Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 199 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
weather central
U
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
central
U
کلمه با طول کوتاه
central
U
کامپیوتر مرکزی
central
U
ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند
central
U
واحد ورودی و خروجی
central
U
واحد محاسبات و منط ق
central
U
گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
central
U
که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
central
U
مرکزی
central
U
فضایی در حافظه که محل آن مستقیماگ و به سرعت توسط CPU قابل آدرس دهی است
central
U
متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
central
U
تلفن چی مرکزی
weather
U
به سمت باد
weather
U
اوضاع جوی
under the weather
<idiom>
U
ناخوش بودن
under the weather
U
درسختی یابدبختی
all weather
U
همه هوایی
to weather something
U
چیزی را در معرض
[ آب و]
هوا گذاشتن
Weather you like it or not.
U
چه بخواهی چه نخواهی
weather
U
هواشناسی
weather
U
جوی
weather
U
اب و هوا
weather
U
تغییر فصل
weather
U
اب و هوا باد دادن
weather
U
هوا
weather
U
در معرض هواگذاشتن
weather
U
جو
weather
U
تحمل یابرگزارکردن
central office
U
دفتر مرکزی
central office
U
مرکز تلفن
central office
U
تلکس و تلگراف
central pith
U
هسته یا مغز چوب
central planning
U
برنامه ریزی مرکزی
central position
U
قرارگاه مرکزی
central load
U
نیروی وارد به مرکز
central load
U
بار مرکزی
central head
U
فشار مرکزی
central government
U
حکومت مرکزی
central sulcus
U
شیار مرکزی
central fissure
U
شیار مرکزی
central exchange
U
مرکزتلکس
central exchange
U
مرکز تلفن خودکار
central gyrus
U
شکنج مرکزی
central position
U
وضعیت مرکزی
central processor
U
پردازنده مرکزی
central processor
U
پردازشگر مرکزی
central terminal
U
پایانه مرکزی
central war
U
جنگ عمده
central tendency
U
احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
central tendency
U
تمایل به مرکز
switching central
U
مرکز تلفن خودکار
central strip
U
نوار میانی
central strip
U
جداکننده جهات
central station
U
نیروگاه مرکزی
paching central
U
سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
central site
U
سایت مرکزی
central reserve
U
سکوی میانی
central reserve
U
سکوی وسط
central purchase
U
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
central war
U
جنگ عمومی
central bank
U
بانک مرکزی
Central America
U
آمریکایمرکزی
central circle
U
دایرهوسط
central column
U
ستونمرکزی
central defender
U
مدافعوسطی
central incisor
U
دندانپیشینمرکزی
central nave
U
کلیسایمرکزی
central reservation
U
مرکزرزروکردن
central screw
U
پیچمرکزی
central stile
U
چهارچوبدربمیانی
central heating
U
گرمایش مرکزی
central heating
U
حرارت مرکزی
central city
U
مرکز شهر
central convolution
U
شکنج مرکزی
central city
U
شهر مرکزی
central canal
U
مجرای مرکزی
weather board
U
تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
weather board
U
تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند
weather bound
U
ممنوع ازحرکت بواسطه بدی هوا منتظرهوای خوب
weather bureau
U
اداره هواشناسی
to weather something in winter
U
چیزی را در معرض
[ آب و]
هوای زمستانی گذاشتن
to grumble about the weather
U
مورد هوا گله کردن
weather side
U
سمت بادگیر
weather proof
U
محفوظ از اثرهوا هوا نخور
weather beaten
U
افتاب زده
how fine the weather is
U
چقدرهوالطیف است چه هوای لطیفی است
inclement weather
U
هوای بسیار سرد یا طوفانی
oh what a nasty weather
U
اه
oh what a nasty weather
U
چه هوای کثیفی است
proof weather
U
هوا پایدار
queen's weather
U
جای افتابی
queen's weather
U
هوای باز
muddy weather
U
هوایی که دچار پوشیده شدن زمین ازبرف آب دار با گل شود
[هوا و فضا]
weather beaten
U
در اثر اب و هوا فاسد یازمخت شده
weather cock
U
باد نما ادم دمدمی مزاج
weather forecaster
U
هواشناس
weather helm
U
تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا
weather moulding
U
ابریز
weather moulding
U
سنگی که اب باران راردمیکند
weather helm
U
سکان سمت باد
weather worn
U
تحت تاثیر هوا در امده
weather intelligence
U
اطلاعات هواشناسی
weather wise
U
مطلع
weather observation
U
مشاهدات هواشناسی دیدبانی جوی
weather glass
U
هواسنج میزان الهوا
weather deck
U
پل باز
weather deck
U
عرشه باز
weather radar
U
رادارآبوهوا
present weather
U
هوایکنونی
weather stained
U
هوا خورده ورنگ پریده
weather wise
U
هوا شناس
weather permitting
U
اگر هوا بگذارد
weather code
U
