English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
utility program U برنامه سودمند
utility program U برنامه مفید
utility program U برنامه کاربردی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
utility U مفیدیت
utility U سود فایده
utility U صنایع همگانی
utility U کاربردپذیری
utility U باری
utility U بارکش
utility U تاسیسات ووسایل رفاهی کارهای عمومی یا خدماتی
utility U عمومی همه مصرفه
utility U ذخیره همه فن حریف
utility U برنامه سودمند
utility U نفع
utility U برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
utility U منفعت
utility U مفید بودن
utility U چیزسودمند
utility U سودمندی
utility U فایده
from utility U from
utility U مطلوبیت
utility U وسایل رفاهی
undelete utility U برنامه کمکی احیاء
pf public utility U عام المنفعه
backup utility U برنامه کمکی پشتیبان
utility car U وسیله نقلیه عمومی
utility frontier U مرز مطلوبیت
place utility U استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
Briefcase utility U در ویندوز امکان مخصوصی برای به روز نگه داشتن فایلهای کامپیوتر قابل حمل یا PC
place utility U مطلوبیت مکانی
coefficient of utility U ضریب مصرف
downloading utility U برنامه کمکی استقرار
the utility of medicines U سودمندی داروها
table utility U برنامه کمکی جدولی
time utility U استفاده از زمان
cardinal utility U مطلوبیت عددی
time utility U بهره گیری از شرایط زمانی
total utility U مطلوبیت کل
pf public utility U سودمند برای همه
computer utility U سودمندی کامپیوتر
computer utility U خدمات کامپیوتری
public utility U عام المنفعه
public utility U کار عام المنفعه
form utility U مطلوبیت شکلی
form utility U کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
information utility U utility computer
marginal utility U فایده نهائی
marginal utility U مطلوبیت نهائی
margin utility U مطلوبیت نهایی
of popular utility U عام المنفعه
of popular utility U سودمندبرای همه
of public utility U عام المنفعه
subjective utility U سودمندی ذهنی
form utility U در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
diminishing utility U قانون تقلیل تمایل به مصرف
diminishing utility U اصل فایده نزولی
diminishing utility U اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
dis utility U عدم مطلوبیت
outline utility U برنامه یا ویژگی کمکی اختصاری
ordinal utility U مطلوبیت ترتیبی
margin utility U حد مطلوبیت کالا
utility function U تابع مفید
utility function U تابع کاربردی
utility routine U روال سودمند
utility programs U برنامههای سودمند
utility vehicle U وسیله نقلیه عام المنفعه
utility vehicle U وسیله نقلیه عمومی
utility maximization U به حداکثر رسانیدن مطلوبیت
file transfer utility U برنامه کمکی انتقال فایل
marginal utility of capital U مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
personal service utility U کسی که مستقیما" کار خود را دراختیار کارفرما می گذارد
file conversion utility U برنامه کمکی تبدیل فایل
personal service utility U عرضه سرانه کار
file compression utility U برنامه کمکی فشرده کردن فایل
diminishing marginal utility U نزولی بودن مطلوبیت نهائی
screen saver utility U برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
diminishing marginal utility U فایده نهایی نزولی
diminishing marginal utility U نزولی بودن مطلوبیت نهایی
document comparison utility U برنامه کمکی مقایسه مدارک
marginal utility school U قرار داد
marginal utility of money U مطلوبیت نهائی پول
marginal utility of income U مطلوبیت نهائی درامد
total utility function U تابع مطلوبیت کل
marginal utility curve U منحنی مطلوبیت نهائی
utility possibility frontier U مرز امکانات مطلوبیت
utility possibility curve U منحنی امکانات مطلوبیت
marginal utility function U تابع مطلوبیت نهائی
law of diminishing marginal utility U قانون نزولی بودن مطلوبیت نهائی
von neuman morgensterm utility index U شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
program U روش کار پروگرام
program U مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
program U برنامه
program U برنامه دادن برنامه ریختن
program U دستور کار
program U برنامه نوشتن
