Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
variable point
U
با ممیز متغییر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
point-to-point connection
U
اتصال نقطه به نقطه
point to point line
U
خط نقطه به نقطه
point to point network
U
شبکه نقطه به نقطه
variable
U
آنچه قابل تغییر است
variable name
U
نام متغیر
variable
U
ناپایدار
variable
U
ثبات یا محل ذخیره سازی که میتواند هر عدد یا حروف داشته باشد و در حین اجرای برنامه تغییر کند
variable
U
داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variable
U
رکورد با هر طولی
variable
U
شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
variable
U
شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
variable
U
تغییرکننده
variable
U
بی ثبات
variable
U
تغییر پذیر
variable
U
متغیر
variable
U
بی قرار
variable
U
تغییرپذیر
variable
U
کامپیوتری که در آن تعداد بیتهای یک کلمه متغیرند, و طبق نوع داده فرق می کنند
explanatory variable
U
متغیر توضیحی
experimental variable
U
متغیر ازمایشی
variable cost
U
هزینه متغیر
exogenous variable
U
متغیرخارجی
explanatory variable
U
متغیر مستقل
dependent variable
U
متغیر وابسته
basic variable
U
متغیر اساسی
variable factors
U
عوامل قابل تغییر تولید
basic variable
U
متغیر اصلی
treatment variable
U
متغیر تدبیری
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
two state variable
U
متغییر دو حالتی
unrelated variable
U
متغیر غیر وابسته
variable address
U
نشانی متغییر
variable pitch
U
جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
variable budget
U
بودجه متغیر
variable camber
U
سطوح هادی گاز به داخل توربین
variable capacitor
U
خازن گردان
variable capacitor
U
خازن متغیر
external variable
U
متغیر خارجی
variable parameter
U
پارامتر متغییر
switching variable
U
متغیر راه گزینی
exogenous variable
U
متغیر برون زا
variable condenser
U
خازن متغیر
variable resistance
U
مقاومت متغیر
variable incidence
U
جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
dynamical variable
U
متغیر دینامیکی
dummy variable
U
متغیر ساختگی
dummy variable
U
متغیر تصنعی
variable inductance
U
القاگری متغیر
variable inlet
U
ورودی متغیر موتور مکنده هوا
variable input
U
نهاده متغیر
variable input
U
داده متغیر
address variable
U
متغیر نشانی
endogenous variable
U
متغیر درون زا
endogenous variable
U
متغیر داخلی
discrete variable
U
متغیر ناپیوسته
economic variable
U
متغیر اقتصادی
autonomous variable
U
متغیر مستقل
distal variable
U
متغیر دوربرد
variable error
U
خطای متغیر
variable factors
U
عوامل متغیر
variable load
U
بار متغیر
variable format
U
با قالب متغییر
variable length
U
با درازای متغییر
associative variable
U
متغیر انجمنی
suppressor variable
U
متغیر بازدارنده
variable sweep
U
ایرفویلی که چنان لوله شده که میتوان زاویه سویپ ان راتغییر داد
variable stroke
U
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
nonrandom variable
U
متغیر غیر تصادفی
nonbasic variable
U
متغیر غیر اساسی
variable stator
U
توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
moderator variable
U
متغیر تعدیل کننده
marker variable
U
متغیر ممیز
logic variable
U
متغیر منطقی
local variable
U
متغیر محلی
boolean variable
U
متغیر بولی
polar variable
U
متغیر قطبی
binary variable
U
متغیر دودوئی
variable symbol
U
نماد متغییر
variable terrain
U
زمین متغیر
independent variable
U
متغیر مستقل
[ریاضی]
variable of integration
U
متغیر انتگرال
[ریاضی]
variable transformer
U
مبدل تنظیم پذیر
causal variable
U
متغیر سببی
continuous variable
U
متغیر پیوسته
variable time
U
ماسوره زمان متغیر ماسوره زم
control variable
U
متغیر کنترل شده
controlled variable
U
متغیر کنترل شده
variable time
U
زمان متغیر
dependent variable
U
متغیر وابسته
[ریاضی]
variable terrain
U
زمین دوعارضه
binary variable
U
متغیر دودویی
key variable
U
متغیر کلید
subscripted variable
U
عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
instrumental variable
U
متغیر ابزاری
variable recoil
U
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
residual variable
U
متغیر باقیمانده
induced variable
U
متغیر القائی
independent variable
U
متغیر مستقل
decision variable
U
متغیر تصمیم گیری
dependant variable
U
متغیر وابسته
dependent variable
U
متغیر تابع
slack variable
U
متغیر بی اثر
slack variable
U
متغیر کمکی
stochastic variable
U
متغیر تصادفی
global variable
U
متغیر سراسری
subscript variable
U
متغیر زیرنویس دار
instrumental variable
U
متغیر وسیله
integer variable
U
متغیر صحیح
