Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
voice response
U
جواب صوتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
voice
U
تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
voice
U
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voice
U
وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
voice
U
سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
voice
U
تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
voice
U
صدای سخنرانی انسان
voice
U
بیان کردن
voice
U
ادا کردن
A voice came from beyond .
U
صدائی از غیب آمد
voice-over
U
سخنان افزوده
voice-over
U
صدای خارج از تصویر
with one voice
U
بایک زبان متفقا
voice
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voice
U
خروجی صوت
voice
U
واک
voice
U
صدا
voice
U
صوت
voice
U
اوا
voice
U
باصدابیان کردن
voice
U
ادا کردن
voice
U
صدای انسان
voice
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice
U
شفاهی صوتی
voice
U
گفتاری
voice
U
اواز
voice
U
رای
voice operated
U
با کار افت صدایی
the public voice
U
عمومی
voice output
U
خروجی صوتی
voice recognition
U
بازشناسی صدا
voice recognition
U
تشخیص صوتی
voice recognition
U
تشخیص صدا
voice mail
U
پست اوایی پست صوتی
voice mail
U
پست صوتی
voice key
U
کلید صدایی
to a ones voice to music
U
صدای خودراباسازجفت کرد
voice coil
U
پیچک صدا
voice communications
U
ارتباطات صوتی
voice frequency
U
بسامد صدایی
i had no voice in that matter
U
من دران قضیه رایی نداشتم
negative voice
U
حق رد
he started at my voice
U
از صدای من از جا پرید
the range of voice
U
دانگ صدا
the passive voice
U
فعل مجهول
voice input
U
ورودی صوتی
negative voice
U
رد
voice synthesis
U
ترکیب صوتی
no one raised his voice
U
صدای هیچکس درنیامد
the public voice
U
ارا
voice output
U
خروجی به صورت صدا
the passive voice
U
بنای مجهول
the active voice
U
فعل معلوم
She has a soft voice
U
صدای نرمی دارد
At the top of ones voice .
U
با صدای هرچه بلند تر
A firm voice .
U
صدای محکم
give voice to
<idiom>
U
احساس ونظرت رابیان کن
voice selector
U
انتخابگرصدا
negative voice
U
رای مخالف دادن
voice synthesis
U
ترکیب صدا
voice synthesizer
U
ترکیب کننده صدا
voice tube
U
لولههای صدارسان
negative voice
U
منع نشانه مخالفت
the active voice
U
معلوم
negative voice
U
رای مخالف رد کردن
negative voice
U
قدغن کردن
voice-overs
U
صدای خارج از تصویر
voice-overs
U
سخنان افزوده
voice grade channel
U
مجرای از درجه صدایی
voice answer back
U
پاسخ سمعی
voice answer back
U
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
My voice is not clear today.
U
صدایم امروز صاف نیست
She has a lovely ( nice ) voice.
U
صدای قشنگه دارد
She has a delightfully mellow voice .
U
صدای گرمی دارد
He has a rich mellow voice.
U
صدایش گرم وپخته است
To speak in a low voice.
U
آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
voice edit buttons
U
دکمههایتصیحصدا
automatic voice network
U
شبکه صوتی خودکار
She has a lovely (nice) voice.
