Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
transaction in order
U
liability avoid to
transaction in order
U
معامله به قصد فرار از دین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marching order
[travel order]
U
دستور پیشروی
[ارتش]
transaction
U
پردازش محاورهای به طوری که کاربر دستورات و داده را می نویسد روی ترمینال که به کامپیوتر اصل وصل است , و نتایج روی صفحه نمایش داده می شوند
transaction
U
ثیر قرار میدهد.
transaction
U
رکورد حاوی داده جدید که برای بهنگام سازی رکورد اصلی باید استفاده شود
transaction
U
سیستم کامپیوتری که معمولاگ دستهای کار میکند تا وقتی که با تراکنش جدید متوقف شود و سپس منابع را به تراکنش اختصاص میدهد
transaction
U
فایل حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
transaction
U
ترکنش
transaction
U
معامله
cause of a transaction
U
جهت معامله
transaction
U
سودا
transaction
U
داد و ستد
transaction
U
انجام
transaction
U
تبادل
transaction
U
خلاصه مذاکرات
credit transaction
U
معاملات موجل
transaction motive
U
انگیزه معاملاتی
capital transaction
U
داد و ستد سرمایه
reason for a transaction
U
جهت معامله
to carry out a transaction
U
معامله ای انجام دادن
complete transaction
U
معامله قطعی و تمام شده که دنباله نخواهد داشت
credit transaction
U
معاملات استمهالی
an nucertain transaction
U
معامله غرری
unauthorized transaction
U
معاملات فضولی
external transaction
U
معاملات خارجی
fictitious transaction
U
معامله صوری
valid transaction
U
معامله صحیح
unauthorized transaction
U
معامله فضولی
transaction trailing
U
ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
transaction tape
U
نوار تراکنش
business transaction
U
داد و ستد بازرگانی
transaction record
U
رکورد تراکنش
spot transaction
U
معامله نقدی
party to a transaction
U
متعامل
transaction code
U
کد تغییرات
transaction costs
U
هزینههای معاملاتی
transaction data
U
دادههای تراکنشی
transaction file
U
پرونده تراکنش
transaction file
U
فایل تغییرات
transaction file
U
فایل تراکنش پرونده تراکنش
object of transaction
U
مورد معامله
transaction oriented
U
تراکنش گر
transaction on change
U
معامله در بورس
transaction motive
U
انگیزه مبادلاتی
failure to comply with the transaction
U
عدم ایفاء تعهد
foreign exchange transaction
U
معاملات ارزی
secure transaction technology
U
سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
the deceived party in a transaction
U
مغبون
transaction oriented processing
U
پردازش تغییرگرا
A cash ( credit ) transaction .
U
معامله نقدی ( اعتباری )
transaction demand for money
U
تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
TAN
[Transaction authentication number]
U
رمز یکبار مصرف
I was a thoussand tomans out of pocket in that transaction.
U
د رآن معامله هزارتومان هم از جیب دادم ( ضرر کردم )
well-order
U
خوش ترتیب
[ریاضی]
second order
U
مرتبه دوم
out of order
U
از کار افتاده
In this order. In this way.
U
باین ترتیب
by order of
U
فرمان
by order of
U
حسب الامر
order off
U
حکم خروج
out of order
U
درهم برهم
out of order
U
نادرست
out of order
U
خراب
order about
U
پیوسته پی فرمان فرستادن
re order
U
سفارش دوم باره
in order to
<idiom>
U
اعتماد شخص را بدست آوردن
in order
U
صحیح
in order
U
درست
in order that
U
تا اینکه
in order that
U
برای اینکه
in order that he may go
U
برای اینکه برود
to the order of
U
در وجه
first order
U
مرتبه اول
to the order of
U
به حواله کرد
to the order of
U
بحواله کرد
in order that i may go
U
برای اینکه بروم
out of order
<idiom>
U
کارنکردن
out of order
<idiom>
U
برخلاف قانون ،نامناسب
to order
<idiom>
U
به ترتیب
in order
U
دایر
order
U
دستور دادن
order
U
راسته
order
U
کد عمل
order
U
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه
order
U
رتبه
order
U
دستور سفارش
order
U
خرید سفارش خرید
order
U
دستورعملیاتی
order
U
حواله کرد حواله کردن دستور
order
U
دستور
order
U
مرتبه
order
U
امر
order
U
دستور دادن سفارش
order
U
ترتیب
order
U
ترتیب انجام کار
order
U
فرمان نظم
order
U
نظم دادن
order
U
سفارش دادن کالا یا جنس
order
U
سبک معماری
order
U
شیوه
order
U
نظام معماری
order
U
دستورالعمل دستور
order
U
سفارش دادن دستور دادن
order
U
مرتب کردن
order
U
حکم
order
U
حواله
order
U
سفارش دادن
order
U
دستورالعمل
order
U
سفارش
order
U
نظم
order
[placed with somebody]
U
دستور
[ازطرف کسی]
order
U
سفارش دادن تنظیم کردن
in order to ...