variable spark
U
جرقه تنظیم پذیر
variable slide
U
طول عقب نشینی متغیر
it is of variable length
U
درازای ان متغیر
it is of variable length
U
طول ان تغییر میکند
intervening variable
U
متغیر فرضی رابط
random variable
U
متغیر تصادفی
string variable
U
متغیر رشته
reduced variable
U
متغیر کاهیده
variable stars
U
ستارگان متغیر
variable speed d.c. motor
U
موتور جریان دائم با سرعت متغیر
average variable cost
U
هزینه متوسط
variable time fuse
U
ماسوره زمانی متغیر VTF:abb
variable word length
U
طول کلمه متغیر
variable length record
U
مدرک با طول متغیر
variable speed generator
U
مولد با دور متغیر
variable speed drive
U
محرکه پلهای
average variable cost
U
متغیر
variable length record
U
رکورد با طول متغیر
variable speed control
U
کنترل سرعت متغیر
variable ratio schedule
U
برنامه نسبتی متغیر
variable speed motor
U
مولد با دور متغیر
variable speed transmission
U
گیربکس پلهای
average variable cost
U
هزینه متوسط متغیر
variable length records
U
رکوردهای با طول متغیر
variable reluctance pickup
U
پیکاپ مغناطیسی
variable cost curve
U
منحنی هزینه متغیر
variable camber flap
U
فلپی که نیمرخ ان هنگام بیرون امدن تغییر میکند
variable area wing
U
بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
variable area nozzle
U
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
total variable cost
U
هزینه متغیر کل
single variable function
U
تابع یک متغیره
loop control variable
U
متغییر کنترل کننده حلقه
law of variable proportion
U
قانون نسبت متغیر
variable cost function
U
تابع هزینه متغیر
variable cycle engine
U
موتور جتی که در ان مسیرسیال محرک تغییر میکند
variable delivery pump
U
پمپ سیالی که برونده ان میتواند مستقل از سرعت چرخش تغییر کند
variable discharge turbine
U
توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند
variable interval schedule
U
برنامه فاصلهای متغیر
variable displacement pump
U
پمپ سیالی که برونده ان درطیف وسیعی با ثابت ماندن سرعت چرخش تغییر میکند
variable geometry aircraft
U
هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
variable instruction length
U
دستورالعمل با طول متغیر
variable geometry engine
U
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
theory of functions of a complex variable
U
آنالیز مختلط
[ریاضی]
variable length character encoding
U
رمزگذاری کاراکتر با طول متغیر
variable speed gear drive
U
گیربکس قابل تنظیم
theory of functions of a complex variable
U
نظریه توابع
[ریاضی]
variable word length computer
U
کامپیوتر با طول متغیر کلمه
piv variable speed transmission
U
جعبه دنده با سرعت متغیر گیربکس "پی ای وی "
variable mutual conductance valve(or tub
U
لامپ با شیب تنظیم پذیر
0.42
[zero point four two]
[zero point forty-two]
[forty-two hundreths]
U
صفر ممیز چهار دو
[ریاضی]
zero point
U
نقطه صفر
not to point
U
بیرون از موضوع
not to point
U
پرت بیجا
way point
U
ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
off to a point
U
باریک شده نوک پیدامیکند
point four
U
چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
point four
U
رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
on the point of going
U
در شرف رفتن
point four
U
اصل چهار
not to the point
U
خارج از موضوع
off the point
U
بدون اینکه وابستگی داشته باشد
near point
U
نقطه نزدیک
to the point
U
بجا
to come to a point
U
باریک شدن
to the point
U
مربوط بموضوع
to come to a point
U
بنوک رسیدن
three point
U
فن 3 امتیازی کشتی
try for point
U
تلاش برای کسب امتیاز
in point
U
بجا
in point
U
مناسب
off the point
U
بطور بی ربط
off the point
U
بطور نامربوط
let point
U
امتیازی که بخاطر مداخله حریف به رقیب او داده میشود
point to point
U
1-اتصال مستقیم بین دو وسیله . 2-شبکه ارتباطی که در آن هر گره مستقیما به سایر گره ها وصل هستند
point to point
U
را پشتیبانی میکند و برای تامین ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه ICPIFP به کار می رود
point to point
U
پروتکلی که اتصال شبکه آسنکرون
point to point
U
نقطه به نقطه
in point
U
در خور
far point
U
برد بینایی
point
U
دماغه
point
U
قطبهای باطری یاپلاتین
to point to something
U
به چیزی اشاره کردن
One point for you.
U
یک درجه امتیاز
[ بازی]
برای تو.
point
U
پوینت
point
U
محل یا موقعیت
the point is
U
اصل مطلب این است
point
U
به سمت متوجه کردن
point
U
رسد نوک
beside the point
<idiom>
U
مسائل حاشیهای
come to the point
<idiom>
U
به نکتهاصلی رسیدن
point out
<idiom>
U
توضیح دادن
point
U
باریک کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com