English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
treaty duty U حق متعارف گمرکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
treaty U موافقت نامه
treaty U قرارداد پیمان نظامی
treaty U پیمان
treaty U معاهده
treaty U قرار داد پیمان نامه
treaty U عهد نامه
treaty U قرارداد
treaty U عهدنامه
in treaty U مشغول مذاکره و عقد پیمان
denunciation of treaty U الغاء معاهده
frontier treaty U معاهده مرزی
warsaw treaty U پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
conclusion of a treaty U عقد معاهده
conclusion of a treaty U انعقاد معاهده
construction of a treaty U تفسیر معاهده
interpertation of a treaty U تفسیر معاهده
warsaw treaty U پیمان ورشو
versailles treaty U گردید
treaty port U بندر پیمانی
treaty of friendship U قرارداددوستی
denunciation of treaty U نقض معاهده
denunciation of treaty U اعلان
termination of the treaty U فسخ معاهده
draft of a treaty U پیش نویس معاهده
private treaty U معامله خصوصی
private treaty U معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
preamble of a treaty U مقدمه معاهده
locarno treaty U پیمان لوکارنو
locarno treaty U انگلستان
locarno treaty U ایتالیا
locarno treaty U بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
peace treaty U معاهده صلح
prolongation of treaty U تمدید مدت معاهده
promulgation of treaty U اعلام مفاد معاهده
rapallo treaty U قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
locarno treaty U پیمان منعقدبین المان
dunkrik treaty U پیمان دونکرک
dunkrik treaty U معاهده منعقده بین انگلستان وفرانسه به سال 7491 که هدف ان تشریک مساعی دودولت در صورت تجاوز یاتهدید به تجاوز از طرف المان و نیز برقراری تماس اقتصادی دایم بود
treaty of friendship U عهدنامه مودت
termination of the treaty U انقضا مدت معاهده
rio treaty U اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
rio treaty U پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
rio treaty U معاهده ریو
open treaty U معاهده باز
approval to the treaty U معاهدهای را تصویب کردن
bilateral treaty U معاهده یا معاهدات دو جانبه
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
central treaty organization U انگلستان
brucsels treaty organization U سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
excess cover treaty U قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
quota share treaty U قرار سهمیه بندی
North Atlantic Treaty Organization U ناتو
north atlantic treaty organization (nato U سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
north atlantic treaty organization (nato U پیمانی که در 9491 باشرکت 51 کشور به وجود امدو هدف ان در واقع مقابله نظامی با پیمان ورشو وبلوک شرق است
south east asia treaty organization U مان در بانکوک است
to be on duty U سرخدمت بودن
to be on duty U درماموریت بودن
duty U عوارض گمرکی عوارض
duty U ماموریت
the d. of duty U ادای وفیفه
the d. of duty U انجام وفیفه
on duty U سر خدمت
duty U نگهبان
that is beyond my duty U این از وفایف من خارج است
duty U ماموریت خدمت نگهبانی
duty U حق
duty U کار
duty U خدمت
duty U تکلیف
while on duty U حین انجام وفیفه
duty U گماشت
duty U وفیفه
off duty <idiom> U دروقت آزاد
duty U فرض کار
while on duty U حین خدمت
on duty U درحین خدمت
off duty U مرخصی راحتی نگهبانی
off duty U خارج از نگهبانی
off duty U خارج از خدمت
be off one's duty U سر خدمت نبودن
ready for duty U اماده انجام وفیفه
ready for duty U اماده کار
religious duty U فرض وفیفه
point duty U نگهبانی مامور راهنمایی عبورومرورکه درنقطهای می ایستد
religious duty U فریضه
sea duty U ماموریت دریایی
rated duty U کار اسمی
rate of duty U نرخ عوارض
post of duty U پاسگاه
personal duty U واجب عینی
probate duty U هزینه تصدیق وصیتنامه
personal duty U فرض عینی
export duty U حقوق صادرات
periodic duty U کار متناوب
protective duty U حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
ready for duty U اماده خدمت
this duty precedes all others U این وفیفه مقدم بر همه وفایف دیگر است
sea duty U خدمت دریا
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
transit duty U حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت
export duty U تعرفه صادرات
You will have to pay duty on this. شما برای این باید گمرکی پرداخت کنید.