program U برنامه دارکردن
program U دستور
program U برنامه ریزی کردن
program U نقشه
program U برنامه تهیه کردن
program U مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
program U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program id U شناسنامه برنامه
program U برنامه دستور
program interrupt U قطع برنامه
program execution U اجرای برنامه
program documentation U مستند سازی برنامه
program generator U برنامه زا
program debugging U اشکال زدایی برنامه
program of instruction U برنامه اموزش
program counter U شمارشگربرنامه
program of targets U برنامه اماجها
program of targets U برنامه هدفها
program of instruction U برنامه تدریس
program flowchart U نمودارگردشی برنامه
program product U محصول برنامه
program priority U اولویت برنامه
program file U فایل برنامه
program package U بسته برنامه
program overlay U جایگذاشت برنامه
program flow U گردش برنامه
program flow U روند برنامه
program flowchart U روند نمای برنامه
program flowchart U نمودارگردش کار برنامه
program music U موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
program generator U مولد برنامه
program listing U سیاهه برنامه
program library U کتابخانه برنامه
program generator U تولیدکننده برنامه
program generator U برنامه ساز
program interrupt U وقفه برنامه
program library U کتابخانه برنامه ها
program language U زبان برنامه
program listing U لیست برنامه
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
program counter U شمارنده برنامه
program cost U مخارج اجرای یک برنامه مخارج پیش بینی شده
program module U واحد برنامه
program manager U بخش اصلی ویندوز که کابر می بیند
program cost U هزینه برنامه
program correctness U تصحیح برنامه
program manager U مدیر برنامه ها
program maintenance U نگهداری برنامه
program maintenance U نگهداشت برنامه
program language U زبان برنامه نویسی
program line U فرش های همگون [اصطلاحا به فرش های اطلاق می شود که از نظر نقشه مشابه بوده ولی اندازه آنها با یکدیگر متفاوت باشد.]
systems program U برنامه سیستم
system program U برنامه سیستم
support program U برنامه پشتیبانی
supervisory program U برنامه نافر
stored program U برنامه ذخیره شده
stored program U برنامه انباشته
stored program U بابرنامه انباشته
star program U بدون خطا اجرا شود
star program U برنامه کامل
spreadsheet program U برنامه صفحه گسترده
source program U برنامه مبداء
target program U برنامه هدف
target program U برنامه مقصود
test program U برنامه ازماینده
training program U برنامه اموزش
auxiliary program U برنامه کمک [رایانه شناسی ]
program selector U انتخابگربرنامه
wordprocessing program U برنامه واژه پردازی
weight program U تمرین وزنه برداری
vhsic program U Circuit Integration HighSpeed Very program برنامه مدار مجتمع بسیارسریع
user program U برنامه استفاده کننده
user program U برنامه کاربر
utilitu program U برنامه کمکی
tutorial program U برنامه خوداموز
troop program U برنامه تامین عدههای نظامی
troop program U برنامه تشکیل یکانها
transient program U برنامه گذرا
source program U برنامه منبع
program structure U ساخت برنامه
program storage U انباره برنامه
program stop U توقف برنامه
program step U گام برنامه
program stack U پشته برنامه
program specification U مشخصه برنامه
program specification U خصیصه برنامه
program segment U قطعه برنامه
program section U بخش تهیه برنامه ها
program section U بخش برنامه ها
program schema U الگوی برنامه
program run U رانش برنامه
program relocation U جابجایی برنامه
program proving U اثبات برنامه
program switch U گزینه برنامه
program testing U ازمایش برنامه
program testing U تست برنامه
service program U برنامه خدماتی
security program U برنامه حفافتی
scatter program U نمودار پراکنده
reusable program U برنامه قابل استفاده مجدد
resident program U برنامه مقیم
report program U برنامه گزارش
relocatable program U برنامه جابجاپذیر
reentrant program U برنامه بازگذشتی
reentrable program U برنامه قابل بازگذشت
proprietary program U برنامه اختصاصی
program verification U عمل اثبات صحت کار یک برنامه داده شده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com