Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
transfer loader
U
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
loader
U
بارکن
loader
U
برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانج به حافظه اصلی می برد
loader
U
بارکننده
loader
U
برنامهای که فایل یا برنامه دیگری را در حافظه کامپیوتر باز میکند
loader
U
بخش کوچکی از کد برنامه که به برنامههای به صورت دودویی اجازه بار شدن در حافظه میدهد.
self loader
U
تفنگ خود کار
loader
U
تابع کوتاهی که بخش اول برنامه را باز میکند و از آن به بعد خود پردازنده ها را باز میکند
loader
U
خرج گذار پر کننده توپ سمبه پر کن ماشین خاک بارکن
loader
U
لودر
bootstrap loader
U
بارکننده خود راه انداز
crawler loader
U
لودر چرخ زنجیری
system loader
U
بارکننده سیستم
backhoe loader
U
لدرکجبیلعقب
absolute loader
U
بارکننده مطلق
automatic loader
U
بارکن خودکار
belt loader
U
لدرتسمهای
card loader
U
کارت بارکن
binary loader
U
انباشتگر دودویی
bootstrap loader
U
باز کننده خود راه انداز
card loader
U
بار کننده کارت
breech loader
U
تفنگ ته پر
resident loader
U
بارکننده مقیم
hay loader
U
لودر یونجه
[کشاورزی]
linkage loader
U
بارکننده پیوندی
linking loader
U
بارکننده پیوندی
muzzle loader
U
تفنگ سرپر
relocation loader
U
بازکننده جابجاساز
relocating loader
U
بارکننده جابجاگر
muzzle loader
U
سرپر
container/pallet loader
U
کانتینر
front-end loader
U
بهبیللودر
container/pallet loader
U
لودرسکویبار
k , transfer
U
ضریب کای برد
k , transfer
U
ضریب تصحیح برد توپ
transfer of cause
U
احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
transfer
U
واگذاری
transfer
U
انتقال
transfer
U
واگذار کردن
transfer
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
U
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer
U
انتقال دادن
transfer
U
پهلو- رفت
transfer
U
واگذاری تحویل
transfer
U
تغییر سمت دادن لوله
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
U
منتقل کردن
transfer
U
سند انتقال انتقالی
transfer
U
نقل
transfer
U
واگذاری نقل
transfer
U
سند انتقال یا واگذاری
transfer
U
زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer
U
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer
U
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer
U
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer
U
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer
U
تغییر دستور یا کنترل
transfer
U
کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer
U
تغییر دستورات یا کنترل
transfer
U
دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer
U
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer
U
ورابردن
transfer
U
ورابری
transfer
U
واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer
U
حواله
transfer
U
احاله
transfer instruction
U
دستور العمل انتقال
transfer case
U
دیفرانسیل
transfer limit
U
حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transfer check
U
مقابله
transfer check
U
انتقال
transfer earnings
U
درامدهای انتقالی
transfer equipment
U
تجهیزات
transfer function
U
تابع انتقال
transfer functions
U
توابع انتقالی
transfer income
U
درامد انتقالی
transfer interpreter
U
مفسر انتقال
transfer berth
U
دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer ladle
U
پاتیل انتقال
transfer ladle
U
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer case
U
جعبه انتقال نیرو
transfer limit
U
حدود تصحیحات انتقال تیر
transfer line
U
خط انتقال
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
transfer rate
U
نرخ انتقال
transfer rate
U
نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer reaction
U
واکنش انتقالی
transfer resistor
U
ترانزیستور
transfer station
U
محل انتقال افراد
transfer station
U
محل اعزام افراد
transfer switch
U
کلید انتقال
transfer table
U
میز انتقال
transfer time
U
زمان انتقال
transfer time
U
مدت انتقال
unconditional transfer
U
انتقال غیر شرطی
transfer canal
U
کانالانتقال
transfer port
U
دریچهانتقال
transfer payments
U
پرداختهای انتقالی
transfer payment
U
پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
transfer machine
U
دستگاه انتقال
transfer medium
U
رسانه انتقال
transfer mold
U
قالب گیری انتقالی
transfer molding
U
قالب ریزی انتقالی
transfer molding
U
ریخته گری انتقالی
transfer of capital
U
انتقال سرمایه
transfer of learning
U
انتقال یادگیری
transfer of obligation
U
حواله مدنی
transfer of portfolio
U
انتقال موجودی اوراق بهادار
transfer of technology
U
انتقال تکنولوژی
transfer of training
U
انتقال اموزش
transfer operation
U
عمل انتقال
transfer orbit
U
مدار انتقال
transfer order
U
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transfer scale
U
پایهانتقال
transfer area
U
در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer address
U
ادرس انتقال
collect transfer
U
بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
heat transfer
U
انتقال گرما
heat transfer
U
انتقال حرارت
conditional transfer
U
انتقال شرطی
file transfer
U
انتقال فایل
power transfer
U
انتقال انرژی
energy transfer
U
انتقال انرژی
deed of transfer
U
انتقال نامه
data transfer
U
انتقال داده ها
block transfer
U
انتقال بلوک
deed of transfer
U
سند انتقال
technology transfer
U
انتقال تکنولوژی
telegraphic transfer
U
انتقال تلگرافی
credit transfer
U
انتقال اعتبار
thermal transfer
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
radial transfer
U
انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
positive transfer
U
انتقال مثبت
credit transfer
U
پرداخت ازطریق انتقال
block transfer
U
انتقال کندهای
negative transfer
U
انتقال منفی
transfer characteristic
U
مشخصه متقابل
third person of a transfer
U
محال علیه
current transfer ratio
U
نسبت انتقال جریان
data transfer operations
U
عملیات انتقال داده
courier transfer station
U
مرکزارسال پیک ارتشی
courier transfer station
U
ایستگاه تعویض پیک
courier transfer officer
U
افسر مسئول پیک
fuel transfer pipe
U
لولهانتقالسوخت
courier transfer officer
U
افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
bit transfer rate
U
نرخ ارسال بیت
passenger transfer vehicle
U
وسلهجابجاییمسافرین
charge transfer compounds
U
ترکیبات انتقال بار
data transfer rate
U
سرعت انتقال داده ها
data transfer rate
U
نرخ ارسال داده
materials transfer notes
U
دستورانتقال مواد
materials transfer notes
U
برگه انتقال مواد
image transfer constant
U
ثابت انتقال تصویر
heat transfer coefficient
U
ضریب انتقال گرما
government transfer payments
U
پرداختهای انتقالی دولت
file transfer utility
U
برنامه کمکی انتقال فایل
file transfer protocol
U
پروتکل انتقال فایل
data transfer rate
U
میزان ارسال داده
data transfer rate
U
میزان انتقال داده
electron transfer mechanism
U
مکانیسم انتقال الکترون
electronic fund transfer
U
ارسال الکترونیکی دارائی
electronic funds transfer
U
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic transfer of data
U
انتقال الکترونیکی اطلاعات
transfer license plate
[American E]
U
پلاک انتقال
transfer number plate
[British E]
U
پلاک انتقال
thermal wax transfer printer
U
روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
secure hypertext transfer protocol
U
گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
peer to peer file transfer
U
انتقال فایل همتا
peer to peer file transfer
U
دستیابی فایل عمومی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com