پیام رمز هواشناسی یاهواسنجی
weather deck
U
عرشه بدون سقف کشتی
weather wise
U
وارد بجریانات روز
weather observation
U
مشاهدات جوی
weather map
U
نقشه هواشناسی
how fine is the weather
U
چقدرهوالطیف است چه هوای لطیفی است
broken weather
U
هوای بی قرار
weather stations
U
ایستگاه هوا شناسی
weather stations
U
ایستگاه هواشناسی
queen's weather
U
افتاب
fair-weather
U
درخورهوای صاف
fair-weather
U
خوب هنگام هوای صاف
weather station
U
ایستگاه هوا شناسی
fair-weather
U
بی وفا
fair-weather
U
نیم راه
adverse weather
U
هوای نامساعد
all weather fighter
U
هواپیمای همه هوایی
weather vane
U
الت بادنما
all weather fighter
U
هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
all weather hood
U
کلاهک مخصوص هوا
aviation weather
U
مشخصات ویژه اب و هوایی که به پرواز و عملکردهواپیما مربوط میشود
weather station
U
ایستگاه هواشناسی
elements of weather
U
عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی
weather forecasts
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather-vane
U
الت بادنما
heavy weather
U
هوای خراب
foul weather
U
هوای نامساعد
foul weather
U
هوای خراب
heavy weather
U
هوای طوفانی
weather-vanes
U
الت بادنما
fair weather
U
نیم راه
fair weather
U
بی وفا
weather forecast
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
fair weather
U
دارای هوای صاف
fair weather
U
مناسب برای
central focusing wheel
U
چرخهزوم مرکزی
central air data
U
مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
battery control central
U
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
Central African Republic
جمهوری آفریقای مرکزی
central angle at crest
U
فرجه ستیغ
central pumping station
U
مرکزی
central limit theorem
U
قضیه حد مرکزی
top central manhole
U
حفرهمیانیورودفرد
Central Intelligence Agency
U
مرکز اداره اطلاعات
[ایالات متحده آمریکا]
German Central Bank
U
بانک مرکزی آلمان
central pumping station
U
تلمبهخانه
central angle of arch
U
دهانه کمان
measures of central tendency
U
اندازههای گرایش مرکزی
central processing unit
U
واحد پردازش مرکزی
central processing unit
U
واحدپردازنده مرکزی
central railway station
U
ایستگاه مرکزی راه اهن
central refueling provisions
U
سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
central tendency measures
U
اندازههای گرایش مرکزی
central treaty organization
U
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
central treaty organization
U
انگلستان
central treaty organization
U
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
telephone central office
U
مرکز تلفن خودکار
unit central processing
U
واحد پردازش مرکزی
central telegraph office
U
مرکز تلگراف اصلی
central postal directory
U
دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
central planning team
U
تیم طرح ریزی مرکزی
central heating system
U
دستگاه حرارت مرکزی
central control panel
U
تابلوی مرکزی کنترل
central information file
U
سیستم اصلی ذخیره داده
central control panel
U
مرکز کنترل
central control desk
U
میزفرمان مرکزی
central control desk
U
اطاق فرمان اصلی
central mass storage
U
انباره انبوه مرکزی
central concrete membrane
U
پرده میانی بتنی
central pastry kitchen
U
اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
central mixing plant
U
مرکز اختلاط بتن
feel a bit under the weather
<idiom>
U
[یک کم احساس مریضی کردن]
fair-weather friend
U
رفیق نیمه راهه
we made heavy weather of it
U
انرا خیلی سخت دیدیم
Beautiful music ( weather ) .
U
موسیقی ( هوای ) قشنگ
fair-weather friend
U
آدم بی وفا
present state of weather
U
وضعهوایکنونی
all weather air station
U
ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
It is splendid weather for swimming.
U
این هوا برای شنا جان میدهد
The sun is all the more welcome. In this cold weather.
U
دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
It is foul weather today .
U
امروز هوا خیلی گند است
fair-weather friend
<idiom>
U
شخصی که تنها دوست است
the weather inclines to fair
U
هوا میخواهد باز شود هوادارد باز میشود
central food preparation facility
U
کارخانجات مرکزی تهیه موادغذایی
organization of central american states
U
سازمان دول امریکای مرکزی
Today's weather is mild by comparison.
U
در مقایسه هوای امروز ملایم است.
I dont feel well. I feel under the weather.
U
حالش طوری نیست که بتواند کار کند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com