U
صدای قشنگه دارد
voice store and forward
U
ذخیره و ارسال صدا
voice operated device
U
دستگاه با کار افت صدایی
voice grade channel
U
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
voice grade channel
U
کانال ارسال گفتار
w response
U
پاسخ کلی
whole response
U
پاسخ کلی
response
U
واکنش
all or none response
U
پاسخ همه یا هیچ
response
U
عکس العمل به دلیلی
response
U
و نتیجه فاهر شده روی صفحه . 2-سرعتی که یک سیستم به محرک پاسخ میدهد
response
U
1-زمان بین شروع یک عمل کاربر
response
U
صفحهای در سیستم ویدیوی متن که به کاربر امکان وارد کردن داده میدهد
response
U
فضایی در فرم که برای خواندن داده با علامت نوری به کار می رود
response
U
جواب
response
U
پاسخ
response
U
جوابگویی
sweet words (voice,sleep
U
کلمات ( صدا خواب )شیرین
emitted response
U
پاسخ صدوری
electrodermal response
U
پاسخ برقی پوست
distal response
U
پاسخ دوربرد
discriminatory response
U
پاسخ افتراقی
delayed response
U
پاسخ درنگیده
frequency response
U
واکنش بسامدی
frequency response
U
خم دامنه- بسامد
vaccum response
U
پاسخ غیابی
impluse response
U
رفتار در مقابل فشار ضربهای
impluse response
U
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
image response
U
پاسخ تصویر
image response
U
رفتار فرکانس تصویر
impluse response
U
پاسخ ایمپولز
correct response
U
پاسخ درست
content response
U
پاسخ محتوایی
response
[commentary]
U
نظر
conditioned response
U
واکنش شرطی
response
[commentary]
U
رای
response intensity
U
شدت پاسخ
response
[commentary]
U
پاسخ
anatomy response
U
پاسخ کالبدی
anticipatory response
U
پاسخ انتظاری
bass response
U
بم پذیری
color response
U
پاسخ رنگ
conditioned response
U
پاسخ شرطی
consultary response
U
نظر محکمه حقوقی درباره یک دعوی خاص
consummatory response
U
پاسخ پایانی
response rate
U
سرعت پاسخ
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
response time
U
زمان واکنش
response generalization
U
تعمیم پاسخ
response time
U
زمان پاسخ دهی
response strength
U
نیرومندی پاسخ
response duration
U
مدت پاسخ
response differentiation
U
تفکیک پاسخ
shading response
U
پاسخ سایه روشن
response hierarchy
U
سلسله مراتب پاسخ
response set
U
امایه پاسخ
response position
U
مکان جواب
response threshold
U
استانه پاسخ
response time
U
زمان واگنش
response time
U
زمان پاسخ
response latency
U
نهفتگی پاسخ
preparatory response
U
پاسخ مقدماتی
spectral response
U
واکنش طیفی
response cost
U
جریمه
movement response
U
پاسخ حرکت
response amplitude
U
دامنه پاسخ
position response
U
پاسخ مکانی
reflection response
U
پاسخ قرینه
psychogalvanic response
U
پاسخ گالوانیکی- روانی
to make a response
U
پاسخ دادن
to make a response
U
جواب دادن
transient response
U
واکنش گذرا
original response
U
پاسخ ابتکاری
unconditioned response
U
پاسخ غیر شرطی
moro response
U
پاسخ مورو
pilomotor response
U
پاسخ سیخ شدن مو
response equivalence
U
هم ارزی پاسخ
popular response
U
پاسخ رایج
I hear a strange noise ( voice , sound ) .
U
صدای غریبی به گوشم می رسد
Speak in a low voice . Spead slowly .
U
یواش حرف زدن
A rapid response would be appreciated.
U
از پاسخ فوری قدردانی می کنیم.
[اصطلاح رسمی]
medical response dog
U
سگ سرویس
medical response dog
U
سگ دستیار
In response (reply) to your letter.
U
در جواب نامه تان
pure color response
U
پاسخ خالص رنگ
conditioned avoidance response
U
پاسخ اجتنابی شرطی
spectral response characteristic
U
مشخصه طیفی
delayed elastic response
U
واکنش ارتجاعی تاخیری
stimulus response theory
U
نظریه محرک- پاسخ
galvanic skin response
U
جی اس ار
galvanic skin response
U
پاسخ برقی پوست
his appeal met no response
U
پاسخی پدر خواست که اوترسید
modulation frequency response
U
پاسخ فرکانس مدولاسیون
impluse response matrix
U
ماتریس انتقال ضربه
stimulus response psychology
U
روانشناسی محرک- پاسخ
stimulus response model
U
الگوی محرک- پاسخ
achromatic color response
U
پاسخ رنگ بی فام
acquiescent response set
U
امایه تصدیق
alternate response test
U
ازمون دو گزینهای
audio response device
U
دستگاه جواب دهنده سمعی
visual righting response
U
پاسخ تعادل دیداری
white space response
U
پاسخ به بخش سفید
conditioned emotional response
U
پاسخ هیجانی شرطی
conditioned escape response
U
پاسخ گریز شرطی
stimulus organism response model
U
الگوی محرک- جاندار- پاسخ
fractional antedating goal response
U
خرده پاسخ انتظار هدف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com