U
تا
[اینکه ]
order
U
ن
order
U
منظم کردن
order
[placed with somebody]
U
سفارش
[ازطرف کسی]
in order to ...
U
برای
[اینکه]
order of fire
U
روش تیراندازی
order of discharge
U
حکم برائت ذمه
order of discharge
U
حکم تصفیه
order time
U
زمان سفارش کالا
Order theory
U
ترتیب جزئی
[ریاضی]
Lattice
[order]
U
شبکه
[ریاضی]
superior order
U
دستور مافوق
the goods are on order
U
کالا را سفارش داده ایم
order of fire
U
ترتیب توالی اتش
order off the field
U
حکم خروج
referral order
U
درخواست برای اماد غیرموجود یا جایگزین در انبار
order of the day
U
برنامه روزانه
order of the day
U
معادل agenda
order of matrix
U
مرتبه ماتریس
order of magnitude
U
مرتبه بزرگی
order of the day
U
دستور جلسه
superior order
U
امر مافوق
order of fire
U
ترتیب احتراق موتور
order of service
U
سوت داور بمعنای دستورسرویس دادن
second order reaction
U
واکنش مرتبه دوم
reculaulation order
U
تنظیم محاسبه مجدد
pay order
U
لیست پرداخت حقوق
purchase order
U
سفارش خرید
purchase order
U
دستور خرید
public order
U
نظم عمومی
provisional order
U
دستور موقت اداری
processing of the order
U
انجام سفارش
pay order
U
سندپرداخت حقوق
post order
U
حواله پستی
payable to order
U
قابل پرداخت به حواله کرد
review order
U
لباس وتحملات سان
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
partial order
U
پاره ترتیب
sort order
U
نظم ترتیب
short order
U
خوراکی که زود مهیا میشود
probation order
U
دستور یا حکم تعلیق مجازات
partial order
U
ترتیب جزئی
second order factor
U
عامل مرتبه دوم
second order conditions
U
شرایط مرتبه دوم
second order conditions
U
شرایط ثانوی
route order
U
فرمان ستون راه رو
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
review order
U
لباس وتجهیزات و وسائل کامل
phantom order
U
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
the line is out of order
U
سیم خراب است
Orinthian Order
U
معماری کلاسیک
[در یونان و رم]
call-up order
U
دستور به خدمت
[سربازی]
good order
U
خوش ترتیب
[فلسفه]
in order to prevent
U
برای جلوگیری کردن
in good order
<adj.>
U
تروتمیز
pecking order
<idiom>
U
راه ارتباط بایکدیگر
in good order
<adj.>
U
مرتب
in good order
<adj.>
U
منظم
to order somebody back
U
کسی را فراخواندن
My stomach is out of order.
U
مزاجم مرتب کارنمی کند
Is your passport in order ?
U
آیا گذرنامه ات مرتب وآماده است ؟
money order
U
حواله پستی وتلگرافی
Doric Order
U
سبک معماری دوریک
German Order
U
سبک معماری آلمانی
[نوعی از سبک معماری کرنتی قرن هجدهم انگلستان]
Giant Order
U
شیوه غول ستونی
[معماری]
Gigantic Order
U
[شیوه ستون سازی توسکاری همراه با شیوه غول ستونی]
[معماری]
Composite Order
U
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
Bassae Order
U
[معماری یونی یونان]
balustrade Order
U
ترتیب نرده ستون ها
Attic Order
U
ستون بندی آتنی
Ionic Order
U
[معماری یونی یا سبک بالشی از سبک های معماری کلاسیک در یونان و رم]
assemblage of Order
U
ستون بندی مختلط
arch order
U
[شیوه ی ستون بندی طاق]
American order
U
[سرستونی شبیه ستون کرنتی با برگ های کنگره ای
Agricultural Order
U
سرستون
[سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
To order a meal.
U
سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
word order
U
ترتیب واژه ها
warning order
U
دستور اماده باش اعلام اماده باش
warning order
U
دستور اگهی
structure
[first order]
U
ساختار
[ریاضی]
Lattice
[order]
U
توری
[ترتیب]
[ریاضی]
French Order
U
سبک معماری فرانسوی
trial order
U
سفارش ازمایشی
transfer order
U
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
to set in order
U
منظم کردن
to set in order
U
درست کردن
word order
U
ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
to order somebody back
U
کسی را معزول کردن
In chronological order.
U
بترتیب تاریخ ( بطور مسلسل )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com