English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
weapons free U جنگ افزار اتش به اختیار فرمان اتش به اختیار درپدافند هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
weapons U مسلح شده
weapons U اسلحه
weapons U مسلح کردن
weapons U اسلحه حربه
weapons U سلاح
weapons U جنگ افزار
to decommission weapons U اسلحه ها را از کار انداختن
to decommission weapons U اسلحه ها را غیردایر کردن
weapons assignment U مامورکردن جنگ افزارها
special weapons U جنگ افزار مخصوص
special weapons U جنگ افزارهای ویژه
supporting weapons U جنگ افزارهای پشتیبانی کننده
weapons assignment U واگذاری جنگ افزار
weapons hold U جنگ افزار اتش قطع
weapons hold U فرمان اتش قطع در پدافند هوایی
weapons tight U جنگ افزار اتش محدود فرمان اتش محدود در پدافندهوایی
free <adj.> U دست و دلباز
having free will U ازادکار
i did that of my own free will U به میل خود
free will U اختیاری
free will U ازادی اراده
having free will U فاعل مختار
free will U اراده ازاد
free will U اختیار
free will U طیب خاطر
free for all U داد وبیداد
free in and out U بدون هزینه تخلیه و بارگیری
You are free to go now. U اکنون آزادید بروید.
free for all U زدوخوردهمگانی
i did that of my own free will U این کار را کردم
free U پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free U جایز
free U مجانی
free U اختیاری مختار
free U مجاز منفصل
free U ازادکردن
free U بخشودن
free U تحویل
free U فاقد
free U پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free U رایگان سخاوتمندانه
free U روا
free U کمی محدودیت نوع اسلحه
free U حرکت قایق در جلو باد
free U مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free U بازیگر ازاد
free U ترخیص کردن میدانی
free U پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free-for-all U مسابقه بین این اسبها
free U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free U ازاد
free U موجود در دیسک یا حافظه
free U مطلق
free U مستقل
free U بطور مجانی ازادکردن
free U رها
free-for-all U اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free swimming U شناور
free surface U سطح ازاد
free thought U ازادی فکر لامذهب
free tower U برج پرش ازاد
free swimming U قادر به شنا
free throw U پرتاب ازاد
free thinker U کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free thinker U وبه مذهب بی اعتنا است .
free thinkers U ازاد فکران
free thinkers U افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free thought U وارستگی از مذهب
free throw U پرتاب بدون مانع برای یار
free throw U پاس بدون مانع
free trader U تجارت ازاد
free world U جهان ازاد
free world U کشورهای غیرکمونیست
free zone U منطقه ازاد
free of charge U معاف از حقوق گمرکی
free zone U منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free zone U منطقه ازاد تجاری
guns free U توپها اتش باختیار
free of charge U رایگان
heart free U ازاد ازقید عشق
heart free U مبرا از عشق
free with ones money U ولخرج
free wheeling U خلاصی
free trader U بدون گمرک
free turbine U توربین ازاد
free verse U شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free volume U حجم ازاد
free vortex U گرداب ازاد
free WAIS U گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free wheel U حرکت بدون رکاب زدن
free wheeling U بازی بدون نقشه قبلی
free wheeling U حالت خلاصی
free throw U پنالتی
leave someone free to U مخیر گذاشتن کسی
free surface U مخازن ازاد اب
free on quay U تحویل دراسکله
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free on rail U تحویل در راه اهن
free on rail U قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail U تحویل کالا روی قطار
free on truck U تحویل کالا روی کامیون
free oscillation U نوسان ازاد
free person U حر
free play U بازی ازاد
free play U ازاد
free play U لق
free on board U بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
free of charge U مجانی
free of cost U مجانی
free of cost U مفت
free of duty U معاف از عوارض گمرکی
free of expense U مجانی
free of expense U بیخرج
free tower U برج ازاد
free of particular average U معاف از خسارات جزئی
free of tax U بدون مالیات
free on boand U فوب
free play U بدون محدودیت
free position U روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free spillweir U سرریز ازاد
free spoken U رک گو
free spoken U ساده گو
free spoken U بی پرده
free spoken U بی محابا
free spokenness U رک گویی
free spokenness U ساده گویی
free spool U چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream U جریان ازاد
free support U تکیه گاه ازاد
free space U فضای خالی
free space U فضای ازاد
free radical U رادیکال ازاد
free recall U یاداوری ازاد
free thinking U ازادی از قیود مذهب
free redical U بنیان ازاد
free rocket U موشک ازاد
free rocket U موشک غیر هدایت شونده
free rotation U چرخش ازاد
free safety U مدافع در منطقه ضعف
free sample U نمونه مجانی
free silver U مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free skating U قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free surface U سطح اب ازاد
mean free for scattering U مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
tax-free <adj.> U معاف از مالیات
tax-free <adj.> U بدون مالیات
Free Classicism U [سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
free from taxes <adj.> U بدون مالیات
free rider U آدم انگل
free rider U آدم لاشخور
free rider U آدم مفت خور
barrier-free U بدون حائل
free from taxes <adj.> U معاف از مالیات
Free Gothic U احیای سبک گوتیک
Free style U [سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
problem-free <adj.> U بدون دردسر
trouble-free <adj.> U بدون زحمت
problem-free <adj.> U بدون زحمت
parallax-free <adj.> U بدون اختلاف منظر
trouble-free <adj.> U بدون دردسر
free shipping <adj.> U ارسال مجانی
Free Tudor U [سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
free-handed, <adj.> U دست و دلباز
parallax-free <adj.> U بدون اختلاف در رویت
postage-free <adj.> U حمل رایگان
free shipping <adj.> U حمل رایگان
postage-free <adj.> U ارسال رایگان
free shipping <adj.> U ارسال رایگان
postage-free <adj.> U ارسال مجانی
mean free path U مسافت ازاد متوسط
the free list U صورت کالای بی گمرک
to set free U ازادکردن
free-range U آزادچر
free-range U خانگی
free-standing U خودایستا
free-standing U غیرمتصل
free-standing U مجزا
free-standing U مستقل
free-standing U آزاد
fat-free U بدونچربی
tax free U معاف از مالیات
tax free U بخشوده از مالیات
mean free path U مسافت ازاد میانگین
obsolescence free U دستگاه متروک
post free U بدون نیاز به تمبر زدن
running free U خلاص کار کردن
running free U بادبانی با باد پاشنه
sailing free U باد ازاد
set free U ازاد کردن
setting free U عتق
setting free U ازاد کردن برده
stimulus free U محرک- نابسته
free house U مغازهایکهچندیننوعآبجومیفروشد
free kick U ضربهآزاددرفوتبال
alcohol-free <adj.> U بدون الکل
free stroke U کشیدن ساده سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
free from error <adj.> U بدون مشکل
free from error <adj.> U بی عیب و نقص
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com