Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
voice communications
U
ارتباطات صوتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
communications
U
خطوط مواصلاتی ارتباطات
communications
U
ارتباطات
communications
U
ارتباط و مخابرات
agency of communications
U
منبع ارتباط
agency of communications
U
شعبه ارتباطات
communications channel
U
کانال مخابراتی
communications controller
U
کنترل کننده ارتباطات
communications link
U
پیوند مخابراتی
communications processor
U
پردازشگرارتباطات
communications program
U
برنامه ارتباطات
communications protocol
U
پروتکل مخابراتی
communications protocol
U
پروتکل ارتباطات
line of communications
U
خطوط مواصلات
line of communications
U
خطوط ارتباطی زمین
electrical communications
U
ارتباطات الکترونیکی
digital communications
U
ارتباطات دیجیتالی
communications terminal
U
ترمینالهای ارتباطی
communications system
U
سیستم مخابراتی
communications software
U
نرم افزار مخابراتی
communications server
U
سرویس دهنده مخابراتی
communications satellite
U
ماهوارههای مخابراتی
communications satellite
U
ماهواره ارتباطاتی
official communications
U
ابلاغیه رسمی
official communications
U
مکاتبات اداری
communications processor
U
پردازنده مخابراتی
road communications
U
ارتباطجادهای
personal communications
U
ارتباطاتشخصی
maritime communications
U
ارتباطاتدریایی
industrial communications
U
ارتباطاتصنعتی
in-flight communications
U
ارتباطاتداخلپرواز
syncheronous communications
U
مخابره همزمان
signal communications
U
ارتباطات مخابراتی
signal communications
U
ارتباط و مخابرات
satellite communications
U
مخابره ماهوارهای
optical communications
U
ارتباطات نوری
low speed communications
U
ارسال داده کمتر از بیت در ثانیه
data communications processor
U
پردازنده ارتباطات داده ها
programmable communications interface
U
رابط مخابراتی برنامه پذیر
hierarchical communications system
U
با نمایش دایرکتوری اصلی
hierarchical communications system
U
شاخه ها و زیر دایرکتوری ها
hierarchical communications system
U
پایگاه دادهای که رکوردها بهم مربوطند با یک ساختار مشخص
hierarchical communications system
U
روش اختصاص توابع کنترلی و پردازش در شبکهای از کامپیوتر که برای کارها مناسبند
hierarchical communications system
U
شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
data communications equipment
U
تجهیزات ارتباطات داده ها
air line of communications
U
خطوط مواصلات هوایی
communications control unit
U
واحد کنترل مخابراتی
hierarchical communications system
U
لیست دایرکتوری فایلهای دیسک
hierarchical communications system
U
روش ذخیره سازی و سازماندهی فایلها روی دیسک
communications stallite corporation
U
یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
voice
U
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voice
U
بیان کردن
with one voice
U
بایک زبان متفقا
voice-over
U
صدای خارج از تصویر
voice-over
U
سخنان افزوده
voice
U
ادا کردن
A voice came from beyond .
U
صدائی از غیب آمد
voice
U
ادا کردن
voice
U
وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
voice
U
تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
voice
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voice
U
خروجی صوت
voice
U
باصدابیان کردن
voice
U
صدای انسان
voice
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice
U
اواز
voice
U
شفاهی صوتی
voice
U
سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
voice
U
تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
voice
U
صدا
voice
U
واک
voice
U
صوت
voice
U
گفتاری
voice
U
صدای سخنرانی انسان
voice
U
رای
voice
U
اوا
voice recognition
U
تشخیص صدا
voice synthesis
U
ترکیب صوتی
voice synthesizer
U
ترکیب کننده صدا
voice output
U
خروجی به صورت صدا
voice recognition
U
بازشناسی صدا
voice synthesis
U
ترکیب صدا
voice recognition
U
تشخیص صوتی
voice tube
U
لولههای صدارسان
voice-overs
U
صدای خارج از تصویر
give voice to
<idiom>
U
احساس ونظرت رابیان کن
A firm voice .
U
صدای محکم
At the top of ones voice .
U
با صدای هرچه بلند تر
She has a soft voice
U
صدای نرمی دارد
the passive voice
U
بنای مجهول
voice selector
U
انتخابگرصدا
voice response
U
جواب صوتی
voice-overs
U
سخنان افزوده
voice output
U
خروجی صوتی
he started at my voice
U
از صدای من از جا پرید
the public voice
U
عمومی
the public voice
U
ارا
the passive voice
U
فعل مجهول
the active voice
U
فعل معلوم
the active voice
U
معلوم
no one raised his voice
U
صدای هیچکس درنیامد
negative voice
U
رای مخالف دادن
negative voice
U
قدغن کردن
negative voice
U
رای مخالف رد کردن
i had no voice in that matter
U
من دران قضیه رایی نداشتم
negative voice
U
منع نشانه مخالفت
negative voice
U
رد
negative voice
U
حق رد
the range of voice
U
دانگ صدا
to a ones voice to music
U
صدای خودراباسازجفت کرد
voice input
U
ورودی صوتی
voice key
U
کلید صدایی
voice mail
U
پست صوتی
voice mail
U
پست اوایی پست صوتی
voice coil
U
پیچک صدا
voice operated
U
با کار افت صدایی
voice frequency
U
بسامد صدایی
voice grade channel
U
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
She has a lovely ( nice ) voice.
U
صدای قشنگه دارد
She has a delightfully mellow voice .
U
صدای گرمی دارد
voice store and forward
U
ذخیره و ارسال صدا
She has a lovely (nice) voice.
U
صدای قشنگه دارد
My voice is not clear today.
U
صدایم امروز صاف نیست
voice answer back
U
پاسخ سمعی
voice answer back
U
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
automatic voice network
U
شبکه صوتی خودکار
voice operated device
U
دستگاه با کار افت صدایی
voice grade channel
U
مجرای از درجه صدایی
voice edit buttons
U
دکمههایتصیحصدا
voice grade channel
U
کانال ارسال گفتار
To speak in a low voice.
U
آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
He has a rich mellow voice.
U
صدایش گرم وپخته است
sweet words (voice,sleep
U
کلمات ( صدا خواب )شیرین
I hear a strange noise ( voice , sound ) .
U
صدای غریبی به گوشم می رسد
Speak in a low voice . Spead slowly .
U
یواش حرف زدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com