customs duty U حقوق گمرکی
customs duty U تعرفه گمرکی
customs duty U عوارض گمرکی
type of duty U نوع کار
uninterrupted duty U کار بی وقفه
uninterrupted duty U کار مداوم غیر یکنواخت
sense of duty <adj.> U وظیفه شناسی
shrink one's duty U از انجام وظیفه شانه خالی کردن
in the line of duty <idiom> U کار یا رویدادی بصورت قسمتی از کار
duty-bound U حینانجام وفیفه
to stand to one's duty U وفیفه خودرا انجام دادن
to report for duty U برای کار حاضر شدن وخود رامعرفی کردن
to p a soldier to duty U سربازی را به پاسگاهی مامور کردن
send on duty U مامور کردن
sense of duty U حس وفیفه شناسی
shore duty U ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
shore duty U خدمت ساحل
special duty U کار ویژه
staff duty U وفیفه ستادی
staff duty U ماموریت ستادی
staff duty U کار ستادی
stamp duty U تمبر عوارض تمبر مالیاتی
stamp duty U حق تمبر
temporary duty U شغل موقت
temporary duty U ماموریت موقت
export duty U هزینه صادرات
that is your duty and not mine U این وفیفه شماست
that is your duty and not mine U نه وفیفه من
to overrun one's duty U از انجام وفیفه شانه خالی کردن
To do (perform) ones duty. U تکلیف خود را انجام دادن
duty paid U گمرک پرداخته
duty cycle U دوره کار
duty cycle U ضریب کار
duty cycle U چرخه کار
duty call U دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
duty branch U رسته خدمتی
duty assignment U واگذار کردن وفیفه گماردن به خدمت تعیین محل خدمت شغل دادن
duty assignment U ارجاع شغل
day of duty U روزخدمت
day of duty U تعداد روزهای خدمت
duty factor U ضریب کار
duty factor U دوره کار
duty paid U گمرک شده
duty officer U افسرمداومتکار ستاد
duty officer U افسر نگهبان ستاد
duty hands U نگهبانان
duty hands U گروه نگهبانان
duty free U معاف ازحقوق گمرکی
duty free U معاف ار مالیات
duty free U معاف از عوارض گمرکی
duty free U بخشوده از حقوق گمرکی
countervailing duty U حقوق گمرکی جبرانی
continuous duty U کار مداوم یکنواخت
continuous duty U کار پیوسته
ad valorem duty U حقوق گمرکی به نسبت ارزش کالا
active duty U ارتش کادر
active duty U خدمت کادر ثابت
acceptance duty U الزام به قبولی نویسی
duty-free U معاف از گمرک
dereliction of duty U وفیفه نشناسی
dereliction of duty U ترک وفیفه
death duty U مالیات بر ارث
heavy-duty U مخصوص کارسنگین
ad valorem duty U حقوق گمرکی براساس قیمت کالا
advalorem duty U حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
combat duty U امور رزمی
combat duty U ماموریت رزمی
collective duty U واجب کفایی
collective duty U فرض کفایه
breach of duty U ترک وفیفه
breach of duty U ترک خدمت
bounden duty U وفیفه واجب یا لازم
aviation duty U شغل خلبانی
aviation duty U شغل پروازی
heavy duty U مخصوص کارسنگین
officer on duty U افسر مسئول
import duty U حقوق واردات
to perform one's duty U انجام وفیفه کردن
duty free U فاقد حقوق گمرکی
free of duty U معاف از عوارض گمرکی
field duty U ماموریت رزمی
field duty U خدمات رزمی
fatigue duty U کاراجباری در سربازخانه
fatigue duty U کار بیگاری
individual duty U واجب عینی
inland duty U حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
officer on duty U افسرنگهبان ستاد
officer on duty U افسر مداومت کار
neglect of duty U غفلت در انجام وفیفه
line of duty U نحوه انجام وفیفه
line of duty U مسیر خدمتی
laspe from duty U ترک وفیفه
lapse from duty U ترک وفیفه
inland duty U گمرک داخلی
i deed it my duty to U وفیفه خود می دانم که
duty to god U وفیفه شخص نسبت به خدا
duty position U محل شغلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com