Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
warning radar
U
رادار هشدار دهنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
warning
U
اخطار
warning
U
اخطاریه دادگاه
warning
U
که روشن میشود تا نشان دهد یک چیز خط رناک ممکن است رخ دهد
warning
U
توجه به خط ر ممکن
as warning to
U
برای عبرت
as a warning to others
U
برای عبرت دیگران
warning
U
اطلاع
warning
U
اعلام خطر کردن هشدار
warning
U
خبر
warning
U
اشاره
warning
U
زنگ خطر
warning
U
اعلام خطر
warning
U
تحذیر
warning
U
عبرت
warning
U
اژیر هشدار
warning
U
هشدار
warning
U
اگهی
local warning
U
اعلام خطر محلی
warning pipe
U
لوله خبر
warning sign
U
علامت اخطار
warning sign
U
علامت احضار
warning signal
U
علامت اعلام خطر
warning signal
U
علامت خطر
warning system
U
سیستم الارم
warning system
U
سیستم خبردهنده
local warning
U
سیستم اعلام خطر محلی
warning agent
U
گند گاز
warning cries
U
فریادهای هشدار
warning light
U
چراغ خطر
warning light
U
لامپ خطر
warning line
U
خط اخطار
warning net
U
شبکه اعلام خطر
warning net
U
شبکه اژیر
warning order
U
دستور اگهی
warning order
U
دستور اماده باش اعلام اماده باش
warning pipe
U
لوله سرریز
storm warning
U
پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
He took no heed of my warning.
U
به اخطار من توجهی نکرد
early-warning
U
اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
warning track
U
منطقهجریمه
warning plate
U
صفحههشدار
warning lights
U
چراغهشدار
warning device
U
وسیلههشدار
early-warning
U
اعلام خطر کردن
early warning
U
اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
early warning
U
اعلام خطر کردن
issue a warning
U
اخطار صادر کردن
radar
U
دستگاه رادار
radar
U
رادار
small craft warning
U
پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
battery warning light
U
چراغهشدارباطری
The warning light seems to have malfunctioned.
U
چراغ خطر به نظر می رسد دچار نقص فنی شده است.
on-air warning light
U
نورهشدارنورروشن
oil warning light
U
چراغهشدارروغن
foil warning line
U
حلقهاخطارخنثیکننده
airspace warning area
U
منطقه اعلام خطر هوایی
airborne early warning
U
اعلام خطر هوابرد
airborne early warning
U
راداراعلام خطر نصب شده روی هواپیما
control and warning center
U
سیستم کنترل و اعلام خطر
air warning net
U
شبکه اعلام خطر هوایی
danger warning level
U
مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
danger warning level
U
حداقل موجودی
air alert warning
U
اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
radar beacon
U
برج مراقبت رادار
radar beacon
U
برج دیدبانی رادار
radar antenna
U
انتن دار
acquisition radar
U
رادار هدفیابی
radar beacon
U
راهنمای رادار
radar beam
U
پرتو رادار
radar boresight
U
محوریابی رادار
surveillance radar
U
رادار تجسس هدف
surveillance radar
U
رادار مراقبتی
radar boresight
U
تطابق خط دید رادار
radar clutter
U
منطقه کور رادار
search radar
U
رادار تجسسی
radar trapping
U
اختلال پیدا کردن رادار
radar altitude
U
ارتفاعی که بوسیله راداربطور خودکار به هواپیماداده میشود ارتفاع راداری هواپیما
radar altimetry
U
ارتفاع سنجی به وسیله رادار
radar alimeter
U
فرازیاب رادار
acquisition radar
U
رادار هدفیاب
acquisition radar
U
رادار اکتشاف هدف
aerial radar
U
رادار هوایی
radar trap
U
وسیلهسرعتسنجموتور
weather radar
U
رادارآبوهوا
radar mast
U
دکلرادار
radar unit
U
مرکزرادار
radar reflector
U
انعکاسرادار
radar mile
U
زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
doppler radar
U
رادار داپلر
doppler radar
U
رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
doppler radar
U
رادار دوپلر
radar trapping
U
اختلال رادار
radar tracking
U
تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
radar trace
U
علامت رادار
radar prediction
U
کسب اطلاعات به وسیله رادار
radar discrimination
U
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
radar echo
U
علایم روی صفحه رادار
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
radar operator
U
متصدی رادار
radar engineering
U
مهندسی رادار
radar network
U
شبکه ی رادار
radar netting
U
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
radar clutter
U
منطقه پوشیده از دید رادار
radar equipment
U
تجهیزات رادار
radar imagery
U
عکاسی به وسیله امواج رادار
radar danning
U
ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
radar installation
U
تاسیسات رادار
radar locating
U
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
radar measurement
U
اندازه گیری رادار
radar location
U
موقعیت رادار
radar prediction
U
بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
radar quardship
U
نگهبانی رادار
radar silence
U
سکوت راداری
radar silence
U
خاموش کردن موقتی رادارها
radar comouflage
U
استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
radar correlation
U
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
radar countermeasures
U
اقدامات ضد رادار
radar countermeasures
U
پیش گیریهای ضد رادار
radar screen
U
indicator position plain :syn display radar
radar screen
U
صفحه تصویر رادار
radar scope
U
صفحه دید رادار
radar quardship
U
دیدبانی بارادار
radar ranging
U
تنظیم تیر به وسیله رادار
radar ranging
U
میدان رادار
radar return
U
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
radar man
U
متصدی رادار
radar scan
U
مراقبت بوسیله رادار
radar scan
U
تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
radar scope
U
صفحه رادار
seat-belt warning light
U
چراغهشدارکمربندایمنی
sabre and epee warning line
U
خطهشداردرمسابقهاپوشمیشیربازی
oil pressure warning indicator
U
شاخصهشدارفشارروغن
low fuel warning light
U
چراغهشدارکمبودبنزین
door open warning light
U
چراغهشداربرایبازبودندر
main beam warning light
U
اشعهاصلینورهشداردهنده
target detection radar
U
رادارحمایتکنندههدف
radar picket cap
U
هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
fire control radar
U
رادار کنترل اتش
anti-radar missile
U
گلولهموشکضدرادار
sidelooking airborne radar
U
رادارجانبی
sidelooking airborne radar
U
رادارجانبی نصب شده روی هواپیما
directional radar prediction
U
تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
air control radar
U
رادارکنترلهوایی
air search radar
U
رادارردیابهوایی
surface surveillance radar
U
رادارمراقبسطحی
radar range mark
U
فاصله یاب راداری
sidelooking airborne radar
U
رادار با دید جانبی
sidelooking airborne radar
U
رادار جانبی
Drive on dimmed headlights !
[Warning to drivers]
U
با نور پایین حرکت کنید!
[هشدار به رانندگان]
air traffic control radar system
U
راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
battery integration end radar display
U
وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
battery integration end radar display
U
equipment
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com