Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 57 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
walking patient
U
مریض سرپایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
patient
U
شکیبا
an in patient
U
بیماری که در روزهای عمل در بیمارستان میماند
To be patient with someone .
U
درمورد کسی صبر وشکیبائی نشان دادن
Be patient .
U
صبر داشته باش ( حوصله کن )
out patient
U
بیماریکه در بیمارستان نخوابیده ولی ازانجادستورمیگیرد
out patient
U
بیماربرونی
in-patient
U
بیمار بستریدر بیمارستان
out-patient
U
بیمار سرپائی
patient
U
از روی بردباری
patient
U
پذیرش
patient
U
بیمار مریض
patient
U
بیمار
patient
U
صبور
patient
U
مریض
patient
U
بردبار
be patient to all men
U
با همه مردم شکیبا باشید نسبت بهمه بردباریاصبورباشید
pay patient
U
مریض پولی
pay patient
U
مریض غیر مجانی
to overdose a patient
U
داروی زیادی به بیمار دادن یاخوراندن
To be patient. To bear up.
U
حوصله کردن ( حوصله بخرج دادن )
The patient went off in a faint
U
بیمار غش کرد ( از حال رفت )
iam not patient of hunger
U
من نمیتوانم تاب گرسنگی رابیاورم
walking
U
راه رونده
walking
U
گردش
walking ticket
U
ورقه خاتمه خدمت
walking ring
U
پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
with one's back to the walking
U
درتنگنا عاجز شده تک مانده درجنگ
walking frame
U
قالبچهارپا
walking leg
U
پاهایراهرونده
They were walking three abreast.
سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
walking papers
<idiom>
U
برگه اخراج
at walking pace
U
با سرعت پیاده روی
walking on eggshells
<idiom>
U
[اگر شما روی پوست تخم مرغ راه می روید به این معنیست که شما تمام تلاشتان را می کنید تا کسی را ناراحت نکنید.]
walking papers
U
ورقه خاتمه خدمت
walking library
U
شخص دانشمند
walking library
U
کتابخانه متحرک
walking stick
U
عصا
walking stick
U
چوبدستی
walking stick
U
حشره راست بال امریکایی
walking sticks
U
عصا
walking sticks
U
چوبدستی
walking sticks
U
حشره راست بال امریکایی
chinese walking
U
سد چین
chinese walking
U
سد ختایی
elegant walking
U
راه رفتن باوقار
race walking
U
مسابقه راهپیمایی
sleep walking
U
خوابیده گردی
sleep walking
U
خوابیده روی انتقال نومی
string walking
U
تمرین تیراندازی با تیر وکمان
walking beam
U
میل لنگ
walking dictionary
U
فرهنگ متحرک
walking chair
U
چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
walking delegate
U
نماینده سیار
He cannot sit up, much less walk
[ to say nothing of walking]
.
U
او
[مرد]
نمی تواند بنشیند چه برسد به راه برود.
You should always be careful walking alone at night.
U
همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
He was walking with slow steps .
U
با قدمهای آهسته راه می رفت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com