Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
up line loading
U
انتقال یک کپی از یک برنامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ammunition loading line
U
خط بارگیری مهمات
ammunition loading line
U
صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
Other Matches
loading
U
بار
loading
U
بارگذاری
loading
U
بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
loading
U
فرفیت
loading
U
بارگیری مهمات درهواپیما
loading
U
خرج گذاری کردن سلاح
loading
U
پر کردن سلاح
loading
U
بار گذاری
loading
U
فرفیت بارگیری
loading
U
عمل انتقال فایل یا برنامه از دیسک به حافظه
loading
U
امیختن موادخارجی به شراب
loading
U
بار محموله
loading
U
بارکنش
self loading
U
پرشونده خودکار
self loading
U
فشنگ گذاری خودکار به طورخودکار پرشونده
loading
U
بارگیری
commodity loading
U
بارگیری کالاهای مختلف
loading routine
U
روال بارکننده
loading ramp
U
راهروی شیب دار بارگیری
loading rack
U
سکوی بارگیری
cease loading
U
پر نکنید
loading point
U
نقطه سوارشدن
loading point
U
نقطه بارگیری
loading plan
U
طرح بارگیری خودرو
loading list
U
لیست بارگیری خودرو
loading for contingencies
U
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
commercial loading
U
بارگیری کالای تجارتی
loading facilities
U
وسایل بارگیری
commercial loading
U
بارگیری تجارتی
combat loading
U
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
loading duration
U
مدت بار گذاری
breech loading
U
ته پر
wing loading
U
وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
wing loading
U
نسبت وزن کل به مساحت یال
bill of loading
U
جواز کشتی
bill of loading
U
بارنامه کشتی
base loading
U
بار اولیه
base loading
U
بارگیری انجام شده در پایگاه
loading area
U
قسمتلودینگ
Loading and unloading.
U
بارگیری وتخلیه
The ship is loading.
U
کشتی درحال بارگیری است
loading bunker
U
بارگیریانبارزغال
loading dock
U
بارگیریبارانداز
breech loading
U
پر کردن تفنگ از ته
unit loading
U
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
truck loading
U
سربار کامیون
loading diagram
U
دیاگرام بارگیری
loading coil
U
پیچک بار افزای
loading chart
U
جدول بارگیری
loading chart
U
طرح بارگیری هواپیما
loading capacity
U
فرفیت
loading capacity
U
بار گیری
loading bridge
U
پل بارگیری
loading apron
U
نوار بارگیری
cease loading
U
گلوله را پرنکنید
transverse loading
U
بارگذاری روی پایه
bulk loading
U
بارگیری در مخازن
bulk loading
U
بارگیری مخزن به طور یک جا
loading door
U
فشاردر
loading scale
U
مقیاس بارگیری
separate loading
U
مجزا پرشونده
rail loading
U
سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
horizontal loading
U
پر کردن مهمات به طور افقی
frequency loading
U
بارگیری فرکانسی
frequency loading
U
بارکنش فرکانسی
muzzle loading
U
سر پر
endurance loading
U
بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
point of loading
U
نقطه بارگیری
diffraction loading
U
منتجه فشار
diffraction loading
U
منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
indirect loading
U
بارگذاری غیرمستقیم
drag loading
U
فشار کششی
drag loading
U
نتیجه کشش بادیا موج انفجار
factor loading
U
وزن عاملی
rate of loading
U
میزان بارگذاری
direct loading
U
مجموعه نیروهائیکه مستقیمابه ساختمان اثر میکند وشامل بارهای زنده و مرده میباشد
emergency loading
U
بارگذاری فوق العاده
emergency loading
U
بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
separate loading
U
مهمات مجزا
dynamic loading
U
بارگذاری جنبشی
horizontal loading
U
کولاس افقی
drift loading
U
دهانه
horizontal loading
U
بارگیری افقی کشتیها
density of loading
U
تراکم پر کردن خرج در لوله تراکم خرج پرتاب
disc loading
U
نسبت وزن هلیکوپتر به مساحت دیسک رتوراصلی
tactical loading
U
بارگیری رزمی یا جنگی
lane loading
U
سربار خط عبوری
loading tray
U
سینی پر کن گلوله
loading time
U
زمان بارگیری
cross loading
U
مخلوط کردن بارها
