Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
types of head
U
انواعسرپیچ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
types
U
کلیشه
types
U
نوع خون را معلوم کردن
types
U
با ماشین تحریر نوشتن
types
U
تعریف پردازنده یا انواع داده که یک متغیر در کامپیوتر دارد
types
U
نمونه
types
U
متغیری که هر نوع داده مثل عددی , متن و... را می پذیرد
types
U
متغیری که فقط حروف الفبا عددی را می پذیرد
types
U
سنخ تیپ
types
U
مدل
types
U
تیره
types
U
نوع خون
types
U
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
types
U
گونه الگو
types
U
حروف چاپی حروف چاپ
types
U
قبیل
types
U
ماشین کردن طبقه بندی کردن
types
U
رقم
types
U
قسم
types
U
سنخ
types
U
فرمان TYPE
types
U
باسمه ماشین تحریر
types
U
نوع
types
U
ساختمان
types of inflorescences
U
انواعگلآذینها
types of dress
U
انواعپیراهن
blood types
U
گروه خونی
types of grip
U
انواعگرفتن
types of handle
U
انواعدسته
types of outlet
U
انواعخروجی
types of heading
U
انواعوالانها
types of leaves
U
انواعبرگ
types of tools
U
انواعابزار
types of telephones
U
انواعتلفن
types of trousers
U
انواعشلوار
types of skirt
U
انواعدامن
types of pockets
U
انواعجیب
types of pleat
U
انواعپیلی
types of window
U
انواعپنجره
types of oar
U
انواعپارو
types of move
U
انواعحرکتها
function types
U
سنخهای کارکردی
types of door
U
انواعدر
types of curtain
U
انواعپرده
types of collars
U
انواعیقه
types of pins
U
انواعموانعبرلیتگ
the types are inked over
U
در چاپخانه حروف را مرکب می زنند
touch-types
U
نگارش با روش پرماسی
blood types
U
تعیین کردن
blood types
U
گروه خون
adopted types
U
انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
truss types
U
انواع خرپا
types of burst
U
نوع ترکش
hippocratic types
U
سنخهای بقراطی
types of sleeves
U
انواعآستین
types of arch
U
انواعکمان
types of chair
U
انواعصندلی
types of bodywork
U
انواعبدنهاتومبیل
types of anchor
U
شکللنگر
types of blouse
U
مدلهایبلوز
types of arches
U
انواعقوسها
principal types of armchairs
U
انواعصندلیهایدستهداراصلی
major types of shoes
U
عمدهتریناشکالکفش
principal types of berry
U
انواعتوتفرنگیهایعمده
wood flooring types
U
اشکالکفچوبی
types of arch bridges
U
انواعیلها
types of beam bridges
U
قسمتهایتیرپیل
types of golf clubs
U
انواعچوبگلفباشگاهی
principal types of bills
U
انواعنوک
types of kitchen knife
U
انواعچاقویآشپزخانه
principal types of tent
U
انواععمدهچادرها
principal types of tables
U
انواععمدهمیزها
principal types of spoons
U
انواععمدهقاشقها
principal types of spectacles
U
انواععمدهعینکها
principal types of shoe
U
انواععمدهکفشها
principal types of pome
U
انواععمدهمیوههایکروی
principal types of nut
U
انواععمدهمغزهایخوراکی
principal types of knife
U
انواععمدهچاقو
principal types of interchange
U
انواععمدهپلهایچندراهی
principal types of forks
U
انواععمدهچنگالها
principal types of foot
فشرده کننده آب سنگین
principal types of missile
U
انواععمدهموشک
principal types of stone fruit
U
انواععمدهمیوههایهستهدار
principal types of tropical fruit
U
انواععمدهمیوههایگرمسیری
principal types of carving blade
U
انواعتیغهحکاکیاصلی
principal types of citrus fruit
U
انواععمدهمرکبات
head to head polymer
U
بسپار سر به سر
R/W head
U
وسیله
head up
U
بردن قسمت جلوی قایق بسمت باد
head out
<idiom>
U
ترک کردن
head-on
<idiom>
U
برعلیه کسی بودن
head-on
<idiom>
U
فرجام مواجه شدن با
to keep one's head
U
ارام یاخون سردبودن
head off
<idiom>
U
به عقب برگشتن
R/W head
U
HEAD WRITE/READ
head off
<idiom>
U
مانع شدن از ،جلوگیری کردن
head up
<idiom>
U
رهبر
to head off
U
عازم شدن
[گردش]
head for
U
به سمت معینی در حرکت بودن
well head
U
سر چشمه
over one's head
<idiom>
U
به مقام بالاتری رفتن
over one's head
<idiom>
U
خیلی سخت برای درک
on/upon one's head
<idiom>
U
برای خودش
head
U
طول سر اسب بعنوان مقیاس فاصله برنده از نفر بعد
head well
U
چاه پیشکار
go to one's head
<idiom>
U
مغرور شدن
head off
U
دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
head down
U
دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
with head on
U
سربه پیش سر به جلو
head to head
U
رقابت شانه به شانه
go to head of
U
مست کردن
go head
U
ادامه بدهید بفرماید
go head
U
پیش بروید
from head to f.
