English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
zero stage U طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
stage manager U مدیر نمایش
stage manager U کارگردان نمایش
stage managers U مدیر نمایش
stage managers U کارگردان نمایش
stage manage U اداره کردن
stage manage U کارگردانی کردن
stage-manage U اداره کردن
stage-manage U کارگردانی کردن
stage-managed U اداره کردن
stage-managed U کارگردانی کردن
stage-manages U اداره کردن
stage-manages U کارگردانی کردن
stage-managing U اداره کردن
stage-managing U کارگردانی کردن
stage U صحنه نمایش
stage U پرده گاه مرحله
stage U صحنه
stage U منزل
stage U پایه وهله
stage U طبقه
stage U در صحنه فاهرشدن
stage U مرحله دار شدن اشکوب
stage U مرحله
stage U چوب بست
stage U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage U اسکان دادن
stage U سکو
stage U درجه مرحله
stage U مراحل مختلف یک موشک
stage U اشکوب
stage U نیمکت اویزان
stage U قراردادن اتومبیل در خط اغاز
stage U مقام
stage U یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
stage fright U وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
stage fright U صحنه هراسی
anal expulsive stage U مرحله مقعدی دفعی
anal retentive stage U مرحله مقعدی ضبطی
anal stage U مرحله مقعدی
bed building stage of river U تراز سطح متوسط اب رودخانه
buffer stage U مرحله میانگیر
killer stage U صافی رنگ
converter stage U طبقه مبدل
developmental stage U مرحله تکوینی
developmental stage U مرحله پیشرفت
differential stage U مرحله تفاضلی
energy stage U لایه انرژی
first audio stage U مرحله صوتی نخست
flood stage U تراز بحرانی طغیان
frequency divider stage U طبقه مقسم فرکانس
high pressure stage U طبقه فشار قوی
impluse stage U طبقه فشار مستقیم
initial stage U طبقه نخستین
input stage U طبقه ورودی
input stage U طبقه اولیه
intermediate frequency stage U طبقه ی فرکانس میانی
larval stage U مرحله کرمی
low power stage U طبقه کم قدرت
macro stage U مرحله کلان
main stage U طبقه اصلی
main stage U عرشه اصلی
mixer stage U طبقه مخلوط کننده
modulator stage U طبقه مدولاسیون
multi stage U چند مرحلهای
multi stage U چند طبقه
multi stage amplifier U تقویت کننده چند طبقه
multi stage amplifier U امپلی فایر چند طبقه
multi stage experiment U ازمایش چند مرحلهای
multi stage press U پرس چند طبقه
multi stage production U تولید چند مرحلهای
multi stage sampling U نمونه گیری چند مرحلهای
multi stage scaffolding U داربست چند طبقه
not stage U مدار یا جزئی در یک سیستم لاجیک که وجود یا عدم وجودخروجی برعکس حالت ورودی و یا نقیض ان میباشد
oedipal stage U مرحله ادیپی
oral stage U مرحله دهانی
output stage U مرحله خروجی
phallic stage U مرحله التی
power amplifier stage U مرحله فزون ساز توان
power output stage U طبقه خروجی
push pull stage U طبقه پوش- پول
quick stage U ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
single stage U یک طبقهای
single stage U یک طبقه
stage coach U دلیجان
stage craft U فن درست کردن نمایش
stage direction U مدیریت
stage direction U کاگردانی
stage director U مدیر نمایش
stage fever U کرم بازیگری یا اکتری
stage payments U پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
stage race U مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
stage set U تنظیم صحنه برای ایفای نقش معینی از نمایش
stage set U تعویض سن
termination stage U مرحله پایانی
this play does not stage well U این داستان خوب در نمایش در نمیاید
three stage least squares method U روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
to go on the stage U بازیگرشدن
to go on the stage U اکترشدن
to put on the stage U بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن
turbine stage U طبقه توربین
Other Matches
at this stage <adv.> U درحال حاضر [عجالتا] [اکنون ] [فعلا]
first stage U مرحلهاول
second stage U مرحلهدوم
third stage U مرحلهسوم
behind the stage <adj.> <adv.> U محرمانه [اصطلاح مجازی]
behind the stage <adj.> <adv.> U خصوصی [اصطلاح مجازی]
to go on stage U وارد صحنه [نمایش] شدن
two stage experiment U ازمایش دو مرحلهای
two stage sampling U نمونه گیری دو مرحلهای
To appear on the scene (stage). U روی صحنه ظاهر شدن
speed stage U سطح سرعت
At that point [stage] , ... U وقتی که موقعش رسید...
speed stage U مرحله سرعت
at the rear of the stage <adj.> <adv.> U پشت پرده نمایش [مخصوص اطاق رخت کن]
landing stage U حملباقایق
centre-stage U شرائطبسیار حساسو مهم
stage curtain U پردهنمایش
stage doors U در عقب صحنه
stage whisper U نجوای روی صحنه
stage whispers U نجوای روی صحنه
stage-struck U عاشق هنرپیشگی و صحنهی نمایش
stage-struck U شیفتهی بازیگری
mechanical stage U پایهمکانیکی
regulator first stage U صفحهنمایشنخستینرگلاتور
stage clip U سطحنمایش
at the rear of the stage <adj.> <adv.> U در پس پرده
stage door U در عقب صحنه
It was stage –managed . It was trumped up. U صحنه سازی بود
two stage least squares method U روش حداقل مربعات دومرحلهای
mechanical stage control U کنترلپایهمکانیکی
To stage political demonstrations. U تظاهرات سیاسی برپاکردناسلااهل تظاهر نیستم
two stage least squares method U برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
Stage party ( films , movies ) . U میهمانی ( فیلمهای ) مردانه
The stage was bare but for [save for] a couple of chairs. U صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com