Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to mark good
U
بهای کالا را در روی ان نوشتن
to mark good
U
نشان حاکی از بهادر روی کالا گذاشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
What is good for the goose is good for the gander . One cant apply double standards .
U
یک بام ودو هوانمی شود
HE is good at math. He has a good head for figures.
U
حسابش ( ریاضیات ) خوب است
Good gracious ! Good heaven ! My god !
U
پناه برخدا
There's a question mark
[hanging]
over the day-care clinic's future.
[A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]
U
آینده درمانگاه مراقبت روزانه
[کاملا]
نامشخص است.
mark
U
نشان کردن نشان
mark
U
نشانه کردن حریف
mark
U
01امتیاز کامل بولینگ مهارک_ردن ح_ریف
mark
U
بل گی_ری خوب
mark
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark
U
مارک
mark
U
علامت
mark
U
پایه
mark
U
نمره گذاری کردن علامت
mark
U
علامت گذاری
mark
U
علامت گذاری کردن
mark
U
علامت نشانه هدف
mark
U
اثر
mark
U
ایه
mark
U
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
mark
U
بعنوان سیگنال استفاده میکند
mark up
U
افزایش قیمت
mark up
U
سود توزیع کننده کالا
beside the mark
U
پرت
mark-up
U
سود توزیع کننده
to mark off
U
جدا کردن
below the mark
U
پایین تر از میزان مقر ر
to mark out one's course
U
طرحی برای رویه خود ریختن
mark up
U
نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
mark-down
U
قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark
U
قرار دادن نشانه بلاک در ابتدا و انتهای بلاک متن
mark
U
نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
mark
U
کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
mark
U
وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند
mark
U
سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
mark
U
علامت گذاری روی چیزی
mark
U
نشان
beside the mark
U
خارج ازموضوع
mark
U
توجه کردن
mark
U
علامت گذاشتن
mark down
U
پایین اوردن قیمت
mark off
U
خط کشیدن
mark
U
گواهی
mark of d.
U
نشان امتیازیا افتخار
mark mark
U
اعلام رها کردن بمب به هواپیمای بمب افکن از سوی دستگاه کنترل زمینی
mark down
U
کاهش قیمتها
mark down
U
تنزل قیمت
mark down
U
کاهش قیمت
mark
U
مدرک
mark
U
علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
mark
U
نشانه
mark
U
نشان علامت
mark
U
داغ
mark
U
هدف
mark
U
پایه نقطه
mark
U
درجه
mark
U
نمره
mark
U
ارزه
mark
U
مرز
mark
U
حد
to miss a mark
U
نشانی را نزدن
to miss a mark
U
خطا کردن
trade mark
U
علامت تجاری
trade mark
U
علامت بازرگانی
to mark time
U
در جا زدن
to impress a mark on something
U
نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
trade mark
U
علامت تجارتی
group mark
U
نشان گروه
to impress a mark on something
U
چیزیرانشان کردن
to make one's mark
U
برجسته شدن
to make one's mark
U
مشهور شدن نشان بجای امضا گذاشتن
hash mark
U
خط شروع مسابقه
hall mark
U
دولت روی سیمینه وزرینه میگذارن
hall mark
U
نشان عیارکه ازطرف
to mark down an article
U
بهای کمتری بر کالایی گذاشتن
group mark
U
علامت گروه
hash mark
U
خط نشان
hash mark
U
قسمتی از زمین پس از عبوراز خط یک یاردی
frequency mark
U
نشانه فرکانس
field mark
U
نشان میدان
word mark
U
علامت کلمه
black mark
U
سابقهی بد
centre mark
U
نقطهمرکزی
Deutsche Mark
U
واحدپول
end mark
U
علامت بی پایان
end mark
U
نشان خاتمه
end mark
U
نشان انتها
ear mark
U
نشان کردن
file mark
U
نشان پرونده
upto the mark
U
داخل موضوع درست درجای خود بهنگام بموقع
to mark out a ground
U
حدود زمینی را تععین کردن یانشان دادن
we missed our mark
U
تیر ما بسنگ خورد خطا کردیم
word mark
U
نشان کلمه
floating mark
U
نقاط ایستگاه برجسته بینی
floating mark
U
نقاط مواج عکس هوایی
finger mark
U
با انگشت چرک کردن
finger mark
U
اثر انگشت
file mark
U
علامت فایل
ear mark
U
نشان
mark time!