U
ازسرتاپا
one way head
U
سریکجهته
per head
U
متوسطمیانگین
get it through one's head
<idiom>
U
فهمیدن ،باورداشتن
head well
U
مادر چاه
head way
U
پیشروی
head way
U
بلندی طاق سرعت
head way
U
پیشرفت
head way
U
بجلو
to go off one's head
U
دیوانه شدن
to get anything into ones head
U
چیزیراحالی شدن یافهمیدن متقاعدشدن
keep one's head
<idiom>
U
head
U
موضوع در راس چیزی واقع شدن
head
U
عنوان مبحث
head
U
راس
head
U
نوک پیکان
head
U
دستشویی قایق بالای بادبان
head
U
انتهای میز بیلیارد
head
U
هد
head
U
ضربه با سر
head
U
توپی کامل و سایر متعلقات
head
U
مواجه شدن سرپرستی شدن به وسیله
head
U
رهبری کردن مقاومت کردن
head
U
دهنه ابزار
head
U
ارتفاع ریزش سر رولور سر
head
U
اولین عنصر داده در لیست بودن
head
U
بعد بالایی کتاب یا بدنه
head
U
دادهای که نشان داده آدرس شروع لیست دادههای ذخیره شده در حافظه است
head
U
دیسک مخصوص برای تمیز کردن نوک خواندن / نوشتن دیسک
head
U
وسیله ارتباطی بین آنتن و شبکه کابل تلویزیونی
head
U
شبکه یا بدنه
head
U
بخش بالایی وسیله
head
U
ارتفاع فشاری
head
U
افت
head
U
عازم شدن سرپل گرفتن
head
U
سرپل توالت ناو
head
U
فرق سرصفحه
head
U
خط سر
head
U
فهم
head
U
منتها درجه موی سر
head
U
موضوع
head
U
سالار عنوان
head
U
رئیس
head
U
دهانه
head
U
انتها دماغه
head
U
ابتداء
head
U
نوک
head
U
راس عدد
head
U
سرستون
head
U
سردرخت
head
U
اصلی
head
U
رهبر یا دسته پیشرو یک ستون
head
U
پیش رو
head
U
عناصر اولیه ستون
head
U
سرفشنگ
head
U
دربالا واقع شدن
head
U
ریاست داشتن بر رهبری کردن
head
U
دارای سرکردن
head
U
: سرگذاشتن به
head
U
مهم
head
U
عمده
head
U
کله
head on
U
شاخ بشاخ
head-first
U
سربجلو
head
U
سر
head-first
U
باکله
keep one's head
U
خونسردبودن
over head
U
هزینه سربار
off with his head
U
سرش را از تن جدا کنید
head
U
دماغه
head first
U
باکله
head first
U
سربجلو
head first
U
از سر سراسیمه
head-first
U
از سر سراسیمه
Off with his head !
U
سرش را ببرید !
head-on
U
نوک به نوک
keep one's head
U
دست پاچه نشدن
head on
U
از سر
head on
U
از طرف سر
head on
U
روبرو
head on
U
نوک به نوک
head-on
U
روبرو
head-on
U
شاخ بشاخ
head-on
U
از سر
head-on
U
از طرف سر
to gather head
U
نیروگرفتن
poppy head
U
خشخاش ارایش گلدسته واردربالای صندلیهای کلیسا
ti lift one's head
U
نیرو گرفتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com