English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tree structure U ساخت درختی
tree structure U ساختار درخت
tree structure U ساختاردرختی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tree bench [bench encircling a tree trunk] U نیمکت [دور تنه ] درخت
tree U بدرخت پناه بردن
tree U بشکل درخت شدن
tree U درتنگنا قرا ردادن
tree U شاخسار
tree U مین میکند
tree U شجره النسب درخت کاشتن
tree U قالب کفش چوبه دار
tree U شجر
tree U درخت
tree U روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
tree U سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
before the tree U جلو درخت
tree U مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
tree U سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
tree U فرمان TREE
the f. of a tree U برگهای درخت
structure U نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی
structure U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure U ساخت
structure U نقشه نصب کابلها در شرکت یا ساختمان بران شبکه ها کامپیوتری و تلفن
structure U ترتیب دادن یا سازماندهی به روش مشخص
structure U پیکره
structure U طریقه
structure U چهارچوب دار [قالی]
structure U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure U استخوان بندی
structure ساختار
structure U سازمان
structure U ساختمان
structure U ترکیب سبک
structure U بنیان
structure U تشکیلات دادن
structure U اساس
structure U پی ریزی کردن ساختار
structure U بنا
structure U سازمان سازمان دادن
structure U ساختمان اسکلت فلزی
structure U روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی
structure U تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
structure U ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structure U سبک
structure U سازه
structure U ساختار ساخت
to girdle a tree U پوست درخت راحلقهای بریدن
tree house U خانه بالای درخت
tree farm U خزانه درخت
huffman tree U درختی با کمترین مقادیر
tree farm U محوطه درخت کاری جنگل
tree planting U درختکاری
to shin up a tree U از درختی بالارفتن
i saw one climbing the tree U یکی را دیدم که از درخت بالامی رفت
in the green tree U سرسبز
to girt a tree U دوردرختی راپیمودن
in the green tree U خوشبخت
in the green tree U بخت سبز
to truncate a tree U شاخههای درختی را زدن
tree diagram U نمودار درخت
tree network U شبکه درختی
gallows tree U چوبه دار
tree surgeon U ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
flame tree U درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
fir tree U درخت صنوبر
roof tree U کش دیرک افقی چادر
tree traversal U تقاطع درختی
unordered tree U درخت نامرتب
gum tree U درخت صمغ
gender tree U شجره نامه
gender tree U سلسه دودمان نسب نامه
genealogical tree U شجره نامه
tree of heaven U درخت عرعر
tree surgery U تشریح علمی درخت
he is up a gum tree U کاردبه استخوانش رسیده است
hat tree U کلاه اویز
tree sort U مرتب کردن درختی
to spray a tree U داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
grass tree U نوعی زنبق استرالیایی
genealogical tree U نسب نامه
fig tree U درخت انجیر
threaded tree U درخت پیچ دار
ordered tree U درخت مرتب شده
smoke tree U بوته سماق
sorrel tree U ترشک درختی
sorrel tree U درخت ترشک
spanning tree U درخت پوشا
spanning tree U روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود
mulberry tree U درخت توت
spanning tree U زیرگرافی از یک گراف
parse tree U درخت تجزیه
shoe tree U قالب کفش
roof tree U کش بالای شیروانی
saddle tree U قلتاق
saddle tree U یکجورگل لاله درامریکای شمالی
plum tree U درخت گوجه
plum tree U درخت الو
planer tree U درخت ازاد
pear tree U درخت گلابی
peach tree U درخت هلو
minimal tree U درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
minimal tree U درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
stunted tree U درخت رشد نکرده وکوتاه
summer tree U شاه تیر
summer tree U حمال
summer tree U تیرسردر
judas tree U درخت ارغوان
joshua tree U درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
the pith of a tree U مغز درخت
the root of a tree U ریشه درخت
locus tree U درخت اقاقیا
locus tree U درخت خرنوب
spindle tree U اونموس
mastic tree U درخت چاتلنغوش
mastic tree U درخت بنه
strawberry tree U توت فرنگی درختی
margosa tree U ازاد درخت شالسنجان
margosa tree U تلخ
margosa tree U زیتون
locust tree U درخت اقاقیا
ridge tree U کش بالای شیروانی
plane tree U درخت چنار
bean tree U درخت خرنوب
binary tree U درخت دودویی
binary tree U درخت دودوئی
pulm tree U درخت نارگیل
boot tree U قالب چکمه یا پوتین
box tree U درخت شمشاد
cross-tree U [رابط عرضی دکلها]
walnut tree U درخت گردو
to lop a tree U سرشاخه درختی را زدن
tree of life U درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
chaste tree U دل اشوب
chaste tree U فلفل بری
cherry tree U درخت گیلاس
chocolate tree U درخت کاکائو
christmass tree U ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
the foot of the tree U پای درخت
barren tree U درخت بی میوه
to prune a tree U سرشاخه درختی را زدن
family tree U شجره
family tree U نسب نامه
family tree U شجره نامه
Christmas tree U جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
abel tree U درخت سپیدار که نام لاتین ان alba populus است
agriot tree U چوب چپق
almond tree U درخت بادام
apple tree U درخت سیب
axle tree U میله میان دو چرخ
china tree U شالسنجان
china tree U زیتون تلخ
to prune a tree U درختی را آراستن
balsam tree U درخت بلسان
to lop a tree U درختی را آراستن
clothes tree U چوب لباسی
clothes tree U چنگک لباس
tree pruner U درختآرا
date tree U درخت خرما
A tree is known by its fruit. <proverb> U درخت از میوه اش شناخته مى شود.
A tree is known by its fruit . <proverb> U درخت با میوه هایش شناخته مى شود .
He uprooted the tree . U درخت را از ریشه ( جا ) ؟کند
The tree wI'll die . U درخت خشک خواهد شد
tree-lined U درختکارینشده
tree trunk U ساقهاصلیدرخت
ebony tree U خرماندو
decision tree U مسیر تصمیم گیری
decision tree U اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
decision tree U درخت تصمیم
tree frog U قورباغهدرختی
dragon tree U درخت خون سیاووشان
ornamental tree U درختتزئینی
lemon tree U درخت لیمو
crown tree U شمع
Coniferous tree U درخت جوزدار [ از فامیل کاج ]
Deciduous tree U درخت برگریز
oak tree U درخت بلوط
cornel tree U درخت زغال اخته
cross tree U رابط عرضی دکلها
coffee tree U درخت قهوه
shell structure U ساختار لایهای
shell structure U ساختارپوستهای
structure of a plant U ساختمانگیاه
sequence structure U ساختار ترتیبی
relational structure U ساختار رابطهای
metal structure U بنیانفلزی
ring structure U ساختار حلقهای
structure of a mushroom U ساختمانقارچ
unit structure U استخوانبندی یکان
unit structure U سازمان یکان
selection structure U ساختار گزینشی
structure [first order] U ساختار [ریاضی]
structure of the biosphere U چرخهزیستکره
algebraic structure U ساختار جبری [ریاضی]
fabric structure U ساختارپارچه
structure of a poem U سبک یاساختمان شعر
structure factor U عامل ساختار
structure chart U نمودار ساختار
structure of an animal U جانور
internal structure U سازه داخلی
static structure U ساخت ایستا
super structure U روسازی
surface structure U روساخت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com