English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unilateral contract U قرارداد یک جانبه
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract U قراردادایقاعی
unilateral contract U تعهد یک جانبه ایقاع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] U قرارداد کار بدون مدت
unilateral U یک طرفه
unilateral U ایقاعی
unilateral U یک ضلعی
unilateral U یک جانبه
unilateral U یکطرفه
unilateral U یک سویه
unilateral U یک جانبه تک سویه
unilateral agreement U قرارداد یک جانبه
unilateral agreement U توافق یک جانبه
unilateral declaration U بیانیه یک جانبه
unilateral obligation U ایقاع
A one-sided(unilateral)decision. U تصمیم یکجانبه
unilateral legal act U ایقاء
in contract U طبق قرارداد
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
contract with U عقد کردن
all in contract U قراداد کلی
according to the contract no. ... U طبق قرارداد شماره ...
by contract U بطور مقاطعه
to contract something from somebody U از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
contract U کنترات پیمان .
contract U دچارشدن
contract U مقاطعه
contract U منقبض شدن
contract U کنترات کردن منقبض کردن
contract U قرارداد
contract U پیمان
contract U همکشیدن
contract U منقبض شدن مخفف کردن
contract U مقاطعه کاری کردن
contract U قرردادبستن
contract U : پیمان بستن
contract U قرارداد بستن
contract U تعهد
contract U پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract U منقبض کردن
contract U مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract U :قرارداد
contract U عقد
privity of a contract U مسئوولیت طرفین قرارداد
parties to the contract U طرفین عقد
parties to the contract U متعاقدین
parties to the contract U طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
parties to the contract U متعاملین
parties to a contract U طرفین قرارداد
parties to a contract U طرفین متعاهدین
performance of a contract U اجرای قرارداد
prime contract U قرارداد اصلی
quasi contract U شبه عقد
provisions of a contract U مواد قرار داد
quasi contract U شبه قرارداد
privity in contract U انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
provisions of a contract U شرایط قرار داد
privity of contract U رابطه متعاقدین
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
optional contract U غیر واجب
labor contract U قرارداد کار
law of contract U قانون قرارداد
lease contract U اجاره نامه
lease contract U عقد اجاره
license contract U قرارداد اجازه استفاده
marriage contract U عقد نکاح
marriage contract U عقد نامه
multilateral contract U قرارداد چند جانبه
negotiated contract U قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
open contract U قرارداد باز
open contract U قرارداد غیر معین
operation of contract U نفوذ قرارداد
optional contract U عقد خیاری
optional contract U مجازی
optional contract U خیاری
quasi contract U عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
the life of a contract U مدت یک قرارداد
to put to contract U بمناقصه گذاشتن
to come within the scope of a contract U در حیطه یک قرارداد بودن
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
unauthorized contract U عقد فضولی
unconditional contract U عقد منجز
valid contract U عقد صحیح
validity of a contract U اعتبار قرارداد
validity of contract U صحت قرارداد
value cost contract U پیمان بستن با قیمتهای پایه
void contract U عقد باطل
we demand p in our contract U ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
written contract U پیمان نامه
Bilateral contract. U پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
the contract is still valid U خودباقی است
the contract is still valid U قراردادباعتبار
requirements of a contract U مقتضای عهد
revocable contract U عقد جایز
revocable contract U عقد مجاز
reward contract U عقد جعاله
sales contract U قرارداد فروش
service contract U قرارداد خدمت
service contract U قرارداد انجام خدمت
service contract U قرارداد خدماتی
simple contract U قرارداد شفاهی
simple contract U عقد منعقد درسند عادی
social contract U قرار داد اجتماعی
social contract U قرارداد اجتماعی
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
stipulation of a contract U مفاد قرارداد
cottage contract U نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
contract period U مدت قرارداد
contract of affreightment U قرارداد اجاره کشتی
contract note U سند مقاطعه توافق نامه
contract note U سند قرارداد
contract guarantee U ضمانت قرارداد
contract guarantee U ضمانتنامه قرارداد
contract for supply U قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve U منحنی قرارداد
contract curve U منحنی مبادله
contract of affreightment U قراردادحمل
contract of farmletting U مزارعه
contract of farmletting U قرارداد مزارعه
contract period U دوره قرارداد
contract of sales U قرارداد فروش
contract of sale U عقد بیع
contract of sale U قرارداد فروش
contract of reward U جعاله
contract of guarantee U عقد ضمان
contract of guarantee U ضمان عقدی
contract control U کنترل دینامیکی
contract control U کنترل تغایر
conclude a contract U عقد بستن
composition contract U قرارداد ارفاقی
completion of contract U امضای قرارداد
completion of a contract U انجام دادن قرارداد
completion of a contract U انجام یک قرارداد
breach of contract U تخلف از قرارداد
conclude a contract U منعقد کردن عقد
enter into a contract U عقد بستن
enter into a contract U منعقد کردن عقد
contract clause U شرط متعارف در هر قرارداد
bilateral contract U قرارداد دو جانبه
conditions of contract U شرایط قرارداد
breach of contract U نقض قرارداد
conditional contract U عقد معلق
conditional contract U عقد مشروط
conclusion of a contract U مبایعه
conclusion of a contract U parties two between asale of
breach of contract U نقض مفادقرارداد
irrevocable contract U عقد لازم
fulfill a contract U قرارداد را اجرا کردن
assignment of contract U واگذاری قرارداد
frustration of contract U بی نتیجه ماندن قرارداد
assignment of contract U انتقال قرارداد
frustrated contract U قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
formula of contract U صیغه عقد
forced contract U عقد مکره
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
perform a contract U قرارداد را اجرا کردن
futures contract U قرارداد اینده
invalid contract U عقد فاسد
inoperative contract U عقد غیر نافذ
illegal contract U قرارداد غیر قانونی
honour a contract U قرارداد را محترم شمردن
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
gratuitous contract U عقد غیر معوض
haulage contract U قرارداد حمل و نقل
futures contract U قرارداد سلف
executory contract U عقد موجل
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
contract specification U مشخصات قرارداد
based on a contract U قراردادی
contract termination U فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
contract work U پیمانکاری
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
contract scheduling U برنامه ریزی قرارداد
contract record U سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
executed contract U قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
cost plus contract U قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
avoidance of a contract U لغو یک قرارداد
dishonour a contract U قرارداد را محترم نشمردن
contract quantity U حجم قرارداد
The contract has a few years to run . U به انقضای قرار داد چند سال مانده
To conclude an agreement (contract). U قراردادی بستن
In this contract , there are no loopholes for either party . U دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
The party to the contract (agreement). U طرف قرارداد
To be in the red . To contract a debt . U قرض بالاآوردن
No such a thing has been stipulated in the contract. U درقرارداد چنین چیزی قید نشده است
The contract has been draw up in eight articles . U این قرار داد درهشت ماده تنظیم شده است
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
This contract is of unlimited duration. U طول مدت این قرارداد نامحدود است.
To annul [abrogate] a contract قراردادی را باطل کردن
yellow dog contract U قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
cost sharing contract U قرارداد اشتراک در هزینه ها
contract technical instructor U مربی فنی پیمانی
contract shipment number U شماره بارنامه مواد مربوط به قرارداد
contract shipment number U شماره بارنامه کالای ارسالی
open end contract U قرارداد نامحدود
contract price adjustment U رفع اختلاف در قیمت قرارداد
contract price adjustment U تعدیل قیمت قرارداد
contract in set form U قرارداد تیپ
sole distributor contract U قرارداد توزیع انحصاری
contract escalation clause U ماده تعدیل قرارداد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com