English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to screen a scene U در روی پرده نشان دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scene U منظره
Behind the scene. U پشت صحنه
scene U مرحله
scene U جای وقوع
scene U مجلس پرده جزء صحنه نمایش صحنه
scene U چشم انداز
It was the usual scene. U صحنه [موقعیت] معمولی بود.
scene-shifter U فردیکهمرتباازسنتئاتربالاوپائینمیرود
scene stealer U هنرپیشه خودنما
To appear on the scene (stage). U روی صحنه ظاهر شدن
make the scene <idiom> U به محل یا حادثه خاص رفتن ،حاضر شدن
scene of action U صحنه جنگ یادرگیری
scene of action U صحنه عملیات
far-right extremist scene U صحنه جناح راست [افراطی] [سیاست]
change of scene U تغییرمنظره
drop scene U پرده جلوصحنه نمایش
scene of destruction U جایگاه خرابیها
drop scene U پرده اخرداستان زندگی
primal scene U صحنه اغازین
to shiftthe scene U عوض کردن صحنه
the scene is laid in paris U درپاریس قرارداده شده است
the scene is laid in paris U جای وقوع
[extreme] right-wing scene U صحنه جناح راست [افراطی] [سیاست]
The scene of the nover is laid in scotland. U صحنه داستان دراسکاتلند است
To kick up a row. To raise hell. To make a scene. U داد وبیداد را ؟ انداختن
She created a grave scandal . You cant imagine what a scene she made . U جنجالی (الم شنگه یی ) راه انداخت که نگه ونپرس
screen U جدا کردن
screen U وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screen U محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screen U انتخاب کردن
screen U محافظ
to screen [from] U [با پرده] محافظت کردن [از]
screen U دیوار تخته حفاظ
one way screen U اینه یکسویه
screen U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screen U پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen U پرده پوشش
screen U روی پرده افکندن
screen U تیغه
screen U صفحه تصویر
screen U اشغالگیر
screen U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screen U پرده
screen U پرده سینما
screen U صفحه تلویزیون
screen U روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screen U غربال
screen U تور سیمی نصب کردن
screen U الک کردن غربال کردن
screen U تور سیمی پنجره توری دار
screen U دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
on screen U که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
on-screen U که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
screen U جدار
screen U الک پرده چتر
screen U صفحه
screen U نقاب
screen U پاسیوری کردن
screen U escort :syn
screen U سد کردن
tilting screen U صفحه نوسان کننده
startup screen U متن یا گرافیک نمایش داده شده در حین اجرای برنامه کاربردی یا کتاب چند رسانهای
touch screen U صفحه نمایش لمسی
screen position U مکان صفحه
smoke screen U موجب تاریکی وابهام
TFT screen U روش ایجاد صفحه نمایش LCD با کیفیت بالا در کامپیوترهای Laptop
smoke screen U پرده دود
smoke screen U پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
splash screen U صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
splinter screen U پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
start up screen U صفحه اغازگر
silver screen U پرده سینما
silver screen U سینما
side screen U چادر افتاب گیر
screen update U بروز دراوردن صفحه
screen size U اندازه صفحه
TFT screen U SCREEN TRANSISTOR FILM THIN
vieming screen U صفحه تلویزیون
viewing screen U صفحه تصویر
wind screen U شیشه جلوی اتومبیل
genetic screen U بررسی ژنتیکی [پزشکی] [زیست شناسی]
altar-screen U [پرده محراب که رواق خدمتگاه کشیشان را از بقیه جدا می کند که بسیار پر نقش و نگار از جنس سنگ، چوب یا فلز است.]
chancel-screen U [پرده ای که محراب را از کلیسا جدا می کند.]
choir-screen U [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
split-screen U صفحه شکسته
split-screen U نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
split screen U صفحه نمایش دوبخشی
split screen U صفحه نمایش تقسیم شده
split screen U صفحه تقسیم بندی شده
split screen U صفحه شکافته
split screen U صفحه شکسته
split screen U نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
genetic screen U بررسی ژن [پزشکی] [زیست شناسی]
split-screen U صفحه شکافته
acoustic screen تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
monitor screen U صفحهنمایشگر
projection screen U صفحهنورافکن
screen case U صفحهنمایش
screen print U چاپتصویر
screen window U پوششپنجره
flat-screen U تخت
small screen U صفحهتلویزیون
On the movie screen. U روی پرده سینما
split-screen U صفحه نمایش دوبخشی
split-screen U صفحه نمایش تقسیم شده
split-screen U صفحه تقسیم بندی شده
aluminized screen U صفحه تصویر الومینیمی
focusing screen U شیشه مات
full screen U تمام صفحه
graphics screen U صفحه گرافیکی
flashback screen U توری مانع شعله
light screen U پرده نور
light screen U صفحه نور
luminescent screen U صفحه تصویر روشن
magnetic screen U سپر مغناطیسی
magnetic screen U حفاظ مغناطیسی
moving screen U گشتی ممانعتی
fluorescent screen U صفحه فلورسنت
fluorescent screen U صفحه فلوئورسان
metallized screen U صفحه تصویر الومینیمی
antisubmarine screen U پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
band screen U صافی مخازن
bar screen U سرند
bar screen U غربال
bar screen U ریچه مشبک
bar screen U دریچه مشبک
brass screen U توری برنجی
off screen formatting U قالب بندی نامریی
fire screen U پنجره بخاری
moving screen U پوشش ممانعتی
screen pipe U لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
screen coordinator U هماهنگ کنند پوشش دریایی
screen dump U روبرداری صفحه
screen dump U رونوشت صفحه نمایش
screen factor U ضریب شبکه
screen font U فونت یا قلم صفحه نمایش
screen generator U مولد صفحه
screen generator U مولد صفحه نمایش
screen grid U شبکه پردهای
screen grid U توری غربال
screen memory U خاطره پوشان
screen pass U پاس کوتاه به جلو پشت سددفاعی
screen capture U جذب صفحه نمایش
on screen formating U قالب بندی مرئی
road screen U پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
panel screen U صفحه
picture screen U صفحه تصویر
radar screen U صفحه تصویر رادار
off screen image U تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود
off screen buffer U فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
radar screen U indicator position plain :syn display radar
youch sensitive screen U صفحه حساس به تماس
anti dazzle screen U شیشه ضد نور
to screen one's eyes from the sun U از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
metal backed screen U صفحه تصویر الومینیمی
anti dazzle screen U شیشه نورگیر
ansi screen control U کنترل صفحه نمایش ANSI
mirror backed screen U صفحه تصویر الومینیمی
screen saver utility U برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
screen grid voltage U ولتاژ شبکه پردهای
wind screen wiper U برف پاک کن
full screen terminal U پایانه تمام صفحه
luminescent screen tube U لامپ تصویر روشن
half tone screen U صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
dark trace screen U صفحه تصویر تاریک
eighty column screen U صفحه تصویری که میتواند هشت حرف را به صورت افق نمایش دهد
bit mapped screen U pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
bit mapped screen U RA قرار گیرد
full screen editing U ویرایش تمام صفحه
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. U برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
air operated pendulum type screen wiper U بادامک پاندولی بادی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com