loading table
U
جدول بارگیری
loading station
U
ایستگاه بارگیری
loading speed
U
سرعت بار گذاری
loading space
U
فضای قابل بارگیری
loading site
U
محل بارگیری
cross loading
U
سر شکن کردن بارها
pre loading
U
بارگیری اولیه
preload loading
U
بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
loading bucket
U
سطل بارگیری
magnetic loading
U
بارگیری مغناطیسی
cycles of loading
U
دورههای بار
cross loading
U
تقسیم بارهای هواپیما
loading site
U
سکوی بارگیری
volumetric loading/density
U
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
block stowage loading
U
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
strength under tangential loading
U
مقاومت دربرابر عاملهای مماسی
muzzle-loading cannon
U
بارگیریلولهتوپ
loading participation in profits
U
هزینههای مشارکت در سود
bow loading door
U
درخمشدهمخصوصبار
manpower loading chart
U
نمودار تخصیص نیروی انسانی
loading on alternate spans
U
حالت بارگذاری یک در میان در دهانه ها
container-loading bridge
U
پلورودبستههابهکشتی
multiple loading operating system
U
سیستم عامل بارکننده چندتایی
deflection under long term loading
U
خیز ریز بار طویل المدت
cross section of a muzzle-loading cannon
U
قسمتموربدهانهتوپ
line to line voltage
U
ولتاژ زنجیر شده
line to line fault
U
اتصال کوتاه خط به خط
line to line spacing
U
فاصله سطور
line to line fault
U
اتصال کوتاه دوقطبی
line to line fault
U
اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line fault
U
تماس خطوط
line to line voltage
U
ولتاژ بین دو خط
line by line milling
U
فرز کردن سطر به سطر
line by line analysis
U
تجزیه سطر به سطر
line by line milling
U
فرز کردن سطری
on line help
U
کمک مستقیم
along line
U
در خط
along line
U
در امتداد خطوط
all along the line
U
در همه جا
all along the line
U
درامتدادهمه خط
in line
U
همراستا
to come in to line
U
موافقت کردن
to come in to line
U
در صف امدن
old line
U
دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
mean line
U
خط میان
line of d.
U
حد فاصل
in line
U
شمشیر در وضع حمله
out of line
U
جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
down line
U
بار کردن پایین خطی
necessary line
U
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
below the line
U
درامد یا هزینه غیر مترقبه
line by line
U
سطر به سطر
old line
U
محافظه کار
o o line
U
خط دیدبانی سپاه
o o line
U
خط تقسیم دیدبانی
on the line
U
هواپیمای اماده پرواز
out of line
U
خارج از خط جبهه
down the line
U
ضربه از کنار زمین
the line
U
صف
line
U
اراستن
line
U
محصول
line
U
طناب خط
line
U
خط صف
line
U
صفی در خط
line
U
در سمت
line
U
سیم
on line
U
مستقیم
on line
U
متصل
line
U
جبهه جنگ
on line
U
درون خطی
line
U
خط
line
U
ترازکردن
line up
<idiom>
U
به صف کردن
line up
<idiom>
U
به درستی میزان کردن
line up
<idiom>
U
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
out of line
<idiom>
U
ناصحیح
in line
<idiom>
U
با محدودیت متداول
line
U
استرکردن
line
U
پوشاندن
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
on line
U
مورداستعمال
on line
U
داخل رده
line-up
U
به ترتیب ایستادن
line
U
حدود رویه
line
U
لاین
line-up
U
به خط شدن
line up
U
ردیف ایستادن تیم
line
U
طرز
line up
U
به ترتیب ایستادن
line up
U
به خط شدن
line-up
U
ردیف ایستادن تیم
off line
U
منفصل
off line
U
وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
line
U
لوله منفردی در سیستم سیالات
off line
U
برون خطی
line
U
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
on line
U
در خط
line
U
نسب
line
U
خط زدن
off line
U
غیر متصل
off line
U
قطع
line
U
رشته
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
down the line
<idiom>
U
درآینده
line
U
: خط
line
U
ریسمان
by line
U
خط دوم یافرعی
by line
U
خط فرعی راه اهن
line
U
اتصال فیزیکی به ارسال داده
by line
U
کار یاشغل اضافی وزائد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com