English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (7806 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
collective U اشتراکی
communal U اشتراکی
communally U اشتراکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
communism U مسلک اشتراکی مرام اشتراکی مردم گرایی
communalist U اشتراکی گرای
communalism U سیستم اشتراکی
common library U کتابخانه اشتراکی
communalize U اشتراکی کردن
collectivize U اشتراکی کردن
collectivization U اشتراکی کردن
collectivism U نظام اشتراکی
collective farm U مزرعه اشتراکی
communism U اصول اشتراکی
communism U نظام اشتراکی
communize U اشتراکی کردن
cotenancy U اجاره اشتراکی
joint insurance U بیمه اشتراکی
timeshared U با وقت اشتراکی
shared resource U منطق اشتراکی
shared file U فایل اشتراکی
long-house U مسکن اشتراکی
common U مشترک اشتراکی
commoners U مشترک اشتراکی
commonest U مشترک اشتراکی
joint ownership U مالکیت اشتراکی
socialism U نظام اشتراکی
pools U تصحیلات اشتراکی
pooled U تصحیلات اشتراکی
pool U تصحیلات اشتراکی
collective U اشتراکی اجتماعی
cenobitism U زندگی اشتراکی درخانقاه
common storage area U ناحیه اشتراکی انباره
leninism U عقاید اشتراکی لنین
timeshare U اشتراکی کردن وقت
collectivity U مالکیت اشتراکی جمع
communism U مرام اشتراکی کمونیسم
kibbutzes U مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
communist U طرفدار مرام اشتراکی
kibbutz U مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
communist U دارای مرام اشتراکی
communists U طرفدار مرام اشتراکی
communists U دارای مرام اشتراکی
kibbutzim U مزرعه اشتراکی درکشوراسرائیل
phalanstery U جامعه کوچک ومستقل اشتراکی
hetaerism U ازدواج اشتراکی درقبایل نخستین
collectivism U اجرای اصول اشتراکی درزندگی
commune U مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communes U مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communed U مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
communization U متکی برحقوق مشترک اشتراکی کردن
coenobite U راهبی که دارای زندگی اشتراکی است
communing U مزرعه اشتراکی صمیمانه گفتگو کردن
departmental LAN U چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
to sign up for something U نام خود را درفهرست نوشتن [برای انجام کاری اشتراکی]
share U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
shares U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
permission U اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک
shared U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
scheduling U روش کار که به چندین کاربر امکان استفاده اشتراکی ازCPU میدهد
scheduler U برنامهای که استفاده از CPU یا وسایل جانبی را که توسط چندین کاربر اشتراکی هستند را سازماندهی میکند
System Monitor U امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
fax U کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
faxed U کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
multiprocessing system U سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessor U تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
faxes U کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
faxing U کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
naming services U روش انتساب نام یکتا به هر کاربر یا گره یا کامپیوتر در شبکه که به سایر کاربران امکان دستیابی به منبع اشتراکی بدهد در یک شبکه گسترده 9
Windows Explorer U امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com