Perdic | user profile | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 131 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	user profile U	جدول نمودار استفاده کننده

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	profile U	شناسه، شاخصه، شناسنامه
	profile U	شکل دادن
	profile U	فرم دادن
	profile U	شکل
	profile U	فرم
	profile U	پروفیل
	profile U	برش عمودی تصویر جانبی
	profile U	امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
	profile U	سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
	profile U	برش نما
	profile U	برش عمودی
	profile U	نمایه
	profile U	مقطع عرضی
	profile U	نیمرخ برش عمودی
	profile U	نقشه برش نما
	profile U	عکس نیمرخ
	profile U	برجسته نمودار یا منحنی مخصوص نمایش چیزی
	profile U	نیمرخ
	profile U	مقطع
	profile U	برش
	profile U	نیمرخ خصوصیات
	profile U	نمودارخصوصیات
	profile U	برش طولی
	profile drag U	پسای مقطع پسای نیمرخ
	profile drag U	پسای مزاحم
	profile chart U	نمودار نیمرخ
	profile analysis U	تحلیل نیمرخ
	physical profile U	براوردبنیه کلی بدنی یاقدرت بدنی و کارایی
	physical profile U	نیمرخ بدنی
	outboard profile U	نیمرخ خارجی
	longitudinal profile U	پروفیل طولی
	electromagnetic profile U	مجموعه اطلاعات مربوط به وسایل الکترومانیتکی والکترونیکی و رادار
	bottom profile U	نمایه بستر
	profile line U	نیمرخ زمین
	profile of the road U	نیمرخ جاده
	low profile <adj.> U	بی سر و صدا
	tooth profile U	شکل دندانه
	test profile U	نیمرخ ازمون
	strict profile U	نیمرخ کامل
	soil profile U	پروفیل خاک
	soil profile U	مقطع خاک
	rolled profile U	نیمرخ نورد خورده
	river profile U	نیمرخ رودخانه
	profile of the road U	خط پروژه
	tooth profile error U	خطای فرم دندانه
	downstream profile at crown U	نیمرخ کلید در پایین دست
	downstream profile at crown U	نیمرخ پایاب در کلید
	strict profile view U	نمای نیمرخ کامل
	age earnings profile U	برنامه درامد در دوران زندگی
	user U	استعمال کننده کاربر
	user U	بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
	user U	مشابه 10322
	user U	پروتکل که بخشی از TCP/IP است و در مدیریت شبکه و برنامههای SNMP استفاده میشود
	user U	بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
	user U	آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
	user U	بکار برنده
	user U	نرم افزاری کامپیوتری که کاربر و نه تولیدکننده نوشته است
	user U	متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن
	user U	رکوردی که کاربر را مشخص میکند و حاوی کلمه رمز آن و حقوق دستیابی آن است
	user U	انجمن یا کلوپ کاربران یا کامپیوتر مشخص
	user U	استفاده کننده
	user U	مصرف کننده
	user U	انتفاع از اموال
	user U	دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
	user U	کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد
	user U	زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
	user U	متصدی
	user U	اپراتور
	user U	کاربر
	user U	گرداننده
	user U	نام شناسایی یک کاربر که به شماره صحیح کاربر دستیابی دارد
	user U	حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
	user U	کاربر
	user U	1-شخصی از کامپیوتر یا ماشین یا نرم افزار استفاده میکند. 2-به ویژه اپراتورصفحه کلید
	user U	نرم افزار یا سخت افزاری که برای این طراحی شده اند که ارتباط با ماشین ساده تر شود
	user U	سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
	user U	یکی از دو حالت ممکن برا ی اجرا برنامه چندرسانهای ولی عدم تغییر آن
	user defined U	تعریف شده توسط کاربر
	user default U	پیش فرض کاربر
	user cost U	هزینه استفاده
	user friendly U	که استفاده و کار با آن ساده است
	user's terminal U	ترمینال استفاده کننده
	user defined U	تعریف یا انتخاب کاربر
	user program U	برنامه استفاده کننده
	user program U	برنامه کاربر
	user-friendly U	که استفاده و کار با آن ساده است
	user library U	کتابخانه استفاده کننده کتابخانه کاربر
	dominant user U	استفاده کننده عمده
	user supplied U	تامین شده توسط کاربر
	user group U	گروه کاربران
	user group U	گروه استفاده کننده
	user freindly U	کاربریار
	user freindly U	کاربرپسند
	user freindly U	اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
	user interface U	میانجی کمکی
	user terminal U	پایانه کاربر
	user's manual U	کتاب راهنمای استفاده کننده
	user cost U	هزینه استعمال
	user area U	فضای مخصوص استفاده کننده
	end user U	شخصی که از وسیله یا برنامه یا محصول استفاده خواهد کرد
	dominant user U	یکان مصرف کننده عمده
	computer user U	استفاده کننده کامپیوتر
	mid user U	اپراتوری که اطلاعات مربوطه را از پایگاه داده ها دریافت میکند برای مشتری یا کاربر
	multi user U	چند کاربری
	end user U	استفاده کننده نهایی
	naive user U	شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
	common user U	خدمات عمومی
	power user U	کاربر پیشرفته
	end user U	کاربر نهایی
	common user U	عمومی
	single user U	تک کاربری
	common user U	مشترک
	common user items U	اقلام مشترک المصرف بین یکانها
	common user items U	امادمشترک
	common user supplies U	کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
	common user items U	کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
	common user items U	اقلام عمومی
	graphical user interface U	واسط بین سیستم عامل و برنامه و کاربر از تصاویر گرافیکی و نشانه ها برای نمایش توابع یا فایل
	multiple user system U	سیستم چند استفاده کننده
	user cost of capital U	هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی
	user defined function U	عملکردی که توسط استفاده کننده تعریف شده است
	user defined key U	کلید تعریف شده توسط استفاده کننده
	multi user system U	سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
	marginal user cost U	هزینه استفاده نهائی یاهزینه بکارگیری نهائی
	highway user tax U	مالیات حق عبور
	graphical user interface U	میانجی نگارهای کاربر
	user oriented language U	زبان استفاده کننده گرا
	graphical user interface U	استفاده میکند و به نرم افزار امکان کنترل آسانتر میدهد. دستورات سیستم که لازم به نوشتن نیستند
	user programmable terminal U	ترمینال قابل برنامه نویسی استفاده کننده
	common user net work U	شبکه مخابراتی مشترک