English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
walking frame U قالبچهارپا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
walking U راه رونده
walking U گردش
chinese walking U سد ختایی
elegant walking U راه رفتن باوقار
race walking U مسابقه راهپیمایی
walking papers <idiom> U برگه اخراج
They were walking three abreast. سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
walking leg U پاهایراهرونده
chinese walking U سد چین
walking stick U حشره راست بال امریکایی
at walking pace U با سرعت پیاده روی
walking sticks U حشره راست بال امریکایی
walking sticks U چوبدستی
walking on eggshells <idiom> U [اگر شما روی پوست تخم مرغ راه می روید به این معنیست که شما تمام تلاشتان را می کنید تا کسی را ناراحت نکنید.]
walking sticks U عصا
walking stick U چوبدستی
walking library U کتابخانه متحرک
with one's back to the walking U درتنگنا عاجز شده تک مانده درجنگ
string walking U تمرین تیراندازی با تیر وکمان
walking ring U پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
walking patient U مریض سرپایی
walking papers U ورقه خاتمه خدمت
walking library U شخص دانشمند
sleep walking U خوابیده روی انتقال نومی
walking beam U میل لنگ
walking ticket U ورقه خاتمه خدمت
walking stick U عصا
walking dictionary U فرهنگ متحرک
walking delegate U نماینده سیار
walking chair U چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
sleep walking U خوابیده گردی
He cannot sit up, much less walk [ to say nothing of walking] . U او [مرد] نمی تواند بنشیند چه برسد به راه برود.
You should always be careful walking alone at night. U همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
He was walking with slow steps . U با قدمهای آهسته راه می رفت
K-frame U قاببصورتحرفk
ox frame U قابی که گوشههای چلیپایی دارد
frame up U دسیسه
frame up U دوز وکلک
frame up U توط ئه
saw frame U کمان اره
to frame someone U کسی بیگناه را متهم کردن
to frame someone U پاپوش درست کردن برای کسی
frame U چهارچوب
frame U چهارچوب تنه
frame U منطق اسکلت
frame U قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
frame U قاب کادر
frame U دنده عرضی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
frame U قاعده
frame U فرمول
frame U سازه
frame U باربست
frame U شاسی
frame U قواره
frame U ساختمان
frame U صحنه
frame U پاپوش درست کردن
frame U بدن
frame U کالبد
frame U تنه
frame U فریم
frame U استاتور استخوان بندی
frame U چارچوب
frame U قاب
frame-up U توط ئه
frame U 1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
frame-up U پرونده سازی
frame U قاب کردن قاب گرفتن
frame U چارچوب گرفتن طرح کردن
frame U تنظیم کردن
frame U قاب چارچوب کمان
frame U بیان کردن
frame U هیکل حالت موقتی
frame U کنترل هایی
frame U و مرز اطراف فضای پنجره
frame U خطای ناشی از یک بیت مشکل دار در فریمی در نوار مغناطیسی
frame U بخشی از حافظه برای ذخیره سازی تصور پیش ز نمایش آن روی صفحه
frame U قاب کردن
adjustable frame چهارچوب قابل تنظیم
burner frame U قالب
burner frame U سوخت
freeze-frame U قاب ایستا
warp frame U قاب چله
freeze-frame U قاب ایستایی
cold frame U سرما دورکن
portal frame U قالبدرگاهی
time frame U چارچوب زمانی
time frame U مدت لازم
frame stile U قالبنردبانی
wire frame U قالبفلزی
climbing frame U وسیلهایمخصوصبازیکودکان
to frame an answer U پاسخی را طرح کردن
frame agreement U توافق اولیه
frame agreement U چهارچوب توافق [حقوق]
box-frame U قاب صندوقی
web frame U قالبشبکهای
warping frame U قالبپیچنده
frame of mind U حالتذهنیفرد
head of frame U سرقاب
metal frame U قالبفلزی
overhead frame U قالببالایسر
roller frame U قالبدورانی
sash frame U حمایلقاب
sill of frame U آستانهقاب
timber frame U قالبچوبی
track frame U قالبشیار
vertical frame U قالبعمودی
door-frame U چارچوب در
frame of reference U چهارچوب داوری
door frame U چارچوب در
frame antenna U انتن چارگوش
frame frequency U بسامد صحنه
frame house U خانهای که کالبدان چوب وپوشش ان تخته باشد خانه چوبی
frame of an apparatus U شاسی
frame of hachsaw U کلاف اره چکی
frame partition U جداگر سازه دار
frame partition U تیغه تیرپایهای
frame partition U تیغه قالبی
frame work U چهارچوب
full frame U قاب کامل
distribution frame U مقسم
crane frame U چارچوب جرثقیل
claim frame U فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
frame-ups U پرونده سازی
frame-ups U توط ئه
window frame U قاب پنجره
window-frame U قاب پنجره
bar frame U تیرک قاب
base frame U چهارچوب زیر دستگاهها
beacon frame U فرم مخصوص در پروتکل FDDI که پس از توقف در شبکه ارسال میشود
belt frame U اسکلت محیطی بدنه هواپیما
c frame press U پرس با قالب "سی " شکل
casement frame U قاب بازشو
chassis frame U چارچوب شاسی
frame of hachsaw U کمان اره چکی
machine frame U چارچوب دستگاه
pack frame U کوله پشتی زین دار
open frame U هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
to connect to frame U اتصال به بدنه
reference frame U دستگاه مقایسهای
page frame U قالب صفحه
page frame U قاب صفحه
provisional frame U ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
plan frame U چارچوب برنامه
space frame U قاب سه بعدی
spinning frame U چهارچوب یا دستگاه نخ تابی
mirror frame U جعبه اینه
step frame U استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
picture frame قاب عکس
magnet frame U یوغ اهنربایی
two light frame U پنجره دوچشمه
main frame U کامپیوتر بزرگ
mast frame U قاب چهارگوش
frame push U اهرم فشاردهنده
two light frame U پنجره دو قلو
piling frame U داربست
wood frame construction U ساختمان با استخوانبندی چوبی
swing frame grinder U دستگاه سنگ زنی نوسان دار
I am not in the right frame of mind. I cannot concerntrate. U فکرم حاضرنیست ( تمرکز فکر ندارم )
micro to main frame U پیوند ریزکامپیوتر و کامپیوتربزرگ
gap frame press U پرس "سی " شکل
intermediate distribution frame U مقسم میانی
track roller frame U قالبگردندهشیاردار
wire frame model U نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
double frame hobbing machine U دستگاه فرز غلطکی با قاب دوبل
frame of mind (good or bad) <idiom> U
middle rial of door frame U قیدچه
locomotive frame drilling machine U دستگاه مته چارچوب لوکوموتیو
top and bottom rail of door frame U پاسار
sewing: sewing frame U ماشیندوخت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com