English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 27 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
warned U هشدار دادن
warned U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warned U اخطار کردن به
warned U تذکر دادن
warned U اخطارکردن به
warned U اگاه کردن
warned exposed U قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
i warned him of danger U او را از خطراگاهی دادم
he warned them to obey U اطاعت کنند
he warned them to obey U بدیشان اخطارکردکه
protected U محقون الدم
protected U در پشت حفاظ دارای جان پناه
protected U در حفاظ
protected storage U انباره محفوظ
protected storage U انباره محافظت شده
protected storage U حافظه محافظت شده
protected state U دولت تحت الحمایه
protected mode U حالت محفوظ
protected location U مکان حفافت شده
protected field U میدان محفوظ
protected field U میدان حفافت شده
it is not protected by sanctions U ضمانت اجرایی ندارد
crash protected U دیسک که حاوی نوک محافظ یا سیستم محافظ اختلال داده است
He warned he would go on a termless hunger strike. U او [مرد] هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
stealing from a protected palce U سرقت توام با هتک حرز دزدی توام با هتک حرز
protected passed pawn U پیاده رونده محافظت شده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com