکن است لطفا چند تا کبریت برایمان بیاورید؟
I'm not very hungry, so please don't cook on my account. U من خیلی گرسنه نیستم، پس لطفا بحساب من آشپزی نکن.
Take this luggage to the taxi, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تاکسی حمل کنید.
May I have the menu, please? U ممکن است لطفا صورت غذا را برایم بیاورید؟
from U ازروی
Please supply the facts relevant to the case. U لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید
Take this luggage to the bus, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تا اتوبوس / تاکسی حمل کنید.
inexactly U ازروی بی دقتی
indelicately U ازروی بی نزاکتی
irreverently U ازروی بی حرمتی
insesately U ازروی بیحسی
irresolutely U ازروی بی تصمیمی
irreligiously U ازروی بی دینی
insesately U ازروی بی عاطفگی
irefully U ازروی تندی
muddily U ازروی گیجی
to get off U برخاستن ازروی
purposelessly U ازروی بی مقصودی
profligately U ازروی هرزگی
powerlessly U ازروی ضعف
politicly U ازروی مصلحت
querulousy U ازروی کج خلقی
pettishly U ازروی کج خلقی
perfidiously U ازروی خیانت
open mindldly U ازروی بی تعصبی
obedienlv U ازروی فرمانبرداری
mystically U ازروی تصوف
blamelessly U ازروی بی گناهی
indecisively U ازروی دو دلی
fractiously U ازروی کج خلقی
dissolutely U ازروی هرزگی
disobilgingly U ازروی نامهربانی
disingenuously U ازروی تزویر
dishonorable U ازروی بی شرمی
disgustedly U ازروی بیزاری
discursively U ازروی استدلال
discontentedly U ازروی نارضایتی
deridingly U ازروی ریشخند
crookedly U ازروی نادرستی
corruptly U ازروی تباهی
contumaciously U ازروی سرکشی
contextually U ازروی قراین
constrainedly U ازروی اجبار
considerately U ازروی ملاحظه
cold heartedly U ازروی بی عاطفگی
by the book U ازروی کتاب
by i U ازروی ندانستگی
distastefully U ازروی بی رغبتی
dizzily U ازروی گیجی
floutingly U ازروی اهانت
floutingly U ازروی استهزاء
flightily U ازروی بوالهوسی
flatulently U ازروی لاف
flatulently U ازروی نفخ
finically U ازروی وسواس
fatuously U ازروی بیشعوری
facetiously U ازروی شوخی
experientially U ازروی تجربه
excursively U ازروی بی ترتیبی
evadingly U ازروی تجاهل
equivocally U ازروی ایهام
enterprisingly U ازروی توکل
emulously U ازروی هم چشمی
circumspectly U ازروی احتیاط
egotistically U ازروی خودبینی
doubliy U ازروی تزویر
blunderingly U ازروی اشتباه
basely U ازروی پستی
despondingly U ازروی افسردگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com