U
در جا
mark condition
U
شرط علامت
mark condition
U
وضعیت نشان
interogation mark
U
نشان پرسش
match mark
U
جفتن و جور کردن قطعات
mother's mark
U
خال
pencil mark
U
نشان مدادی
piece mark
U
شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
index mark
U
علامت شاخص
plate mark
U
نشان عیار
mark time!
U
!
mark of mouth
U
نشان پیری در اسب که ازگودی دندانش پیدا است
mark time
U
در جا زدن در جا قدم رو
mark time
U
فرمان در جا
mark sensing
U
نشان دریایی
mark sensing
U
نشان یابی
mark sensing
U
علامت زدن با مداد نرم
mark sense
U
نشان گذار
mark sense
U
نشان دریاب
mark out a ground
U
تحدید حدود زمین
plate mark
U
انگ
plate mark
U
طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
plimsol mark
U
مارک بارگیری
shoulder mark
U
درجه روی دوش
shoulder mark
U
نشان سردوشی علایم سردوشی
space mark
U
علامت فاصله گذاری
stonemason's mark
U
علامت سنگتراش
stonemason's mark
U
نشان سنگ کار
tape mark
U
نشان نوار
tick mark
U
علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
tide mark
U
علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
tide mark
U
داغ مد
shoulder mark
U
درجه سردوشی افسران
shoulder mark
U
نشان سردوشی
plimsol mark
U
علایم بارگیری
plimsoll mark
U
خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
pock mark
U
ابله
press mark
U
علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد
repeat mark
U
خال
ripple mark
U
شیارسطح چوب
sea mark
U
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
hash mark
U
علامت چاپ که به عنوان نشانه کپی سخت یا نشانگر به کار می رود
sea mark
U
خطی که حدجزرومدرانشان میدهد
to hit a mark
U
نشانی را زدن
exclamation mark
علامت تعجب
frequency mark
U
علامت فرکانس
mark-ups
U
سود توزیع کننده
accent mark
U
یکی از علائم تکیه در موسیقی
accent mark
U
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
You mark my words.
U
این خط واینهم نشان
To overstep the mark. To go too far.
U
از حد معمول گذراندن
bench mark
U
نشان
bench mark
U
انگپایه
bench mark
U
رپر
bench mark
U
نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
bench mark
U
شاخص مبداء
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
bench mark
U
نشانه مبنا
question mark
U
پرسش نشان
question mark
U
" که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
mark time
<idiom>
U
منتظر وقوع چیزی بودن
mark time
<idiom>
U
با ضرب اهنگ پا را تکان دادن
wide of the mark
<idiom>
U
از هدف به دور بردن ،نادرست
mark-downs
U
قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
strawberry mark
U
لکه برامده و قرمز رنگ مادرزادی در بدن شخص
mark sensing
U
نشان دریابی
to make one's mark
U
اسم و رسم به هم زدن
bale mark
U
مشخصات عدل
You mark my words .
U
ببین کجاست که بهت می گویم ؟( بگفته ام گوش کن )
Trade mark.
U
علامت تجارتی
question mark
U
علامت سوال
punctuation mark
U
نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
ear mark
U
داغ گوش
check mark
U
علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
check mark
U
علامت کنترل
special mark
U
علامتمخصوص
mark sensing
U
نشان گذاری
crop mark
U
در نرم افزار DTP علامتهای چاپ شده که لبه کاغذ یا تصویر را نشان میدهند و امکان برش دقیق می دهند
center mark
U
مرکز سوراخ
dead mark
U
انداختن تمام میله ها دراخرین بخش مسابقه بولینگ
lateral mark
U
علامتکناری
guide mark
U
نشانهراهنما
drag mark
U
محل فشار
center mark
U
علامت مرکز نشانه مرکز
The would left a mark.
U
جای زخم باقی ماند
quotation mark
U
علامت نقل قول
quotation mark
U
نشان نقل قول
block mark
U
نشان کنده
birth mark
U
ماه گرفتگی
bench mark
U
علائمی که در روی انها ارتفاع محل نشان داده شده است
bench mark
U
نشانه
calibration mark
U
علامت کالیبراسیون
East cardinal mark
U
علامتترتیبیشرطی
end of tape mark
U
نشان انتهای نوار
end of file mark
U
نشان انتهای پرونده
low water mark
U
نشان جزر کامل
registered trade mark
U
علامت تجاری ثبت شده
isolated danger mark
U
علامتعایقدارخطر
mark up price inflation
U
تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
optical mark reader
U
علامت خوان نوری
optical mark reader
U
نشان خوان نوری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com